بازتاب همزمانی دیدار «شینزو آبه» نخستوزیر ژاپن با رهبر معظم انقلاب و انفجار دو نفتکش در دریای عمان همچنان در محافل سیاسی و رسانههای جهان ادامه دارد.
آمریکا بلافاصله بعد از انفجار نفتکش ها و قبل از هرگونه بررسی و کسب اطلاعات از چگونگی انفجارها انگشت اتهام را به سوی تهران نشانه رفت. لندن و ریاض نیز در این اتهام زنی واشنگتن را همراهی و ساز اتهام زنی را کوک کردند. اما اتحادیه اروپا، چین، روسیه و حتی ژاپن مواضع آمریکا در قبال انفجار نفتکشها در دریای عمان را سطحی، غیرقابل استناد و بعضاً فریبنده و در جهت انحراف افکار عمومی از واقعیات پشت پرده آن تعبیر و تحلیل کردند. ویژه مقامات ژاپن چند روز پس از انفجار نفتکشها اعلام کردند اتهامات مشابهای متوجه آمریکا و اسرائیل است و مستنداتی که آمریکاییها در این حادثه علیه تهران ارائه کردند منطقی نیست.
قطعاً در شناسایی عامل حادثه در دریای عمان یک سؤال جدی مطرح است و اینکه کدام سوی مناقشه از این حادثه سودمی برد و این اتفاقات در ذیل استراتژی کلان کدام کشور قابل ارزبابی است. ایران یا آمریکا؟ آمریکا دور جدیدی از منازعات و مناقشهها را علیه تهران بعد از روی کارآمدن ترامپ آغاز کرده است. این فصل نوین تنش بین ایران و آمریکا در ذیل استراتژی «فشار – مذاکره - سازش» قابل تعریف است. بالهای این استراتژِی تحریمهای پی در پی، تهدید به نبرد نظامی، جنگ روانی، تشدید ایران هراسی در منطقه و تلاش برای ایجاد اجماع جهانی علیه تهران است. اعزام ناو نظامی آبراهام لینکلن به منطقه، حادثه الفجیره و نیز حادثه نفتکش در دریای عمان در راستای تحقق استراتژِی پیش گفته است.
هدف از اعزام ناو به خلیجفارس اعمال فشار حداکثری با چاشنی و طعم نظامی و تأثیر فضای روانی در داخل و تحریک بخشی از جامعه ایران علیه حاکمیت و عقبنشینی تهران از موضع مقاومت صورت گرفت. اما مواضع صریح و شفاف رهبر معظم انقلاب در دیدار نخستوزیر ژاپن و حتی قبلتر از آن مبنی بر اینکه «جنگ نمیشود و مذاکره نمیکنیم» من شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ ملت آزاده و عاقلی مذاکره تحت فشار را نمیپذیرد. پایه استرانژی فشار – مذاکره - سازش را لرزان و موجبات فرو ریزی دیوار آن را فراهم کرد.
ترامپ سعی داشت سناریوی نسخه کرهشمالی در مورد ایران را هم دیکته و پیاده سازد. اما ترامپ در سناریونویسی برای ایران اشتباه زیادی داشت. انفجار نفتکشها در دریای عمان همزمان با حضور نخستوزیر ژاپن در تهران در زمره این اشتباهات بود. هدف از انفجار نفتکش ها ایجاد فشار سنگین بر فضای مذاکرات و عقبنشینی تهران از موضع مقاومت و پذیرش پیشنهاد و میانجیگری ژاپن در مورد مذاکره بین واشنگتن و تهران بود.
اما این اشتباه استراتژیک ترامپ و نیز تحریم بخش پتروشیمی ایران قبل از سفر نخستوزیر ژاپن به تهران کار ساز نبوده است و در واقع ترامپ خود عامل به شکست کشاندن استراتژی فشار – مذاکره و سازش گردید. سرانجام اینکه سیاست نخ نمای امریکا علیه تهران حتی بین متحدین آن در اروپا و در شورای امنیت هم خریداری ندارد. اما عقلانیت و تدبیر دیپلماسی ما همواره باید این باشد در زمین بازی محور شرارت جهانی- منطقهای (آمریکا – اسرائیل – عربستان ) بازی نشود و تهران باید با کمک سایر قدرتها از جمله چین، روسیه و هند، اتحادیه اروپا زمین بازی جدیدی را تعریف و در تأمین منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در منطقه پر تنش خاورمیانه با استواری بیشتر گام بردارد.
در این بین از قدرت افکار عمومی و رسانههای جهانی و منطقهای در کمک به تأمین منافع و امنیت ملی تهران نباید غافل شد و به سادگی از کنار آن گذشت. خوراک دهی و مدیریت افکار عمومی دنیا ویژه در خاورمیانه و کشورهای اسلامی باید بیش از پیش در جهت منافع جمهوری اسلامی ایران در دستور کار دستگاه دیپلماسی قرار گیرد.