اول بهار هنگام شکوفه زدن گل های بهاری است و با آمدن فصل گل و شکوفه دل های بهاری به یاد گل های بهاری می افتد که در اوج زیبایی پرپر شدند!
وقتی همه گل ها جوانه می زنند، عده ای به سراغ گل هایشان در دل خاک می روند. همه گل ها سر از خاک در آوردند، اما گل های ما هنوز در زیر خاک ها پنهانند.
هنوز مادرانی به دنبال گل هایشان هستند و هنوز صدای انتظار از وجودشان می آید! هنوز کمر خمیده پدری که سالهاست جوانش را ندیده و حتی سنگ یادبودی نیز ندارد صاف نشده است.
روزهای رفته سال را ورق میزنم،
خاطراتی که زنده نمیشوند،
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشوند و چه روزها که هر ثانیهاش یک سال زمان میبرد،
چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذرهذره فرسود،
چه لبخندها که بیاختیار بر لبانم نقش بست و چه اشکها که بی اراده از چشمانم سرازیر شد،
چه آدمها که دلم را گرم کردند و چه آدمها که دلم را شکستند،
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم و شد؛ و چه چیزها که فکرم را پر کرد و نشد،
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان،
و چه..... و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.
برخی انسانها در زندگیمان رهگذرند، چون زمان چیز عجیبی است
میدود
جلو میرود
و دوست داشتنیترین آدمهای زندگیت را یا کهنه میکند و یا عوض؛
بعضیها یا تغییر میکنند یا حقیقت درونشان مشخص میشود،
زمان دیر یا زود به تو ثابت خواهد کرد که کدامشان ماندنی هستند و کدامشان رفتنی،
دعا میکنم زمان بگذرد و دنیا پر شود از آدمهای واقعی، آدمهایی که نه زمان عوضشان میکند و نه زمین
کاش ارمغان روزهایی که گذشت، آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.
اگر این دنیا غریبه است، تو آشنا بمان
تو پایه خوبی هایت بمان.
ماه رمضان هم از راه رسید و همه آفریدههای خدا را به ضیافت عشق و عشقبازی با معبود دعوت کرد.
سفره ای که به وسعت بخشندگی خداست، پهن شده و من تو اگه لایق باشیم، دعوت صاحبخانه را لبیک میگیم و ریزهخوار این خان پر نعمت الهی میشیم.
میگن میهمان حبیب خداست و چه لذتی بیش از اینکه دوست و همنشین خالقت باشی، معبودی که عاشق بنده هاشه و نعمتهاشو براشون تمام و کمال سر سفره میاره.
تا که باشیم و چه باشیم و...
« گــــر گـــدا کاهل بُوَد *** تقصیر صاحبخانه چیست؟ »
رمضان یک تحول، تحولی از خویش به او، از منیّت به آدمیت، از بیقیدی به مسئولیت، مسئولیت انسان شدن، خدایی شدن، آسمانی شدن، پیدا کردن گمشدههای درون، گمشدههایی که اگر بشناسیمشون و پیداشون کنیم واژه اشرف مخلوقات را درک کردیم و فهمیدیم
همیشه انتخابات نماد تعیین سرنوشت مردم بوده و هست و با توجه به فرمایش بنیانگذار جمهوری اسلامی که فرمودند میزان رای ملت است، جمهوری اسلامی هم طی چهار دهه اخیر نتایج همه انتخاباتی که مردم در آن شرکت میکردند را پذیرفته است و طی 45 سال اخیر گرایشهای متفاوت سیاسی سکان ریاستجمهوری را به دست گرفتند و به مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا راه یافتند که این خود نشان دهنده سلامت و امنیت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران است.
دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری 11 اسفند 1402 و با حضور حدود 25 میلیون نفر برگزار شد، انتخاباتی که قطعا مثل همیشه پیروز آن خود مردم بصیر و همیشه در صحنه بودند و با اینکه همچنان با مشکلات اقتصادی و معیشتی و مشکلات خارجی مثل تحریم و بمبارانهای تبلیغاتی منفی رسانههای بیگانه دست و پنجه نرم میکنند، در صحنه حضور دارند و کسانی که توهم براندازی نظام جمهوری اسلامی را دارند، ناامید کردند.
قطعا حضور مردم در صحنه، همیشه برنامههای شوم دشمن را به هم ریخته و میریزد و حضور مردم در پای صندوق رای 11 اسفند هم این بار برنامه جنگ ترکیبی دشمنان قسم خورده را به بنبست کشاند، چرا که دشمن به دنبال نشان دادن بیتفاوتی مردم به نظام و کشورشان بود اما حضور و مشارکت مردم در انتخابات به معنای ناکام ماندن دشمن در جنگ ترکیبی است، دشمن قسم خوردهای که ماههاست با ترفندها و روشها و بهکارگیری رسانههای مختلف درصدد بود تا مشارکت مردم در انتخابات را کاهش دهد.
ملت ها همواره در بایگانی خاطرات خود روزهایی را به یادگار دارند که تداعی گر لحظات تلخ و شیرین برای آنهاست.
این لحظات که به منزله تندیسی از علقه و عقده ها، یک واقعه است در برخی موارد به عنوان یک رویداد ملی ثبت می شوند و درگذر ایام، زاد روز این وقایع یادآور آن لحظات تلخ و شیرین خواهد شد. در این گذر، اما ثبت این وقایع نشان از واقعیتی مهم نیز دارد و آن تبیین اندیشه یک ملت نسبت به یک شخص، واقعه و یا اندیشه است.
۲۶ دی ماه نیز در شمار همین وقایع قرار می گیرد، چرا که تندیسی است از ظهور یک عزم ملی برای تحقق یک دغدغه ملی.آنگاه که دیکتاتور ایران پله های هواپیما را یک به یک می پیمود تا به خیال خود عازم دیاری شود که وی از سال ها قبل رخت آن سامان را بر تن پوشانیده و دل در گرو ساکنان و صاحب منصبان آن بسته بود، اوج نفرت از حضور و نهایت لذت از خروج او در هرگام از قدم هایش هویدا بود و البته خوشتر از آن، به ثمر نشستن اراده ای ملی بود که این مهم را سبب شد.
http://www.dana.ir/News/697711.html
«ماه» دلداده «مهر» است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه، شب است و مهر، روزها برمیآید.
ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او درآمیزد، اما همیشه در خواب میماند و روز فرا میرسد که ماه را در آن راهی نیست.
سرانجام ماه، تدبیری میاندیشد و ستاره ای را اجیر میکند، ستارهای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد.
ماه به استقبال مهر میرود و راز دل میگوید و دلبری میکند و مهر را از رفتن باز میدارد.
درچنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش میکنند و عاشقی پیشه میکنند و مهر دیر برمیآید و این شب «یلدا» نام میگیرد.
از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر میرسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست.
و چه فرقی دارد که فال حافظت چه میگوید وقتی حال و احوالت میتواند تنها به دست خدایت و اعماق افکارت،بهترین باشد.
برز را با مهربانی های یاران، دوست دارم
برزرا با آن همه اخلاص و ایمان، دوست دارم
وسعت سرسول و دشت بی مثال برز را
کوچه های خاکی اش را از دل و از جان، دوست دارم
بوی باران بهاری بوی خاک خیس خورده
برف و باران زیادش در زمستان، دوست دارم
آن درختان پیر میون ده و مردان پایش
مسجد و حسینه اش را به قرآن، دوست دارم
کوچه پچاد و عمارت، یا که کوی سولجه را
آن محله گریند را همچو جانان، دوست دارم
پیکر پیر خانه و باغهایش، با صد زخم دوران
خشت خشتش را مثال کاخ توران، دوست دارم
از درخت میوه تا صحرای سرسبزش پر از گل
خاک گوهر خیز برز را در بهاران، دوست دارم
پای سنگ، پای سنگ ، راه پر پیچ نطنزو
زندگی را در دل آن کوهساران، دوست دارم
کوچه های برز است مهد تلاش و کار و همت
مصطفی برزی بگفتا برز را از دور هم،دوست دارم
افتخار شهر من بیست و یک آلاله سرخ
برز را شبهای جمعه با شهیدان دوست دارم
از نیل تا فرات شعار اصلی رژیم صهیونیستی از بدو تاسیس است و تشکیل اسرائیل بزرگ از رودخانه نیل تا فرات به عنوان مهمترن هدف صهیونیسم به شمار میرود.
صهیونیستها معتقد هستند کشور اسرائیل در گسترهای از رودخانه نیل تا فرات است و در پرچم این رژیم هم ستاره داوود در بین دو نوار آبی که نماد رودهای نیل و فرات است قرار دارد و معتقدند روزی به این منطقه یعنی از نیل تا فرات مسلط خواهند شد.
البته رویای رژیم صهیونیستی برای تسلط بر نیل تا فرات بر باد رفته، رژیم جنایتکاری که بابت هیچکدام از جنایتهایش بازخواست و مواخذه قرار نمیگیرد.
بیش از 70 سال است که مردم مظلوم فلسطین در برابر وحشیگریهای صهیونیستها مقاومت میکنند و ارائه راهبرد «فلسطین از نهر تا بحر» از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در واقع تعیین تکلیف راهبرد مقاومت هست.
در بحبوحه جنگ غزه و عملیات طوفانالاقصی، رئیس جمهوری اسلامی ایران به عربستان سفر کرد.
عربستان میزبان دو نشست سران برای بررسی جنگ اخیر در فلسطین است (نشستهای اضطراری اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی ) و آیتالله سید ابراهیم رئیسی نیز میهمان یکی از این دو نشست است و به همین منظور امروز برای شرکت در اجلاس سران سازمان همکاری اسلامی عازم ریاض شد.
نخستین سفر رئیس جمهوری اسلامی ایران به ریاض در حالی انجام شد که دو کشور با میانجیگری چین برای از سرگیری روابط پس از هفت سال تنش به توافق رسیدند و حضور ایران در اجلاس سران همکاری اسلامی در ریاض که متشکل از 57 کشور عمدتا مسلمان، از آسیا گرفته تا آفریقا در ریاض هست را در کانون توجهات قرار دهد.
موضعگیری قوی سازمان همکاری اسلامی میتواند نشان دهد حمایت از فلسطین تنها به آسیا و منطقه خاورمیانه محدود نمیشود و کشورهای غیر غربی هم به نسخه آمریکایی و غربی درگیری پایبند نیستند.
ایران و عربستان به عنوان دو قدرت بزرگ منطقهای در حال حاضر به صورت علنی و آشکار از فلسطینیها حمایت میکنند. در جریان نخستین گفتگوی تلفنی ابراهیم رئیسی و محمد بن سلمان پنج روز پس از آغاز جنگ جاری میان رژیم صهیونیستی و حماس بر این موضوع تاکید کرده بودند.
پر واضح است که آمریکا ورژیم صهیونیستی از روابط دوستانه ایران و عربستان و حتی ایران با کشورهای عربی خوشحال نبوده و نیست و نخواهد بود و همیشه تلاش می کند تا این روابط به خصومت بینجامد. البته ایالات متحده همیشه از روابط دوستانه کشورهای آسیایی و حتی آفریقایی با هم ناراحت بوده و هست و همیشه به دنبال آن بوده که جلوی این روند را بگیرد.
این نکته واضح است که معادلات جهانی در حال تغییر است و دیگر شرایط تک قطبی سابق در دنیا وجود ندارد و قدرتهای نوظهوری در جهان در حال پیدا شدن هستند که باعث به خطر افتادن منافع برخی مثل آمریکا میشود و حتی خود کشورها نیز به این نتیجه رسیدهاند که بایدبه سمت حل کردن اختلافات و تعامل با یکدیگر پیش بروند.
اخیرا یک نماینده مجلس مدعی شد ه که «گردش مالی VPN دست کسانی است که فیلتر میکنند. VPNفروشها در داخل کشور هستند نه خارج کشور»
جواد نیکبین عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در برنامهای در صداوسیما با انتقاد از وضعیت فیلترینگ در کشور گفت: من خودم فوتبال میبینم، مردم دسترسی به فضای مجازی را دارند ولی به سختی. معتقدم و صریحا میگویم که نویسندگان برنامه فیلترینگ همان هستند که نویسندگان VPN هم هستند، یعنی کسی که برنامه فلیترینگ را مینویسد یا خودش مستقیما یا به واسطه چند نفر VPN را میفروشد.
این نماینده مجلس همچنین مدعی شد گردش مالی VPNها دست کسانی است که فیلتر میکنند.
نیک بین کفت: ما به وزارت ارتباطات رفتیم و آنجا اعتراض کردند که آقای نیکبین شما تحقیق و تفحص را امضا کردید که برای خارج از کشور است. در صورتی که این درست نیست، یعنی برای خارج از کشور نیست بلکه برای داخل کشور است و VPNفروش ها داخل کشور هستند.
این اظهارات ابراز خشم و نفرت کاربران از مسببان فیلترینگ در کشور که به بهانه های سیاسی و امنیتی به دنبال منافع اقتصادی هستند را به دنبال داشته است.
سلبریتیها همچنان از آشوب 1401 کاسبی میکنند. یک سال از پروژه به آشوب کشاندن کشور توسط دشمنان قسم خورده این کشور و نظام میگذرد ولی سلبریتیها و کاسبان این آشوب خیابانی همچنان به کاسبی خود ادامه میدهند.
«زینب موسوی، کمدین ایرانی و خالق شخصیت «امپراطور کوزکو»، ممنوع الکار شد» این تیتر خبری است که رسانههای معاند و ضدانقلاب از دیروز به طور گسترده برای یک به اصطلاح کمدین درجه چندم کشور به آن میپردازند.
ادعای زینب موسوی، کمدین ایرانی که دو هفته قبل پس از انتشار ویدیوی طنزآمیز درباره جنگ رژیم صهیونیستی و حماس برای مدتی بازداشت شده بود مبنی بر ممنوعالکار شدن خود در رسانههای معاند مورد توجه قرار گرفته و در همین راستا کاربران با بازنشر استوری این خانم به اصطلاح هنرمند، سرکوب گسترده معترضان را برجسته کرده و مدعی شدند با توجه به وضعیت زینب موسوی، سایر افراد منتقد سیاستهای فعلی نظام در جنگ غزه نیز شرایط سختی را از سوی نهادهای امنیتی و قضایی سپری میکنند.
نمایشگاه بینالمللی واردات چین (China International Import Expo) ابتکار جدیدی است که به میزبانی وزارت بازرگانی جمهوری خلق چین و شهرداری شانگهای از سال 2018 به صورت سالانه و در فصل پاییز برگزار میشود.
دولت چین هدف از برگزاری این نمایشگاه را حمایت از تجارت آزاد و اقتصاد جهانی و باز نمودن درهای بازار چین به روی دنیا اعلام نموده است. سازمان تجارت جهانی، کنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد و سازمان توسعه صنعتی ملل متحد از مشارکت کنندگان در برگزاری این نمایشگاه هستند.
این نمایشگاه در دو بخش ملی و غرفههای شرکتی در بخشهای مختلف اعم از تجهیزات الکترونیکی، خدمات، تجهیزات هوشمند، محصولات غذایی و کشاورزی، محصولات بهداشتی و درمانی و غیره در مساحتی به وسعت 360 هزار متر مربع برگزار میگردد.
در دومین دوره برگزاری این نمایشگاه در سال 2019 و با حضور بیش از 126 هیئت خارجی رسمی و بیش از 3800 شرکت از 181 کشور جهان، حجم معاملات انجام شده در دوره برگزاری 71.13 میلیارد دلار اعلام شد که نسبت به سال قبل از آن 23 درصد رشد داشته است. تعداد رسمی ثبت نام کنندگان دومین دوره حدود 500 هزار نفر بوده که تا روز پایانی نمایشگاه، بیش از 900 هزار نفر از آن بازدید داشتند.
هدف از انتخاب شانگهای به عنوان محل برگزاری این نمایشگاه، جایگاه این کلانشهر به عنوان مرکز تجاری چین، حضور پر رنگ دفاتر مرکزی و منطقهای شرکتهای چند ملیتی در این شهر، اتصالات هوایی بین شانگهای و 282 شهر جهان و مرکزیت این شهر در طرحهای توسعهای دولت چین در خصوص منطقه دلتای رود یانگ تسه ارزیابی میگردد.
سید حسن نصرالله دبیر کل جنبش حزب الله لبنان از زمان آغاز عملیات طوفان الاقصی و جنگ بین اسراییل و گروه حماس، هیچ موضعگیری صریح و سخنرانی نداشته است.
این سکوت 22 روزه مورد سوال بخش بزرگی از ناظران مسایل منطقه قرار دارد و دلایل چندی نیز از سوی ناظران درباره این سکوت مطرح شده است. البته دبیر کل حزب الله لبنان از زمان آغاز جنگ غزه دو دیدار داشته است. دیدار نخستین در هفته نخست آغاز بحران با وزیر خارجه ایران در بیروت و دیدار دیگر همین چند روز پیش با رهبر جهاد اسلامی فلسطین و یکی از رهبران حماس؛ اما در هیچ یک از این دو دیدار دبیر کل حزب الله لبنان از موضع گیری صریح درباره گام های احتمالی بعدی حزب الله در قبال جنگ غزه اجتناب کرده است.
این سکوت نصرالله ناشی از ماهیت جنگ کنونی بین اسراییل و حماس به عنوان یکی از اضلاع محور مقاومت منطقه ای بر ضد محور اسراییل – آمریکا است.
نهم مهر 1402 یک نوجوان دبیرستانی حین ورود به قطار مترو بیهوش شده و زمین خورد. ساعتی بعد این خبر توسط ضدانقلاب در فضای مجازی منتشر و سعی شد روایتی دروغین از این حادثه به افکار عمومی القاء شود.
اما حضور پدر و مادر آرمیتا جلوی دوربین صداوسیما و بازگویی حقیقت توسط دوستان او، فتنهانگیزی ضد انقلاب و رسانههای دشمن را در نطفه خفه کرد.
متاسفانه آرمیتا گراوند پس از 28 روز کما به علت مرگ مغزی از دنیا رفت اما رسانههای سیاه که خود را در پروژه سالگرد مهسا امینی شکست خورده دیدهاند، باز هم دست به آشوبآفرینی در فضای مجازی و تکرار ادعاهای دروغین خود کردند؛ به این امید که بار دیگر آتش فتنه ضدایرانی زن، زندگی، آزادی را روشن کنند اما بار دیگر با بیاعتنایی افکار عمومی مواجه شدند. حتی همه تلاشها برای مراسم خاکسپاری آرمیتا هم با شکست مواجه شد.
سوالی که تاکنون ذهن ضدانقلاب را به خود مشغول کرده این است که چرا مردم این دروغپردازیها را باور نمیکنند؟
شاید دلایل زیر به فهم رسانههای سیاه ضدانقلاب کمک کند:
یک: اقدام به موقع مسئولان در انتشار فیلم دوربین مداربسته مترو دست دشمن را در روایتسازی و دروغپردازی بسته نگه داشت. گرچه رسانههای ضدانقلاب به دروغپراکنی ادامه دادند اما در همان ابتدای واقعه، روایت درست به گوش مردم رسید و هرگونه ابهامی در افکار عمومی رفع شد. تاخیر در شفافسازی حتی به اندازه یک روز باعث پیشرفت فضا در جهت سناریوی دشمن خواهد شد.
نوار غزه با ۳۶۴ کیلومتر مربع مساحت و حدود دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت، متراکمترین نقطه جمعیتی جهان (با بیش از ۶ هزار و صد نفر در هر کیلومترمربع) محسوب میشود.
حدود ۷۰ درصد فلسطینیهای ساکن نوار غزه از بخشهای دیگر فلسطین به این منطقه آواره شدهاند. غزه با مصر و رژیم صهیونیستی مرزهای مشترک دارد. غزه ۱۱ کیلومتر با مصر و ۵۱ کیلومتر با فلسطین اشغالی مرز مشترک دارد و از ۴۰ کیلومتر ساحل مدیترانهای نیز برخوردار است.
کنترل این باریکه تنها از سال ۲۰۰۵ در اختیار فلسطین قرار گرفت. غزه از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ تحت کنترل مصر و از ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۵ نیز برای مدت ۳۸ سال تحت اشغال رژیم صهیونیستی قرار داشت. از سال ۲۰۰۵ که نظامیان اسرائیلی مجبور شدند از باریکه غزه خارج شوند و کنترل آن در اختیار جنبش حماس قرار گرفت، غزه بیش از همه شاهد محاصره و جنگ بود. رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۷ تاکنون غزه را تحت محاصره همهجانبه دارد و این باریکه را به بزرگترین زندان روباز جهان تبدیل کرده است. از سال ۲۰۰۵ تاکنون رژیم صهیونیستی جنگهای مکرری نیز علیه غزه انجام داد که از جمله میتوان به نسلکشی پنج روزه فوریه ۲۰۰۸، جنگ ۲۲ روزه ۲۰۰۸، جنگ ۸ روزه ۲۰۱۲، جنگ ۵۱ روزه ۲۰۱۴ و جنگ ۱۲ روزه ۲۰۲۱ اشاره کرد.
اکنون بار دیگر غزه شاهد جنگ است، جنگی که تاکنون حدود بیش از دو هزار و 800 شهید و بیش از ده هزار زخمی داشته است.
تفاوت جنگ اخیر با ۵ جنگ مهم گذشته در این است که در جنگهای گذشته رژیم صهیونیستی مهاجم بوده و فلسطینیها مدافع بودند، اما جنگ اخیر با تهاجم بیسابقه حماس به اراضی اشغالی آغاز شد و رژیم صهیونیستی در واکنش به این اقدام، حمله همهجانبه علیه غزه را آغاز کرد. در واقع، حمله حماس به اراضی اشغالی سنگینترین شکست نظامی رژیم صهیونیستی بود زیرا علاوه بر غافلگیری اطلاعاتی و نظامی، تاکنون بیش از ۱۵۰۰ صهیونیست کشته و بیش از ۳۵۰۰ نفر نیز زخمی شدند.
این در حالی است که در جنگ ۲۲ روزه ۱۳ نفر، در جنگ ۸ روزه تنها ۳ نفر، در جنگ ۵۱ روزه ۶۸ نفر و در جنگ ۱۲ روزه نیز ۱۴ صهیونیست کشته شدند. با توجه به این وضعیت، رژیم اشغالگر قدس که به شدت خشمگین از این شکست است، حملات علیه باریکه غزه را آغاز کرده و همچنان ادامه میدهد و خبرها نیز حاکی از امکان آغاز حمله زمینی به غزه است.
۱۵ مهرماه ۱۴۰۲ در تاریخ سیاسی منطقه غرب آسیا ماندگار خواهد شد. در این روز، رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) با حمله به رژیم صهیونیستی، سنگینترین شکست تاریخ ۷۵ ساله این رژیم جعلی را بر آن تحمیل کردند.
رهبر معظم انقلاب روز ۱۸ مهرماه در مراسم دانشآموختگی دانشجویان افسری دانشگاههای نیروهای مسلح در سخنانشان به طوفان الاقصی اشاره و آن را تبیین کردند. سخنان رهبر معظم انقلاب ۴ بعد داشته که به شرح زیر است.
۱. شکست غیرقابل ترمیم
بُعد نخست این است که رژیم صهیونیستی متحمل سنگینترین شکست تاریخ خود شده است. رژیم جعلی صهیونیستی همواره تصویری از خود ارائه کرده که نشان میداد از قویترین بازیگران منطقه غرب آسیا بهخصوص در دو بعد نظامی و اطلاعاتی است.
در واقع رژیم اشغالگر قدس به دلیل همین هویت اطلاعاتی و نظامی برای خود یک قدرت نرم رسانهای و بین الاذهانی ایجاد کرده بود. یکی از دلایل عادیسازی روابط برخی کشورها با رژیم صهیونیستی نیز همین عامل بود، اما ۱۵ مهر ۱۴۰۲ این هویت از بین رفت. رژیم صهیونیستی دچار یک غافلگیری و شوک بزرگ اطلاعاتی، امنیتی و نظامی شد بهنحویکه خشونت و حملات همه جانبهای که بعد از عملیات طوفان الاقصی علیه غزه انجام داد بیش از آنکه یک راهبرد نظامی - عقلانی باشد، واکنشی خشمگین به این شکست بزرگ بود. ۱۵ مهر ۱۴۰۲ آبرو و اعتبار نظامی و اطلاعاتی رژیم غاصب صهیونیستی از بین رفت.
در واقع، طوفان الاقصی سازمانهای اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی را با انتقادهای شدیدی مواجه کرده و احتمالاً نیز تغییرات جدی در این سازمانها ایجاد خواهد کرد. حملاتی که این رژیم پس از طوفان الاقصی علیه باریکه غزه انجام میدهد با هدف کاستن از سنگینی این شکست بزرگ و ترمیم این اعتبار از دست رفته است، اما رهبر معظم انقلاب قاطعانه بیان فرمودند که: «در این قضیه ۱۵ مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ اطلاعاتی یک شکست غیرقابل ترمیم خورده است. شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازههای اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازهها به این آسانی امکانپذیر نیست.»
سال گذشته اپوزیسیون برانداز خارجنشین با مستمسک قرار دادن یک واقعه تلخ، در پی تحقق اهداف سیاسی خود برآمدند و کوشیدند، نظام مستقر در ایران را طی یک روند چند ماهه منزوی، مطرود، بیاعتبار و در نهایت ساقط نمایند. اما برخلاف انتظار، هدف مزبور صورت واقعیت به خود نگرفت و پس از وحدت و مرافقت اولیه، کثرت و مفارقت، نصیب براندازان شد. در وجیزه پیش رو به ذکر دلایل شکست پروژه براندازی در پاییز سال گذشته پرداختهام.
۱- غریبگی با مناسبات سنتی جامعه ایران:
نخستین عاملی است که ضد انقلاب را در رسیدن به مطلوب خویش ناکام گذاشت، بیگانگی با امر سنتی بود. براندازان و در صدر آنها فرزند پهلوی دوم، بارها در مواضع خود، بر لزوم بازگشت نظام سیاسی سکولار تاکید و تصور داشتند که جامعه هنجارمند ایرانی با ایده آنها همراهی نشان خواهد داد. دلیل عدم همراهی مردم با ایده سکولاریسم، تقید تاریخی بخشهای وسیعی از جامعه ایران به امر دینی و دینمداری(به عنوان یکی از وجوه مهم سنت) است. شواهد موجود از جمله حضور گسترده در مراسمات مذهبی نشان میدهند که توده ایرانیان با وجود دگردیسی فرهنگی و اجتماعی، همچنان دینمدار هستند و پایبندی سیاست به اصول دیانت را مطالبه دارند.
۲- بیگانگی با تمایلات سیاسی مردم:
دومین عاملی که روی شکست پروژه براندازی تاثیر گذاشت، فرض اشتباه جریان ضد انقلاب درباره تمایلات سیاسی مردم ایران خاصه بخشهای جوان بود. جریان ضد انقلاب تصور میکرد با رادیکالیزهنمودن یک غائله حول یک دختر جوان، میتواند توده مردم را با امیال خود همراه سازد و بدین شکل، انقلاب را تحقق بخشد. این در حالی است که خردِ جامعهی ایرانی، اصلاح روندها را به شورش و اغتشاشِ منتهی به انقلاب رجحان میدهد و هیچگاه حاضر نیست، عنصر بیرونی برایش تعیین تکلیف کند. براندازان قصد داشتند با کاربست عنصر زور(force) وضعیت انقلابی را برساخته و تودهها را به همراهی با این وضعیت وادار سازند؛ اما نشد. به بیان فلسفی، نه سوبژکتیویه براندازان، انقلابی شد و نه اوبژکتیویه آنها.
واژه کودتا که از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شده، به معنی ضربه ناگهانی به دولت است. این واژه در فرهنگ سیاسی یعنی برافکندن دولت و جابجایی قدرت در درون نظام از گروهی به گروه دیگر که معمولا به صورت ناگهانی و قهرآمیز صورت می گیرد که حتی می تواند پیامدهای اجتماعی نیز در پی داشته باشد.
یک کودتا در دو صورت موفق خواهد شد: یا فعالان سیاسی در جامعه کم شمار باشند و یا کودتا باید به تایید بخش جالب توجهی از فعالان سیاسی برسد. تقسیم قدرت نیز در کودتا میان گروه های سیاسی به سختی صورت می گیرد و در غیاب این شرایط کودتا به شکست یا جنگ داخلی می انجامد.
فرق انقلاب با کودتا در این است که انقلاب ماهیت مردمی دارد ولی کودتا چنین نیست. در کودتا یک اقلیت مسلح و مجهز به نیرو، در مقابل اقلیت که حاکم بر اکثریت جامعه است، قیام میکنند و وضع موجود را در هم می ریزد و خود جای گروه قبلی قرار میگیرد و این استقرار ارتباطی به صالح یا ناصالح بودن کودتاگران ندارد؛ آنچه که اهمیت دارد اینست که در کودتا اکثریت مردم از حساب خارج هستند و در فعل و انفعالات نقشی ندارند.
در میان کودتاها و شبه انقلاب ها، انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب به تمام معنی واقعی است که در واقع اگر قرار باشد نظیری برای آن پیدا کنیم، شاید بتوانیم انقلاب صدر اسلام را مثال بزنیم .ماهیت انقلابی این انقلاب از بسیاری از انقلاب های اصیل در تاریخ ، اصیل تر است، چرا که در این انقلاب اکثریت افراد یک ملت از زن و مرد و پیر و جوان با دست خالی، اما با روحیه ای انقلابی علیه یک رژیم قدرتمند قیام کردند و به پیروزی رسیدند.
کودتای 28 مرداد 1332 یکی از نقاط پرمسئله و حساس تاریخ معاصر ایران است که سرنوشتی متفاوت را برای کشور رقم زد؛ به همین دلیل باید بارها مورد بررسی و تدقیق قرار بگیرد این کودتا از جمله پیچیده ترین و درعین حال پرابهام ترین اتفاقات تاریخ معاصر به شمار می آید و تفسیرهای مختلفی از این واقعه ارائه گردیده است. لیکن همواره سوالاتی اساسی از جمله اینکه گردانندگان اصلی این کودتا چه کسانی بوده اند؟ هدف از انجام کودتا چه بود؟ وچه شکافی باعث گسست همبستگی نیروهای ملی ومذهبی ،مصدق و کاشانی شد که نتوانستند طرح اجرای کودتا را نافرجام بگذارند؟ همه وهمه از جمله مواردی است که ذهن پژوهشگران ومورخان را به خود معطوف ساخته است