بر اساس قانون و شرع، قمار به هر نحوی جرم است و طبق قانون جمهوری اسلامی ایران با همه کسانی که به هر نحور در شکل گیری و ایجاد شرایط قمار دخیل هستند برخورد قضایی صورت میگیرد.
با سرعت تکنولوژی، قمار هم به سایت ها و فضاهای مجازی کشیده شده و گذشت زمانی که افرادی دور هم جمع می شدند برای این کار و رفتن پای میز قمار مجازی و یا وارد شدن به گود شرط بندی کار بسیار آسانی شده است و کافی است مبلغی اندک پرداخت کنید و فرمهای شناسایی را پر کنید و به همراه مشخصات بانکی و شماره کارت ملی خود برای سایت مورد نظر ارسال کنید و پس از تایید هویت وارد بازی میشوید.
از آنجا که قوانین کشور اجازه فعالیت این سایتهای شرط بندی را نمیدهد دامنه بیشتر این سایتها از کشورهای همسایه مثل ترکیه و ارمنستان اداره میشوند.
سایتهای شرط بندی ۲۴ساعته و شبانهروز آنلاین هستند و به اصطلاح از کاربران خود پشتیبانی میکنند. نشانی اینترنتی این سایتهای 24 ساعته ساخته میشوند و در بسیاری از موارد به فاصله چند روز قبل از مسدود شدن در شبکه اینترنت ایران از دسترس خارج میشوند و دوباره با دامنه جدیدی متولد میشوند. هرچند که این سایتها با عنوان «سایتهای شرطبندی» شناخته میشوند اما فعالیت آنها تنها محدود به شرطبندی مسابقات ورزشی و یا رویدادهای دیگر نیست. «قمار مجازی» هم یکی از مهمترین بخشهای فعالیت این سایتهاست و در واقع باید گفت یک کازینوی اینترنتی فراهم شده است.
هنگام برگزاری مسابقات مهم ورزشی مثل جامجهانی فوتبال یا جام قهرمانی باشگاههای اروپا و یا رویدادهای ورزشی که علاقهمندان بیشتری دارد، تعداد کاربران این سایتها به شکل قابل توجهی بالا میرود و در واقع گروه بیشتری خود را در معرض ریسک شرطبندی قرار میدهند و اما تعطیلی مسابقات ورزشی الزاما به معنای کساد شدن بازار شرطبندی نیست و گویی برای شیفتگان شرط بندی هر موضوعی میتواند بهانه باشد.
اما برخی مدیران سایت های شرط بندی از برخی افراد در داخل ایران شماره حساب یا کارت اجاره میکنند تا مبادلات مالی خود با کاربران را از آن طریق انجام دهند و در فرصت زمان بسیار کوتاهی پولهای پرداختی کاربران را از این حسابهای اجارهای به حسابهایی امن منتقل کنند و افرادی که شماره حسابشان را اجاره میدهند درصدی از گردش مالی حساب را به عنوان اجاره دریافت میکنند.
گردانندگان سایتهای شرط بندی با استفاده از تبلیغ در کانالها و گروههای شبکههای اجتماعی و یا مراجعه به دیگران و تقاضای اجاره کارت بانکی آنها برای اعمال مجرمانه خود نه تنها تلاش میکنند از دست قانون بگریزند بلکه اعمال مجرمانه خود را به گردن دیگران نیز میاندازند.
گردانندگان سایتهای قمار و شرط بندی با مراجعه به برخی از اشخاص کم اطلاع از قوانین و مقررات و با جلب رضایت آنان از طریق پرداخت وجوهی ناچیز کارت بانکی آنها را در اختیار گرفته و یا با استفاده از مدارک آنان اقدام به افتتاح حساب کرده و با در اختیار گرفتن کارت بانکی مربوطه تمامی مراودات پولی خود را بابت معاملات نامشروع و غیرقانونی مثل قمار و شرط بندی را به حساب و اسم افتتاح کنندگان حساب انجام میدهند.
البته سازوکار مالی سایتهای شرط بندی به سادگی عضویت در آنها نیست وهرچند کاربران باید مشخصات حقیقی خود را به همراه اطلاعات بانکیشان به سایت مربوطه اعلام کنند اما باید به شماره حسابی پول واریز کنند که قطعا اگر شناسایی شوند برخورد قانونی و قضایی با آنها صورت خواهد گرفت.
برخی گزارشها از حجم گردش مالی بسیار بالا در سایتهای شرط بندی حکایت دارد و از سوی دیگر بسیاری از مبادلات مالی در این سایتها از طریق ارز دیجیتال انجام میشود.
طبق آمار منتشر شده، پنج هزار و 827 مورد قمارخانه در فضای مجازی مسدود شده است.
هزار و 63 حساب اجاره ای، 816 حساب مرتبط با رمزارز، 11 هزار و 860 حساب مرتبط با خرید و فروش ارز، 103 مورد حساب جرم، 539 حساب زیر 18 سال شناسایی شده است.
در مجمع طی شش ماه گذشته 20 هزار و 208 حساب مسدود شده و گردش مالی در این حوزه 124 هزار میلیارد تومان بوده است.
روزگاری بود که انسان جز شکار و کاشت و برداشت، چیزی نمیدانست و در آن روزگار، برآمدن و فرورفتن خورشید، مهمترین رویداد زندگی هر انسان بود. هر روز را میشمرد. هر هفت روز را یک هفته نامید و هر چهار هفته را یک ماه و هر دوازده ماه را یک سال و هر سال را سالگردی میگرفت برای شادمانی تولدش.
روزگار، دیگر گشته است ولی آن سنت عصر شکار و کشاورزی، همچنان باقی است و هر سال، یک روز را به جشن مینشینیم و شمعی برافروخته را با بازدم خود خاموش میکنیم، ولی هنوزم هم نمیدونم به چه نشانهای، به نشانه سالی که گذشت یا به یادآوری سالهایی که بدون ما خواهد گذشت؟!
اما پایه زندگی امروزی، نه شکار است و نه برداشت. نه طلوع و نه غروب. چه روزها که میخوابیم و چه شبها که بیدار میمانیم.
دنیای امروز دنیای فکر و احساس است
دیوار نُدبه (در عبری: הכותל המערבי، تلفظ: هَکوتِل همعراوی (به معنای دیوار غربی)، تلفظ عامیانه عبری: کُتِل) مقدسترین مکان مذهبی یهودیان است که بر روی تپه «موریا» در شهر اورشلیم قرار دارد. به باور یهودیان دیوار ندبه از آخرین باقیماندههای هیکل سلیمان و دومین پرستشگاه اورشلیم و مرکز دعا و منبع الهام برای یهودیان در اسراییل و سراسر جهان میباشد. در نماز سه گانه (روزانه) یهودیان جهان، مختصات این مکان به عنوان قبله استفاده می شود.
مطلبی که می خوام بگم، عمل خاصی هست که یهودی ها درباره این دیوار انجام میدن. اونها آرزوها و دعاهاشون رو توی تکه ای از کاغذ می نویسن و لای درزهای این دیوار میذارن. سالانه بیش از یک میلیون تکه کاغذ لابلای درز های این دیوار قرار میگیره و قرار بر این شده که بانک الکترونیکی ایجاد بشه و متن این دعاها و نیایش های مردم رو حفظ کنه.
بحثم اینجاست: هیچ کجا شما درباره ی اینکه این دعا نوشتن ها خرافاته وخشک مذهبیه و به دردنخوره؛ نه چیزی میخونید و نه چیزی می شنوید. برعکس، با غرور و مباهات از این مکان نام برده میشه و از مقامات درجه اول دنیا تا یهودی های معمولی، با احترام با این مکان برخورد میکنن و بهش اعتقاد دارن. عکس هایی که در ادامه میذارم، نشون میده دیوار ندبه یکی از مکان هاییه که سران کشورها برای نشون دادن احترامشون به یهود، قطعا از اون بازدید میکنن و گاها (مثل روسای جمهور امریکا) دعا می نویسن و لابلای درز این دیوار قرار میدن؛ خیلی شیک و باکلاس!
حالا رسانه ها و جوامع تحت یوغ همین اسرائیل، چه ها که برای زیارت گاه های شیعه نگفتن و نمیگن! و گاهی بعضی از روشنفکرنماهای کشور خودمون چه مته ای که به خشخاش این مباحث نمی ذارن! از زیارت و دعا خوندن و تبرک گرفتن ها...
اونقدر که خود ما مذهبی ها گاهی خجالت می کشیم تبرک بگیریم از بارگاه این معصومین {که مبادا ببینن و بگن فلانی اُمّله!}
این دیوار تنها قطعه باقی مونده از معبد حضرت سلیمان هستش، تاریخچه ش به صدها سال قبل از ائمه معصوم ما بر میگرده. ببینید چطور روسای عالی رتبه ی دنیا رو وادار به احترام و اعتقاد به این دیوار میکنن، اونوقت من و شما باید بابت زیارت ضریح امام ها مون به هر کسی (حتی وهابی و یهودی) جواب پس بدیم!
سادات همانهایی هستند که فاطمه زهرا، با آنهمه جراحت در روزهای آخر عمرش وصیت کرد و ازامیرالمومنین، خواست که "علی جان! سلام مرا به تمام فرزندانی که از نسل من تا روز قیامت خواهند آمد، برسان"
سادات همانهایی هستند که پیامبر اکرم فرمود اگر سیدی را دیدید و به احترامش، قیام نکردید، به من جفا کردید
سادات همانهایی هستند که پیامبر فرمود اگر سیدی را دیدید و به او سلام نکردید، به من جفا کردید
سادات همانهایی هستتد که حضرت زهرا فرمود، حتی اگر سادات به شما بد کردند، شما احترام او را نگه دارید، که ما در قیامت، جبران میکنیم
سادات همانهایی هستند که امام رضا از قول پیامبر فرمود، نگاه کردن به هر سید و ذریه ما عبادت است
سادات همانهایی هستند که در روز قیامت مردانشان به فاطمه اطهر، و زنانشان به ائمه طیبین محرم هستند
به دنبال سفر بهمن ماه 1401 سید ابراهیم رئیسی به پکن و گفتگوهای انجام شده میان رئیسجمهور چین با رییس جمهور کشورمان، دریابان شمخانی از روز دوشنبه ۱۵ اسفند 1401 در شهر پکن با هدف پیگیری توافقات سفر رییس جمهور، مذاکرات فشردهای را به منظور حلوفصل نهایی موضوعات فیمابین تهران-ریاض با همتای سعودی خود آغاز کرد و در پایان این مذاکرات، ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ خورشیدی، بیانیه سهجانبهای در پکن با امضای «علی شمخانی» نماینده مقام معظم رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی، «مساعد بنمحمد العیبان» وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و «وانگ ئی» عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین صادر شد.
۱۷ فروردین 1402 نیز حسین امیرعبداللهیان و «فیصل بن فرحان» وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بعد از توافق اسفند 1401 در پکن بین دو کشور حاصل شد و بعد از حدود ۷ سال و ۳ ماه از قطعی روابط دو کشور که به صورت یکجانبه از سوی عربستان و در پی تجمع مقابل سفارت و سرکنسولگری این کشور در ایران و ورود به این اماکن در واکنش به اعدام شیخ نمر صورت گرفته بود، به صورت رسمی با یکدیگر دیدار و گفتوگو کردند. البته دو وزیر در حاشیه نشست بغداد-۲ در اردن هم دیداری کوتاه داشتند و بعد از توافق اسفند سال گذشته، در فروردین ماه سالجاری نیز سه دور تلفنی گفتوگو کردند تا مقدمات دیدار رسمی خود را فراهم کنند.
دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
در خواب مرا سوی خراسان گذر افتاد
چشمم به ضریح شه والاگهر افتاد
این شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
این قبر غریب الغربا خسرو طوس است
این قبر مغیث الضعفا شمسشموس است
خاک در او، مرجع ارواح و نفوس است
باید ز ره صدق بر این خاک در افتاد
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد!
از امروز قرار است شروع کار ادارات از ساعت 6 صبح باشد! بله، درست خواندهاید: 6 صبح. ادارات و بانکها را هم درست خواندهاید. طباخی و کلهپزی منظور نیست، ادارات و دستگاههای دولتی را گفتهاند. چرا؟ چون ساعتها را امسال بر خلاف سالهای قبل جلو نکشیدند و اگر در مجلس هشتم لاریجانی جلوی احمدینژاد را گرفت این بار اما بازدارندهای نبود.
عقربه ها جلو نرفت و به جای آن میخواهند کارمندان را عقب بکشند. تنها موردی که ظاهرا خواستار جلو کشیدناند روسری نسوان است. در باقی امور طرفدار عقب کشیدناند. (چرا با شبکه نمایش خانگی مخالفاند چون دلشان لک زده برای روزگاری که تلویزیون دوشبکه بیشتر نداشت!)
در این فقره اما میتوان پرسید اگر ساعت 6 صبح موجب کاهش مصرف انرژی میشود، خود ساعت را جلو میکشیدید همین نتیجه را داشت. چون حسب ظاهر 7 بود در حالی که در واقع 6 بود. منتها ذهنیت سنتی که جلو بردن ساعت را موجب اخلال در انجام مناسک میدانست ساعت را به وضع سابق برگرداند و به جای آن از کارمندان خواسته شده زودتر و 6 صبح سرکار باشند.
سحرخیزی خوب است اما مراجعان دستگاه های دولتی چه؟ آنها که از 6 صبح نمیآیند.
در دهه 60 وقتی که جعبه کبریتهای بزرگی به قصد صرفهجویی ساخته شد به اندازه بیسکوییت مادر ، لطیفه ای بر سر زبانها افتاد: ژاپنیها تلویزیون می سازند قدِ قوطی کبریت و ما هم کبریت ساختهایم به اندازه تلویزیون! سالهای جنگ بود و کم تجربگی و امکانات کم. بعد از 45 سال اما تصمیماتی این گونه هم اسباب شگفتی است و هم انبساط خاطر.
سحرخیزی خوب است اما خانوادهای را در نظر بگیرید که زن و شوهر هر دو کارمندند و فرزند خردسال را به مهد میسپارند. منتها مهد خصوصی است و 6 صبح باز نمیکند.
اگر یک ساعت تا محل کارشان فاصله باشد و مرد اول همسر را برساند و بعد خود سر کار حاضر شود، در آن ساعت بچه را به کی و کجا بسپارند؟ مگر نمیگویند فرزند بیاورند و دنا بگیرند؟ نکند منظورشان این است که سه فرزند بیاورید و زن هم دیگر کار نکند.حال بچه را کجا بگذارند؟ گیرم نزد مادر بزرگ. بنده خدا به خاطر نوه باید زودتر بیدار شود. آن کارمندان کجا صبحانه بخورند؟ لابد در اداره.
مغازهداری که شب تا 12 بیدار بوده صبح ساعت 10 باز میکند و تازه 11 به بانک میرود و طبیعی است که در ساعات پایانی حجم مراجعین انباشته میشود. از 6 تا 9 صبح به صبحانه و گپوگفت میگذرد و از 9 تا یک بعدازظهر به کار فشرده.
معلوم نیست دقیقا دنبال چه هستند؟ یک بار کسی از مقام سابقی پرسیده بودید آیا فلان کار نقشه خودتان نبوده و از قبل برنامهریزی نشده بود و او پاسخ داد: اگر این قدر برنامهریز بودیم که اوضاع این نبود!
به نظر می رسد از این که کارمندان مثل موم در مشت شان باشد لذت میبرند. دیگر مثل سابق صدای اعتراضی هم از کارمندان نمیشنویم و این میزان تبعیت باب میل است. زنان کارمند با رعایت پوشش مورد نظر و مردان کارمند از این پس با سحر خیزی. اگر سعدی علیه الرحمه زنده بود به جای «خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار» چه بسا این گونه میسرود:
بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار
مثل کله پزها میرویم ما سرِ کار!