* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *
با زبانی سرخ، همچنان سری سبز دارم

❤ بِسمِ اللهِ الرَحـمنِ الرَحیم. وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَــقُـــولُـــونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ و ما هُوَ إلا ذکرٌ اللعالمین❤

سال‌هاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لب‌های خشک و ترک خورده بشر تازیانه می‌زند. آن زمان که دروازه‌های بهشت باز بود هر کسی با حرفه‌ای خود را به آن باب می‌رساند و ما نسل سومی‌ها (یا همان دهه شصتی‌ها) هم که دستمان درگیر صفر و یک است، بابی را گشودیم تا جرعه‌ای را تا شهادت بنوشیم. افتخارم این است که سرباز ولایت فقیه هستم و هرچند دستم خالیست، اما دلم پر است از عشق به ولایت. افتخارم پایبندی به دین مبین اسلام و فرهنگ و تمدن غنی ملی ایرانی است؛ که اگر این دو را در کنار هم حفظ کنیم به اوج قله‌های افتخار و سعادت خواهیم رسید. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته والمستشهدین بین یدیه.


خدایا ببخش مرا:

به خاطر مطالبی که به خاطر تو ننوشتم،
به خاطر کامنت‌هایی که تو در آن نبودی،
از اینکه با مطالبم بنده‌ای را از تو دور کردم،
که می‌توانستم با اطلاع بیشتر بنویسم اما کم کاری کردم،
که وقتی مطالبم پرنظر و پر بازدید شد، گمان کردم که از سعی تلاش خودم است و تو را فراموش کردم،
که در وبلاگی مطلبی به چشمم خورد که تو در آن بودی ولی در آن تأمل و درنگ نکردم،
به خاطر اینکه به دوستی در وبلاگی بی‌ادبی و یا بی‌اعتنایی کردم،
به خاطر اینکه شکر این نعمت را بجا نیاوردم،
برای اینکه بدون قصد قربت پشت میز کار نشستم،
که گاهی اوقات به جای وظیفه و تکلیف به سلیقه خود نوشتم و نظر گذاشتم،
که کلبه ام آماده پذیرایی از حضرت ولیعصر (عج) نبود، چرا که برای خود مینوشتم نه برای او،
خدایا از «تو» نوشتن را به من آموختی، «برای تو» نوشتن هم به من بیاموز که چه سخت و چه شیرین است «برای تو» نوشتن.


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
بایگانی
نویسندگان

۴۳۷ مطلب توسط «مصطفی برزی / Mostafa Barzi» ثبت شده است

 

جام زهر پنداری توافق هسته ای ناشی از عدم فهم مردمسالاری دینی است. التزام به لوازم مردمسالاری دینی، هیچوقت زهرآلود نیست. تا همینجای مذاکرات هسته ای ثابت شده که هیچکسی در ایران بیش از "سید علی خامنه ای" به مردمسالاری دینی اعتقاد و التزام عملی نداره.

دولت ها می آیند و می روند و آنچه میماند و باید بماند "نظام جمهوری اسلامی" و مردمسالاری دینی است؛ حتی اگر فناوری هسته ای نباشد.

رئیس جمهوری با شعار مذاکره تا رفع تحریم از "مردم" رأی گرفته و "رهبر" هم رأی مردم رو تنفیذ کرده. اصل مردمسالاری دینی میگه چوب لای چرخش نکنید

اصل مردمسالاری دینی مهمتر از کل انرژی هسته ای و دستاوردهایش هست. منتقدان مذاکرات جوری رفتار نکنند که اصل مردمسالاری دینی در ایران ضربه بخوره.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

گاهی دلم میگیرد و گاهی زندگی را نمیخواهم . گاهی تنهای تنها میشوم اما در همین گاه ها، میدانم خدایی در کنارم است که من قدرش را نمی دانم.


شب قدر، شب احیای خویش با دم مسیحایی دعاست. شبی است که باید قدر خویش را بشناسی، تقدیر خویش را رقم بزنی و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک ترسیم کنی.


مصطفی برزی / Mostafa Barzi

اگر می خوﺍﻫﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮔﺮﻩ ﻧﺰﻥ

ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ...

ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ.

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ چقدﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﯽ؟

ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ! ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮﺱ ﮐﻨﯽ، ﻧﻪ ﻫﺮﮔﺰ .

ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ. ﺩﺭ ﺍین صورت ﯾﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﺖ می شوند ﻭ ﯾﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ می کنند !

ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ؛ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ، به رﺍﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺸﺎﻥ ﮐﻦ.

ﺍینها ﻫﻤﺎن هاﯾﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ! ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﺗﺎﺋﯿﺪ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺱ ﺩﺭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻫﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﺍﺿﯿﺸﺎﻥ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭی

گویا ﻫﻤﯿﺸﻪ به بعضی ها ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﯼ.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در هیج جایی از قرآن ''اعتماد به نفس'' نیست و نمیدونم این لفظ ''اعتماد به نفس'' از کجا اومده

قرآن می‌گوید:
اعتماد به خدا بکن و نفس را زیر پا بگذار و این نفس را فدای پروردگار بکن!.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

 

گاهی اوقات انسان از خداوند چیزهایی را درخواست می‌کند و فکر می‌کند اجابت آن به نفع او می باشد، حال آن که در واقع ضرر اوست. این حرف، اشاره به آیه 216 سوره بقره دارد که می‌فرماید: چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

 

 

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ر مثل رزمنده


غ مثل غیرت


ش مثل شیمیایی


ج مثل جانباز


بی خیال مثل مسئولان!

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در ساده ترین تعریف برای واژه "مدیریت"، آن را تلاشی در راستای هدایت یک مجموعه شغلی می دانیم و شاید "فرماندهی" اولین انتظار ما از یک مدیر باشد.

در تعاریف رسمی و حرفه ای نیز "مدیریت" فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می‌گیرد.

با توجه به مفاهیم مطرح شده ناچاریم که "مدیریت"  را قابلیتی تخصصی، دشوار و البته حساس بدانیم. بی شک برخورد با نیروی کار تحت عنوان کارمند و تلاش برای هدایت آنها در مسیر موفقیت شغلی، مخاطرات بسیاری را با خود همراه دارد. مدیران همواره در جریان مسائلی هستند که کارمندان کمتر از آنها مطلع می شوند و این فشاری نامحسوس است که پیوسته متوجه مقام مدیریت است. آگاهی کامل از استرس های بازار، موجودی حساب شرکت، بدهی ها، وضعیت پروژه ها و... بار سنگینی را بر دوش یک مدیر قرار می دهد و در این مساله هیچ جای شکی وجود ندارد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوتی که چندین بار شایعه مرگش طی ماه‌های اخیر توسط برخی افراد در فضای مجازی دست به دست می‌گشت و تکذیب می‌شد، تا حدی که انتشار کذب این خبر توسط فرزند و همسرش از طریق پلیس فتا  پیگیری می‌شد این روزها از طریق فرزند خودش تایید شد.

حوالی ساعت 9 شب سیزدهم فروردین 98 بازیگری که بیش از شش دهه در قاب تلویزیون، بر رده سینما و صحنه تئاتر خوش درخشید، در آستانه 85 سالگی از صحنه زندگی خداحافظی کرد و این چنین شد صحت در گذشت استاد مسلم بازیگری جمشید مشایخی که به کمال‌الملک سینمای ایران معروف است بر همگان آشکار شد.

کمال‌الملک سینمای ایران، یکی از بزرگان و بزرگ‌منشان عرصه بازیگری، رضا خوشنویس هزاردستان که با ایفای نقش در 90  فیلم سینمایی و حدود 50 مجموعه تلویزیونی نقشی خوش در ذهن‌ها به یادگار گذاشت.

«خاک پای مردم هستم» تیکه‌کلام این بازیگر بود. او چهره ماندگار و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود. دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در «کمال‌الملک» و «گل‌های داوودی» بر شانه‌های خود داشت  و با کارگردان‌های برجسته‌ای همچون علی حاتمی کار کرد.

بعد از داوود رشیدی و عزت‌الله انتظامی، سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان یکی دیگر از مهم‌ترین نمادهای بخش بازیگریش را از دست داد. با درگذشت مشایخی یک نام دیگر از جمع پنج چهره معروف به اعتبار نقش‌آفرینی‌های سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان کم شد. وی در گذر از شش دهه حضور در آثار مختلف وارد خاطره جمعی لایه‌های مختلف جامعه ایران شده بود.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

چند وقتی است که بهترین درسهای عمرم را در زمان سختی آموختم و فهمیدم صبور بودن یک ایمان است و خویشتنداری یک نوع عبادت.

فهمیدم ناکامی به معنی تاخیر است نه شکست و خندیدن یک نعمت و یک نوع نیایش است.

روزگارا: تو اگر سخت بهم میگیری، با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،


گرچه دلگیرتر از دیروزم، گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند، لیک باور دارم دلخوشی ها کم نیست.


زندگی باید کرد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

به عقب برنمی‌گردیم. یادتان هست؟ شعار انتخاباتی روحانی این بود: به عقب برنمی‌گردیم. اما حالا که نزدیک به دو سال از آن ایام گذشته. باید پرسید، به کدام عقب برنمی‌گردیم؟ و یا بهتر است پرسیده شود قرار است تا چه حد به عقب برنمی‌گردیم. یادتان هست؟ شعار انتخاباتی روحانی این بود. به عقب برنمی‌گردیم. اما حالا که نزدیک به دو سال از آن ایام گذشته. باید پرسید، به کدام عقب برنمی‌گردیم؟ و یا بهتر است پرسیده شود قرار است تا چه حد به عقب برگردیم؟ تا بیست سال پیش؟ تا زمان جنگ؟ یا حتی عقب‌تر؟ به دوران پیش از انقلاب؟ همه‌مان یادمان رفت بپرسیم قرار است به کدام عقب برنگردیم؟

وقتی برجام پاره شد و دلار شروع به بالا رفتن کرد، خیلی‌هایمان پرسیدیم اینکه قرار نبود به عقب برنگردیم، منظورتان تا قبل از تحریم‌های دوره احمدی‌نژاد بود؟ که حالا با این شرایط به آن دوران برگشتیم که. وقتی قیمت معیشت مردم بالا رفت، ناخدا گاه یاد تورم دوران مرحوم هاشمی افتادیم. و آنجا بود که متوجه شدیم انگار منظور دوستان این است تا پیش از دوران سازندگی برنخواهیم گشت.

اما حالا که از داستان تحریم و دلار و گرانی‌ها گذشته و به تدبیر کوپن بازگشته‌ایم، متوجه می‌شویم که پس منظور دوستان از عدم بازگشت به گذشته این بوده که قرار نیست به دوران پیش از جنگ برگردیم. یعنی بازگشت سی – سی‌وپنج‌ساله هم در برآورد عزیزان دولتی بوده و اگر اتفاقی در این رابطه می‌افتاد که حالا با بازگشت کوپن افتاده، اتفاق عجیب‌وغریبی نبوده.

از آنجا که ما ملت ایران را پدر پلاستیک‌های کشان نامیده‌اند، باید عنوان کرد که ما با انعطافی بی‌سابقه در تاریخ، با همه این تغییرات و به عقب برنگشتن‌ها کنار آمده‌ایم. اما سؤال اینجاست که حد یقف این عدم بازگشت تا کجاست؟ یعنی از این بیشتر قرار نیست به عقب برگردیم؟ ای‌کاش تکلیف ما را معلوم می‌کردید تا برای ما روشن می‌شد تا کجا باید خودمان را کش بدهیم و منعطف باشیم؟

فقط امیدوارم منظور دولت محترم از به عقب برنمی‌گردیم، دوران پیش از انقلاب نباشد. بالاخره قبل از انقلاب هم کاپیتولاسیون دارد هم هایده. هرچند با عنایت ویژه دولت تدبیر و امید، با برجام و FATF روی کاپیتولاسیون سفید است و هایده پیش خیلی از این سلبریتی های دولت پرورده، شرف دارد. اما اگر قرار است به آن دوران برگردیم یک آمادگی به ما بدهید که بتوانیم خودمان را برای ثبت تاریخی‌ترین انعطاف ملت‌ها در کتاب گینس آماده کنیم.

 

ار است تا چه حد به عقب برگردیم؟ تا بیست سال پیش؟ تا زمان جنگ؟ یا حتی عقب‌تر؟ به دوران پیش از انقلاب؟ همه‌مان یادمان رفت بپرسیم قرار است به کدام عقب برنگردیم؟

وقتی برجام پاره شد و دلار شروع به بالا رفتن کرد، خیلی‌هایمان پرسیدیم اینکه قرار نبود به عقب برنگردیم، منظورتان تا قبل از تحریم‌های دوره احمدی‌نژاد بود؟ که حالا با این شرایط به آن دوران برگشتیم که. وقتی قیمت معیشت مردم بالا رفت، ناخدا گاه یاد تورم دوران مرحوم هاشمی افتادیم. و آنجا بود که متوجه شدیم انگار منظور دوستان این است تا پیش از دوران سازندگی برنخواهیم گشت.

اما حالا که از داستان تحریم و دلار و گرانی‌ها گذشته و به تدبیر کوپن بازگشته‌ایم، متوجه می‌شویم که پس منظور دوستان از عدم بازگشت به گذشته این بوده که قرار نیست به دوران پیش از جنگ برگردیم. یعنی بازگشت سی – سی‌وپنج‌ساله هم در برآورد عزیزان دولتی بوده و اگر اتفاقی در این رابطه می‌افتاد که حالا با بازگشت کوپن افتاده، اتفاق عجیب‌وغریبی نبوده

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

به رغم همه انتقادات جدی که نسبت به رویکرد و جهت گیری سیاست خارجی دولت وجود دارد اما در شرایط کنونی استعفای وی خلاف مصلحت کشور بود.

حال که گرد و غبار حاشیه ها فروکش کرده لازم است به چند نکته توجه کنیم:

۱. فارغ از اینکه دلیل واقعی استعفای ظریف، عدم تاب آوری مدیریتی وی بود یا اختلاف با روحانی یا بی انگیزه شدن به دلیل شکست برجام و مذاکرات با اروپا، آنچه مسلم است ‌؛ یک جریان رسانه ای معلوم الحال تلاش نمود انگار های غیرانقلابی خود را در این میان به افکار عمومی القا نماید.

۲. استعفای ظریف در حالت عادی برای مطلعان امر عجیبی نبود و عده ای تلاش کردند تا با غیرعادی سازی و بزرگ نمایی آن‌؛ سیاست خارجی حامی محور مقاومت را مورد هجمه قرار دهند و نهادهایی که قانونا در حفظ عمق استراتژیک ایران در منطقه تلاش می کنند را تخطئه کنند.

۳. در امتداد این جریان‌، متن نامه روحانی در مخالفت با استعفای ظریف و پست آشنا (مشاور متلک انداز و حاشیه ساز رئیس جمهور ) حاوی موارد دوپهلو و غیرمنصفانه بود.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

«مورد داشتیم دختره فلان کار احمقانه را کرد. بعد راننده تاکسی /بقال/ قصاب و ..... از خنده دیوانه شد و دیوار را گاز زد و...»

 

دکلمه نمی‌کنم. شعر نمی‌گویم. تنها یک چیز می‌خواهم. لطفا به زنان احترام بگذارید!


درک کنید که متن ادبی ارزشی ندارد وقتی هر روز برای دیگران لطیفه‌های جنسیت زده «مورد داشتیم دختره ...» می‌فرستیم و به مادرمان که روزی «همین دختره» بوده توهین می‌کنیم.

متن ادبی ارزشی ندارد وقتی به تمام دختران سرزمینمان که مادران فردا هستند برچسب «خنگی و کودنی» می‌زنیم.

متن ادبی ارزشی ندارد وقتی رانندگی زنان را تمسخر می‌کنیم؛ آن هم درحالی که طبق آمار 99 درصد تصادفات مرگبار اتومبیل مربوط به آقایان است نه زنان!

متن ادبی ارزشی ندارد وقتی فکر می‌کنیم می‌توان در قالب «شوخی» در فضای مجازی و غیرمجازی، خزعبلات پراکنی کنیم و لایک بزنیم و اینگونه به چرخه حماقت کمک کنیم.

چه بسیار مادرانی که می‌توانستند نویسنده، مدیر و ... شوند و نشدند؛ زیرا جامعه نخواست، شوهر نخواست، پدر نخواست ... و چه بسیار گناهکاریم که دامن زدیم به این نخواستن.

خوشحال بودیم از خانه‌داری مادرمان. غمگین شدیم و غر زدیم از شاغل بودن مادرمان. چه بسیار گناهکاریم که تنها از دستپخت غذایش تعریف کردیم و نه از ترفیع شغلش.

چه گناهکاریم که با تعریف و تمجیدهای خودخواهانه‌مان از نقش‌های سنتی که جامعه برای مادرانمان رقم زده و تحمیل کرده، دهانشان را بستیم و نگذاشتیم خودشان باشند.

من شعر نمی‌گویم! عذرخواهی می کنم! مادران سرزمینم! معذرت می‌خواهم که نادان و خودخواه بودم.

دختران سرزمینم! معذرت می‌خواهم که همه چیز را شوخی گرفتم و اعتماد به نفس را در شما کشتم.

فرزندان آینده وطنم، معذرت می‌خواهم که خواستم مادران شما (دختران نوجوان امروز) نادان بار بیایند تا ضعف‌های بی حد و حصر خودم را بپوشانم.

من برای شما شعر نمی‌گویم. بلکه بر فرهنگ و تفکر خودم مرثیه می‌سرایم و خود را اصلاح می‌کنم.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

سلام و درود خدا بر یگانه بانویی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب و هم کلام با برترین آنان وحامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود. درود بیکران خداوند بر فاطمه (س) که بهجت قلب و نور چشم رسول (ص) و عزیزترین انسان ها در پیشگاه او بود؛ وجودی که نور پیامبر (ص) سراسر او را احاطه نموده بود و از جهت شبیه ترین مردم در رفتار وکردار به رسول خدا بود.

این چه موجودی است که رسول خدا به هنگام قیامت و صحنه محشر جبرئیل از طرف راست او و مکائیل در جانب چپ، وامیر المؤمنین سلام الله علیه در جلو او، ودو آقا، جوانان اهل بهشت (حضرت امام حسن وحضرت امام حسین علیه السلام ) در پشت سر او حرکت می کنند و اینچنین با جلالت وارد محشر می گردد و ندایی از جانب حق تعالی می رسد و ایشان را به خلائق معرفی می نماید تا این که وارد بهشت شود و خداوند به او می فرماید از من درخواست نما تا به تو عطا نمایم و هر آرزویی که داری جامه عمل خواهم پوشاند و او در جواب خداوند عرض می کند؛ تو بزرگترین آرزوی من بودی و هستی. و از خداوند تقاضا می کند که محبین مرا به آتش دوزخ مسوزان و خداوند در جواب می فرماید: قبل از خلقت آسمان ها وزمین با خود عهد نموده ام که محبین تو را به آتش دوزخ نسوزانم.

مقصود از نقل این مطلب  آن است که، شخصیتی که اینچنین مورد احترام خدا ورسول خدا و انبیاء الهی است و کلام و وجود و حرکات او در ملک و ملکوت و در دنیا وآخرت تاثیر می گذارد؛ آیا بر ما نیست تا هر چه بیشتر خود را به این حقیقت نورانی نزدیک نمائیم؟ و آیا بر جامعه ما خصوصاً خواهران محترمه ما سزاوار است که از خیل کثیر وکوثر الهی که برای همه عالم است دور باشند؟

زهرای عزیز عشق واردت قلبی عاشقانه ما به تو تنها نه از آن روست که تو دخت رسول اکرمی کفو علی مرتضی وام ائمه و نه بدان روی که حبیبه و برگزیده پروردگاری و مظهر ولایت حضرت حق. و نه بدان جهت که در سیر به سوی معبود و محبوب به والاترین مرحله قرب ره یافتی. و نه بدان دلیل که رب العالمین بزرگترین فرشته مقرب را و سفیر وحی را که جبرئیل امین بود برای تسلی و دلداریت بر تو نازل فرمود.  و نه برای دیگر مقامات معنوی ومراتب بندگی تو.

گرچه هر یک از اینها کافی است تا هر کس را که از منزلت انسانی بهره ای دارد و در راه نیل به مقصد بزرگ آفرینش گام برمی دارد مجذوب تو سازد و مرغ جانش به هوای کوی تو پرواز کند؛. اما ارادت و محبت ما به تو علاوه بر این از آن روست که روز سپید کرامت وحیات طیبه جامعه - خانواده خویش را مدیون توایم . دلهای دختران ما قلبهای زنان ما ودر یک کلام زندگی ما از تو نور گرفته وبا نام تو و عشق تو معنا یافته است و خود را در پرتو شخصیت تو یافته ایم. ما اذعان داریم که همه چیزمان از تو و بیت تو و مکتب توست. همان بیت محقر و گلی؛ لکن معطر و منور و از تمامی جهان خلقت والاتر و برتر.  

تمام ارزش آن خانه کوچک و محقر و گلی همین است که خانه دل و وجود انسانها را نور و فضیلت بخشیده و بسوی مبدا آفرینش راه نموده است.

آری زهرای مظلوم و بال و پر شکسته؛ زنان ودختران ما سپیده انسانیت و فجر فضیلت خویش را مدیون تواند. توئی الگو و اسوه  و والا. تو با مبارزه قهرمانانه خویش راه ظلم ستیزی را به آنان آموختی و با عبادت، عفاف، عصمت و حجاب خویش مسیر تکامل و اوج عظمت یک زن را به جهان نشان دادی و با زهد و بی اعتنائی به مظاهر فریبنده مادی دنیا ارزش والائی انسان را تبلور بخشیدی و با حمایت از دین خدا و انقلاب پیامبر و امام خویش و تحمل سختی ها و ناملایمات به مبارزه برخاستی و با علم و معرفت خود بلندای منزلت انسانی را بخصوص برای زنان تبیین کردی و باارجمندترین شیوه خانه داری، شوهرداری، تربیت و پرورش فرزندان شیوه جهاد زن در اسلام را به نمایش گذاشتی و در یک کلام در تمام ابعاد و شئون زندگی، بهترین و ارزشمندترین روش زندگی و حیات زیبای انسانی را برای همیشه به انسانها آموختی.

ریشه عشق ما و علاقه ما به تو حکایتگر ارتباط  ما با یک تاریخ است.

او برترین بانوی جهان ، و بانوی بهشتی بوده است . فاطمه محبوبترین افراد نزد پیامبر بود ، آنچنان که پیامبر اکرم (ص) فرموده : فاطمه پاره تن من وروشنی دیده ومیوه دل من است . آنچه او را ناراحت کند مرا ناراحت می کند و آنچه شادش کند ، مرا شاد می کند ؛ او نخستین کس از اهل بیت من است که به من می پیوندد.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در مرور تمام توصیه‌های مقام معظم رهبری که از آغاز مذاکرات تا پایان برجام بیان کردند وقتی به این بیانات می‌رسیم که فرمودند:«هر فرد و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار می‌کند، اگر به آمریکا اعتماد کند، دچار خطای بزرگ شده و سیلی آن را خواهد خورد.» آن را شاه‌بیت تمام نصایح ریز و درشتشان درباره عدم اعتماد به آمریکا می‌بینیم اما این فرمایشات دقیق که بر اساس تجربه تاریخی ایران و دیگر کشورهای جهان به دست آمده بود و نقشه راه را ترسیم می‌کرد نتوانست دولت را از خواب برجامی بیدار کند، همه هشدار دادند اما چه سود!

آنهایی که باد توافقی نافرجام را به غبغب انداخته بودند باز هم برای اعتمادسازی بیشتر کدخدا سعی در دادن امتیازات بیشتر داشتند، زمان گذشت و آمریکایی که از ابتدا نیز بنایی بر ماندن در برجام نداشت باز هم عهدشکنی کرد آری رهبری بارها فرموده بودند که به آمریکا اعتماد نکنید، «این هم نتیجه‌اش».

حالا دولت ماند و هزاران وعده محقق‌نشده، حالا میلیون‌ها چشم منتظر مانده و دست چدنی که از دستکش مخملی بیرون آمده، از دید دولتمردان دوباره آمریکا بد شد اما چه سود؛ حالا ظریفی که کشور را با تضمین امضای کری به لبه پرتگاه برده بود، در اعترافی دیرهنگام می‌گوید: «توافق با آمریکا، به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد.» اعترافی که تجربه آن برای کشور گران تمام شد، ظریف اعتراف کرد اما چه سود؛ دیپلمات‌ که انقلابی نیست، دوباره به دشمن اعتماد می‌کند، دوباره بی‌توجه به توصیه همه دلسوزان برای جبران خسارتی بزرگ دست به دامن چشم آبی‌ها می‌شود و به آغوش پلیس خوب بازی آمریکا و اروپا می‌رود، انگار دوباره باید هزینه‌ای بزرگتری بدهند تا بفهمند که دشمن قابل اعتماد نیست.

باز هم می‌گویم که اروپا و خنده‌های افسونگر موگرینی قابل اعتماد نیست اما چه سود؛ تا چشم به داخل کشور نباشد دوباره اعتماد به دشمن برایمان گران تمام می‌شود.

سید مصطفی میرزاباقری برزی

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

مرجع تقلید من ماه است که چون دستش مجروح بود، رساله اش را شهدا نوشتند.

در جاده اهواز – خرمشهر وصیتنامه هر شهیدی، رساله مرجع تقلید من است. رساله مرجع تقلید من، 300 هزار نسخه خطی است که هیچکدام به خط کوفی نیست و همه نسخه ها را با رنگ سرخ و همه خون در جزیره مجنون نوشته اند.

رساله مرجع تقلید مرا بر بالای چوبه دار آیت الله شیخ فضل الله نوری نوشته اند.

رساله مرجع مرا در تبعیدگاه شهید آیت الله مدرس و میدان تیر پادگان عشرت آباد تهران، با خون شهید نواب صفوی و اشک چشم آیت الله سعیدی نوشته اند.

مرجع تقلید من، سید علی است که ولی امر مسلمین جهان است، مجتهد جامع الشرایطی که نماد بصیرت است.

من گاهی که می خواهم از مرجع تقلیدم مسئله بپرسم، زنگ می زنم بیت رهبری، اما دغدغه‌ام شکیات نماز نیست، بی بصیرتی خواص است!

من شک ندارم که نماز مغرب را سه رکعت خوانده ام، اما یقین دارم که اگر در مسجد ضرار 40 رکعت هم نماز بخوانی قبول نمی شود!

ما مسجد ضرار هم داشته ایم، و عالم ضرار هم، آقازاده ضرار هم داشته و داریم!!

مگر یادمان رفته که عده‌ای از همان ها، حسین (علیه‌السلام) را مرتد خواندند چون مناسک حج را فدای اعمال شهادت کرد؟

من معتقدم، خانه خدا در مکه است، اما خدای خانه در فکه

روحانی پیش نماز محله ما آنچنان اسم و رسمی ندارد، اما پدر دو شهید است، ما به اینچنین پیش نماز و نماینده مرجع تقلیدی، قطرات خونمان را هم خمس می دهیم و همه هستی مان را زکات.

ما اهل رساله ایم و البته اهل رسالتیم، که در غدیر روی دوش علی (علیه السلام) افتاد و الان این رسالت بر دوش سید علی است.

روزگار را میبینی؟ بعضی ها برای عمار، ذغال فروش شده اند و روایت می کنند از پشت صحنه دیدارهایشان با علی زمان. و خیال می کنند ما فراموش می‌کنیم نامه سرگشاده و بدون بسم الله را و البته سخنان دو پهلو و سکوت برخی را در اوج مظلومیت سید علی

نه، ملاک؛ دیدار با علی و خاطراتتان با او نیست. ملاک، عمل به کلامی است که از دو لب مبارک مولایمان بیرون می آید.

به کوری چشم سران از رمق افتاده فتنه و حامیان آنها، رابطه ما با اماممان گرم گرم گرم است.

می دانید ما خامنه ای را چقدر دوست داریم؟ اینقدر که اگر بگوید دست سران فتنه را ببوسید، می بو سیم  و اگر حکم جهادمان دهد، اون وقت ما می دانیم و تیغ و حلقوم آقایون!

به کوری چشم خواص بی بصیرت و به کوری چشم اندک عالمان بی عمل، رابطه ستاره ها و ماه همچنان محکم و پابرجاست.

رابطه ما با خیل عظیم عالمان انقلابی، با مراجع بصیر و بیدار، رابطه مراد و مردی است. اما عالمان بی عمل باید پاسخگوی خدا باشند

ما میدانیم فالوده خوردن با بی.بی.سی و اسرائیل، حتی با آب کر و آب زمزم هم پاک نمی شود و بی بصیرتی عین ناپاکی است.

وارث را باید درست تقسیم کرد، همه اش را به آقازاده ها نداد و کراهت دارد با وجود ماه، همنشین کرم های شب تاب باشیم و قباحت دارد میان ماه و ستاره ها، به فکر جایگاه و مرید خود باشیم و می دانیم که در این هنگامه عجیب، شهید راه ولایت شدن واجب است.

سلام بر امام و مقتدای عزیزمان، سلام بر مراجع بصیر و پرتوان و انقلابی

سلام بر علمای زمان شناس و ولایی

و سلام برهمه یاران ولایت

و دشمنان داخلی و خارجی هم بدانند که اگر ازسرهایمان کوه بسازند، فرزندانمان هرگز در کتاب تاریخ خود، نخواهند خواند که : خامنه ای تنها ماند.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi