این شبها سریال گاندو با مضمونی امنیتی روی آنتن شبکه ۳ رفته که مورد توجه مخاطبان سیما قرار گرفته است و اگر از بعضی نقاط ضعف آن چشمپوشی کنیم، میتوان آن را سریالی کمنظیر در موضوع امنیتی دانست که از پردهپوشی سریالهای پیشین تلویزیون با همین مضمون فرسنگها فاصله دارد؛ روایتی از میان نیروهای امنیتی که چالش آقازادگی، فساد اقتصادی و مساله امنیت ملی را مورد توجه قرار داده است. آغاز نمایش «گاندو» بهانهای شد تا نگاهی داشته باشیم به خلق سریالهایی با مضمون امنیت ملی که کمتر مورد توجه مدیران رسانه ملی و سریالسازان قرار دارد.
تاریخچه فعالیتهای تلویزیون نشان میدهد اگرچه تعداد سریالهای با مضمون امنیتی چندان بالا نبوده اما عمده آنها با وجود ضعفهای تکنیکی و محتوایی مورد توجه فراوان مخاطبان قرار گرفته، به گونهای که همچنان با نام بردن از این آثار شاخص بخش زیادی از مخاطبان از تجربه خوشایند تماشای این آثار یاد خواهند کرد. علاوه بر سریال «شبکه» با مضمون عرفانهای نوظهور که اخیراً پخش شد و مورد توجه نیز قرار گرفت، «هوش سیاه» با موضوع جرائم رایانهای از جمله سریالهایی بود که مخاطبان فراوانی برای خود فراهم کرد.
«تعبیر وارونه یک رویا» نیز با محوریت مساله هستهای و ترور دانشمندان کشور روی آنتن شبکه یک رفت و با توجه به اهمیت مساله هستهای در آن سالها توانست اقبال مخاطبان را به دست آورد. همچنین سوژه جذاب امنیت پرواز در سریال «آسمان من» نیز مورد توجه قرار گرفت. در کنار این مجموعههای نمایشی، سریالهای دیگری نیز با مضمون امنیتی تولید شد که جذابیت موضوع و شیوه پرداخت، آنها را به آثاری پرمخاطب تبدیل کرده است.
مسائل امنیتی بدون توجه به سوژه دارای جذابیت ذاتی دراماتیک است. هیجان نبرد خیر و شر بر سر یک مساله غیرمعمولی و مرتبط با امنیت یک کشور تبدیل به یکی از شیوههای مرسوم قصهگویی در ادبیات داستانی شده که سینمای هالیوود بیش از سایر نقاط جهان نسبت به آنها توجه داشته است. این جذابیت نهتنها مخاطب را به دنبال کردن قصه ترغیب میکند، بلکه در خلق و ماندگاری کاراکترها اثر شگفتانگیزی دارد.
در عمده داستانهای امنیتی، قهرمان و ضدقهرمان به دلیل فعالیتهای خارج از روزمره مردم بیش از بقیه مورد توجه قرار میگیرند و تجربه نشان داده این شبهابرقهرمانها بیش از سایر کاراکترهای اصلی در سایر مجموعههای نمایشی در ذهن مردم ماندگار میشوند و این ماندگاری بیش از هر چیزی مدیون خرق عادتهایی است که کاراکترها در فیلم رقم میزنند؛ شرایطی که صرفاً در بستر آثاری با چنین مضمونی قابل رخ دادن است و در موج رئالیسم تلویزیون و ملودرامهای ارزانقیمت اجتماعی سیما جایی نخواهد داشت.
سریالهای با مضمون امنیتی علاوه بر توانایی ذاتی در جذب مخاطب، میتوانند رسالتهای متعدد دیگری را نیز بر دوش داشته باشند. آگاهی رسانه به مخاطبان مجموعههای نمایشی میتواند از اولویتهای ساخت چنین سریالهایی باشد. در واقع بستر سرگرمی و سریال میتواند بیش از هر فرم رسانهای دیگری مخاطب را با چالشهای امنیتی و راهحل آنها آشنا کند.
سریال «شبکه» بازنمود درستی از فرقههای نوظهور و عرفانهای کاذب داشت؛ امری که تلویزیون نتوانسته بود در آگاهی رساندن به مخاطب درباره آن در فرمهای غیرنمایشی چندان موفق عمل کند. سریال «گاندو» نیز وارد موضوعات متعددی از جمله پولشویی، چالش بیتکوین، تحولات بازار ارز و طلا و مساله آقازادگی شده است؛ مسائلی که در بسیاری از موارد افراد بدون آگاهی پیشین و بدون نیت قبلی وارد آن شده و پس از آن مرتکب جرائم غیرقابل جبرانی میشوند؛ اتفاقی که بیش از هر چیز به دلیل عدم آشنایی با جرائم امنیتی و جریانهای ضدامنیت ملی رخ میدهد و مجموعههای نمایشی با مضمون امنیت میتوانند بخوبی مخاطبان را از خطرات پیشرو آگاه کنند.
مدتهاست تلویزیون درگیر خلق ملودرامهای اجتماعی ارزانقیمتی شده که تنها به روایت آسیبهای اجتماعی میپردازند؛ روایتی که بیش از اصلاح امور صرفاً به دنبال بازنمایی آسیبها از تلویزیون و بازنشر آن در میان مخاطبان عمومی است. در چنین شرایطی، پروندههای امنیتی و سوژههای بکر آن میتواند دستمایه خلق سریالهایی با مضمون امنیتی شود که در ژانرهای مختلف قابل روایت است. موضوعات امنیتی میتواند در دل ملودرام مطرح شود.
عمده کارگردانان ایرانی ملودرام را به عنوان محوریترین ژانر برای ساخت سریالهای خود با هر مضمونی انتخاب میکنند اما هستند کارگردانانی که ژانر اکشن مانند فیلم «ماجرای نیمروز» و سریال «هوش سیاه»، ژانر کمدی مانند سریال «گسل» یا در ژانر سیاسی همچون سریال «عالیجناب» و «تعبیر وارونه یک رویا» را انتخاب و ثابت کردهاند مضامین امنیتی میتواند در گونههای مختلف فیلمسازی مورد استفاده قرار گیرد. توجه به این مضمون میتواند تنوعبخش ژانرهای نمایش تلویزیونی باشد تا حداقل از سریالهای خاکستری و ملودرامهای اجتماعی بیروح فاصله بگیریم.