* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *
با زبانی سرخ، همچنان سری سبز دارم

❤ بِسمِ اللهِ الرَحـمنِ الرَحیم. وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَــقُـــولُـــونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ و ما هُوَ إلا ذکرٌ اللعالمین❤

سال‌هاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لب‌های خشک و ترک خورده بشر تازیانه می‌زند. آن زمان که دروازه‌های بهشت باز بود هر کسی با حرفه‌ای خود را به آن باب می‌رساند و ما نسل سومی‌ها (یا همان دهه شصتی‌ها) هم که دستمان درگیر صفر و یک است، بابی را گشودیم تا جرعه‌ای را تا شهادت بنوشیم. افتخارم این است که سرباز ولایت فقیه هستم و هرچند دستم خالیست، اما دلم پر است از عشق به ولایت. افتخارم پایبندی به دین مبین اسلام و فرهنگ و تمدن غنی ملی ایرانی است؛ که اگر این دو را در کنار هم حفظ کنیم به اوج قله‌های افتخار و سعادت خواهیم رسید. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته والمستشهدین بین یدیه.


خدایا ببخش مرا:

به خاطر مطالبی که به خاطر تو ننوشتم،
به خاطر کامنت‌هایی که تو در آن نبودی،
از اینکه با مطالبم بنده‌ای را از تو دور کردم،
که می‌توانستم با اطلاع بیشتر بنویسم اما کم کاری کردم،
که وقتی مطالبم پرنظر و پر بازدید شد، گمان کردم که از سعی تلاش خودم است و تو را فراموش کردم،
که در وبلاگی مطلبی به چشمم خورد که تو در آن بودی ولی در آن تأمل و درنگ نکردم،
به خاطر اینکه به دوستی در وبلاگی بی‌ادبی و یا بی‌اعتنایی کردم،
به خاطر اینکه شکر این نعمت را بجا نیاوردم،
برای اینکه بدون قصد قربت پشت میز کار نشستم،
که گاهی اوقات به جای وظیفه و تکلیف به سلیقه خود نوشتم و نظر گذاشتم،
که کلبه ام آماده پذیرایی از حضرت ولیعصر (عج) نبود، چرا که برای خود مینوشتم نه برای او،
خدایا از «تو» نوشتن را به من آموختی، «برای تو» نوشتن هم به من بیاموز که چه سخت و چه شیرین است «برای تو» نوشتن.


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
بایگانی
نویسندگان

آدم بعضی وقت‌ها تو یه مسئله به یه جایی میرسه که دیگه کاری از دست هیچکسی برنمیاد، یعنی همه کسانی که توی ته ذهنت هم روشون حساب کرده بودی کاری از دستشون بر نمیاد و آدم میشه مثل یه پرکاه توی باد؛ بی هیچ پشتوانه‌ای،بی هیچ امیدی به کسی.

یعنی دیگه تو یک موقعیتی گیر میکنی که فقط میتونی آروم سرتو بالا بگیری و محتاجانه رو به آسمان بگی: خدایا خودت درست کن. این یه حس غیرقابل تعریفه و خیلی اتفاق‌ها باید بیفته تا آدم تو یه مورد خاص به اینجا برسه.

این دو سه ساله همه چیش برای من داره اینطور میشه و تو مسئله‌های مختلف به این وضع می‌رسم، وضعی که خیلی ازش راضیم و انگار تو کارهای مختلف وقتی ته دلت امیدت به کسی هست و امیدواری که آدم‌های مختلف کمک کنن تا کارت پیش بره، خدا نمیذاره کار انجام بشه تا امیدت از همه قطع بشه، بعد مجبور میشی بگی: باشه خدا فهمیدم، هیچی دست من نیست، پس خودت درستش کن.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در دنیای امروز که اطلاعات به مثابه سرمایه‌ای بی‌بدیل و قدرتی نرم شناخته می‌شود، جایی که توانایی دیدن بدون دیده شدن، یکی از کلیدی‌ترین ارکان تسلط است، تحولات اخیر در عرصه اطلاعاتی غرب آسیا نشان از یک تغییر بنیادین و شاید سرنوشت‌ساز در منازعات منطقه‌ای دارد.

روایت ما از تورقوزآباد تا تل‌آویو، داستان تقابل معکوس و به نوعی «بازی وارونه» میان دو دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی است؛ تقابلی که فراتر از جنگ‌های مرسوم نظامی، عرصه را به میدان نبردهای سایبری، نفوذ اطلاعاتی و جنگ روایت‌ها کشانده است.

شکست قلعه‌ای نفوذناپذیر

رژیم صهیونیستی طی دهه‌ها، خود را به عنوان قلعه‌ای نفوذناپذیر در حوزه اطلاعاتی معرفی کرده است. ساختارهای پیچیده و لایه‌لایه امنیت سایبری، شبکه‌های جاسوسی داخلی، و استفاده از فناوری‌های پیشرفته، به شکلی طراحی شده بودند که هرگونه نفوذ را عملاً ناممکن کنند. این ساختار نه فقط برای دفاع از امنیت ملی که برای حفظ تصویر شکست‌ناپذیری و سیاست بازدارندگی تل‌آویو حیاتی بود اما عملیات اخیر اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران نشان داد که این قلعه در واقعیتی شکننده‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شد. دسترسی به هزاران سند طبقه‌بندی‌شده و حساس از جمله اطلاعات مربوط به تأسیسات هسته‌ای و پروژه‌های راهبردی رژیم صهیونیستی، نه تنها یک رخنه کوچک نیست بلکه یک ضربه راهبردی به بنیادهای امنیتی این رژیم محسوب می‌شود

از تورقوزآباد تا تل‌آویو؛ بازگشت به بازی شوهای اطلاعاتی

بنیامین نتانیاهو در سال ۲۰۱۸ با ادعایی بی‌اساس و خنده‌دار و بهره‌برداری از اسناد مثلا هسته‌ای ضبط‌ شده ایران، کوشید از طریق یک نمایش رسانه‌ای جهانی علیه تهران اجماع ایجاد کند اما اکنون بازی کاملاً وارونه شده است. ایران با صبر و مدیریت هوشمندانه این اسناد را به دست آورده و برخلاف هیاهوی سیاسی نتانیاهو، عجله‌ای در اعلام آن نداشته است.

این رویکرد حاکی از بلوغ اطلاعاتی است که به جای جلب توجه زودگذر، به دنبال ایجاد یک اهرم فشار راهبردی بلندمدت است؛ موضوعی که بازی را وارد فاز جدیدی از تعادل قدرت در منطقه می‌کند

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در سالروز رحلت معمار بزرگ انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، فرصتی یگانه فراهم آمده است تا از دریچه‌ای ژرف و تأمل‌برانگیز به جایگاه بی‌بدیل رسانه در منظومه فکری ایشان نظر افکنیم؛ رسالتی که از نوار کاست‌های ساده و ابتدایی دیروز، به کدهای پیچیده و جهان‌گیر دیجیتال امروز پیوسته و همچنان چراغ هدایت انقلاب فرهنگی و رسانه‌ای ما را فروزان نگاه داشته است.

رسانه در گذر زمان، از صرفاً ابزاری برای انتقال پیام، به عرصه‌ای پیچیده و چندبُعدی بدل شده است؛ میدانی که در آن تقابل اراده‌ها، بازتعریف هویت‌ها و بازسازی ارزش‌ها در گستره‌ای فراتر از مرزهای جغرافیایی رقم می‌خورد. امروز، در بستر فضای مجازی و شبکه‌های هوشمند دیجیتال، بازگشت به اندیشه‌های بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، نه تنها ضرورتی تاریخی بلکه ضرورتی راهبردی و تمدنی است تا دریابیم چگونه می‌توان رسالت اصیل رسانه را در برابر هجمه‌های بی‌امان رسانه‌ای نوین، به چراغی فروزان برای عدالت، حقیقت و اخلاق مبدل ساخت.

در اندیشه امام خمینی (ره)، رسانه نه یک ابزار خنثی، که آیینه‌ای برای بازتاب حقیقت، اخلاق و عدالت بود. اگر دیروز نوار کاست، پیام انقلاب را از حنجره یک مرجع تبعیدی به گوش توده‌ها رساند، امروز کدهای دیجیتال، حامل همان رسالت‌اند؛ با ابعادی گسترده‌تر و مسئولیت‌هایی سنگین‌تر.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

تقابل اخیر میان دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، و ایلان ماسک، میلیاردر جنجالی و مدیرعامل تسلا و اسپیس‌ایکس، صرفاً یک اختلاف شخصی یا رسانه‌ای نیست. آنچه این روز‌ها در فضای عمومی ایالات متحده در حال وقوع است، نمایش آشکاری از تضاد منافع، ارزش‌ها و شیوه‌های اعمال قدرت در ساختار نخبگان آمریکایی است؛ تضادی که می‌تواند پیامد‌هایی فراتر از یک نزاع لفظی داشته باشد.

در گزارش اخیر روزنامه گاردین، ۱۰ سناریوی احتمالی برای اقدامات متقابل این دو چهره مطرح شده است؛ از فشار‌های سیاسی و قضایی تا افشاگری رسانه‌ای و اخلال در پروژه‌های فضایی. اما برای درک عمیق‌تر این تحولات، باید به ریشه‌های پنهان‌تر آن پرداخت.

دولت‌گرا در برابر پلتفرم محور

ترامپ، چهره‌ای برخاسته از جریان راست افراطی و ملی‌گرایانه، نماینده نگاهی محافظه‌کار و نوستالژیک به هویت آمریکایی است. او همچنان از ابزار‌های سنتی قدرت بهره می‌گیرد: نهاد‌های دولتی، بدنه بوروکراتیک، ساختار‌های حزبی و شبکه رسانه‌ای راستگرا.

در نقطه مقابل، ماسک نماینده نسلی از نخبگان فناور است که قدرت خود را نه از دولت، بلکه از نوآوری، سرمایه دیجیتال و سلطه اطلاعاتی به دست آورده‌اند. در دنیای او، پلتفرم‌ها به جای پارلمان‌ها نشسته‌اند و الگوریتم‌ها جای سیاست‌گذاری سنتی را گرفته‌اند.

در این نبرد، ترامپ می‌تواند با لغو قرارداد‌های دولتی، آغاز تحقیقات قضایی، و حتی تهدید به اخراج ماسک از خاک آمریکا، قدرت دولتی را به رخ بکشد. در مقابل، ماسک نیز با در اختیار داشتن پلتفرم رسانه‌ای X (توئیتر سابق)، اختیاراتی در پروژه‌های ژئوپلیتیکی نظیر استارلینک، و حتی آگاهی از اسرار پشت پرده کمپین‌های جمهوری‌خواهان، توانایی ضربه زدن به چهره سیاسی ترامپ را دارد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

شب تهران در سکوتی ژرف و جان‌گداز فرو رفته بود، گویی ماه نیز در اندوه مردم شریک شده و نورش را در غمی سنگین پنهان کرده بود. ستارگان آسمان، ناآرام و منتظر، نظاره‌گر بودند؛ منتظر عروج ستاره‌ای که نه‌تنها ایران، بلکه تاریخ را با نور وجودش دگرگون ساخته بود. در آن لحظات، شهر نفس خود را حبس کرده بود و در دل‌های مردم، طوفانی از اضطراب و امید در هم آمیخته بود. چشمان بیدار، اشک‌بار و امیدوار، به سوی آسمان دعای «امن یجیب» زمزمه می‌کردند و مساجد، مأمن دل‌های شکسته‌ای بود که برای سلامتی رهبرشان به درگاه الهی التجا می‌جستند. اما تقدیر، گویا اراده‌ای دیگر داشت.

ناگهان، گویی زمان از حرکت بازایستاد و قلب امت در سینه‌ها متوقف شد. امام خمینی (ره)، آن روح سترگ انقلاب، آن یار وفادار محرومان و صخره استوار در برابر طاغوت، به ابدیت پیوست. او که با عزمی پولادین و قلبی سرشار از ایمان، راه روشن انقلاب را گشود، دیگر در میان مردم نبود. قلبش که عمری برای عدالت و حقیقت تپیده بود، از حرکت ایستاد، اما روحش در آسمان‌ها جاودانه شد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

بیش از ۸۰ روز از استیضاح عبدالناصر همتی وزیر پیشین امور اقتصادی و دارایی، می‌گذرد؛ با این حال وزارتخانه‌ای که نقشی کلیدی در راهبری سیاست‌های مالی، تنظیم بازار‌ها و هدایت منابع عمومی دارد، همچنان در وضعیت سرپرستی موقت اداره می‌شود و این استمرار فقدان مدیریتی، نه تنها پرسش‌هایی بنیادین در خصوص انسجام ساختاری دولت مسعود پزشکیان را به میان آورده، بلکه بر شکنندگی ظرفیت اجرایی کشور در شرایط بحران‌آلود کنونی دلالت دارد.

در مقطع کنونی که اقتصاد ایران با انبوهی از چالش‌های مزمن و فزاینده، چون تورم، نوسانات ارزی، تحریم‌های پیچیده بین‌المللی و کسری‌های بودجه‌ای مستمر مواجه است، فقدان رأس مدیریتی در وزارت اقتصاد صرفاً یک نقیصه ساختاری نیست؛ بلکه پدیده‌ای است که پیامد‌های مستقیم بر پایداری نظام تصمیم‌گیری، اعتماد عمومی، و افق پیش‌روی اقتصاد ملی دارد.

از منظر مفهومی، وزارت امور اقتصادی و دارایی باید تجسم نهادی انسجام، ثبات و هماهنگی در سطوح کلان حاکمیتی باشد. اما تداوم وضعیت سرپرستی، نوعی خلأ تصمیم‌گیری به همراه دارد که قابلیت‌های نهادی این وزارتخانه را در عرصه‌های تنظیم‌گری، اصلاحات ساختاری و سیاست‌گذاری مؤثر به طرز محسوسی تضعیف کرده است.

با نگاهی ژرف‌تر به زمینه‌های ایجاد این وضعیت، می‌توان دریافت که تأخیر در معرفی وزیر جدید ناشی از برآیند پیچیده‌ای از تلاطم‌های سیاسی، ناکارآمدی در فرآیند اجماع‌سازی درون‌دولتی و نارسایی ساختار‌های انتصابی است. تحلیل‌های سیاسی، استیضاح وزیر پیشین را نه تنها اقدامی فنی یا عملکردی، بلکه بخشی از منازعه‌ای جناحی و فشار‌های بیرونی برای بازتعریف موازنه‌های قدرت در دولت تلقی می‌کنند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

صبح امروز (۳۰ اردیبهشت) در مراسم بزرگداشت رئیس‌جمهور شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی، رهبر معظم انقلاب اسلامی با بیانی شفاف، چند محور کلیدی در حوزه سیاست خارجی را مطرح کردند که نه‌تنها یادآور مشی دولت سیزدهم در تعامل با جهان بود، بلکه نشانه‌ای روشن از استمرار یک رویکرد راهبردی در آینده کشور به‌شمار می‌رود.

این سخنان، در عین آنکه پاسداشت مقام شهید رئیسی بود، حاوی پیام‌های دقیقی به داخل و خارج از کشور بود. آنچه در ادامه می‌آید، مروری تحلیلی است بر مهم‌ترین محور‌های این بیانات:

تثبیت سیاست «عدم مذاکره مستقیم» با آمریکا

رهبر انقلاب با یادآوری صریح موضع شهید رئیسی در اولین مصاحبه تلویزیونی‌اش مبنی بر «عدم مذاکره مستقیم با آمریکا»، تأکید کردند که این راهبرد، برخاسته از یک تحلیل عمیق از ماهیت رفتار آمریکا است. ایشان تصریح کردند که در دولت سیزدهم، تنها مذاکرات غیرمستقیم انجام شد و آن هم بدون دستیابی به نتیجه.

این سخنان در واقع، پاسخی روشن به برخی جریان‌های داخلی است که بار دیگر زمزمه‌های مذاکره مستقیم را مطرح می‌کنند. به بیان دیگر، رهبر انقلاب با تثبیت این خط قرمز، جهت قطب‌نمای سیاست خارجی کشور را مشخص ساختند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

رهبر معظم انقلاب صبح امروز -۳۰ اردیبهشت‌ماه- در مراسم بزرگداشت رئیس‌جمهور فقید، شهید آیت‌الله رئیسی، با قاطعیت فرمودند: «غنی‌سازی حق مسلم ایران است و کسی منتظر اجازه غرب نیست.»

 این سخنان کوبنده، نه‌تنها زیاده‌خواهی‌های آمریکا و غرب را به چالش کشید، بلکه بار دیگر اقتدار دیپلماتیک و استقلال ایران را در برابر فشار‌های جهانی به نمایش گذاشت.

ایران، پرچمدار استقلال در برابر زیاده‌خواهی غرب

سخنان امروز آیت‌الله خامنه‌ای که در گرامیداشت فداکاری‌های رئیس‌جمهور فقید و «شهدای خدمت» بیان شد، پیامی روشن به جهانیان ارسال کرد: جمهوری اسلامی ایران سیاست‌های خود را نه بر اساس فشار‌های خارجی، بلکه بر پایه منافع ملی و استقلال سیاسی تنظیم می‌کند. 

ایشان با رد ادعای گستاخانه غرب مبنی بر «اجازه ندادن به غنی‌سازی ایران» و تأکید بر اینکه «کسی منتظر اجازه این و آن نیست»، خط بطلانی بر تلاش‌های آمریکا و متحدانش برای مهار پیشرفت علمی ایران کشیدند.  همچنین، با اشاره به بی‌ثمر بودن مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و اصرار واشنگتن بر مذاکره مستقیم، نشان دادند که ایران با تکیه بر توان داخلی و سیاست‌های مستقل، دست برتر را در میدان دیپلماسی جهانی حفظ کرده است.

استقلال استراتژیک ایران در برنامه هسته‌ای

اظهارات رهبر معظم انقلاب بار دیگر بر این حقیقت تأکید داشت که برنامه هسته‌ای ایران به ویژه غنی‌سازی، نمادی از خودکفایی علمی و اقتدار کشور است. 

وقتی ایشان فرمودند «اینکه بگویند ما به ایران اجازه‌ی غنی‌سازی نمی‌دهیم، این غلط زیادی است»، این موضع نه تنها دفاع از حق قانونی ایران در چارچوب معاهده NPT بود، بلکه نشانه‌ای از اراده‌ای بود که تسلیم زیاده‌خواهی‌های خارجی نخواهد شد. برنامه هسته‌ای ایران، که تحت نظارت دقیق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیش می‌رود، ابزاری برای حفظ استقلال و پیشرفت در برابر هژمونی غرب است.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

 سفر اخیر «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور آمریکا به عربستان، امارات و قطر، نمایش پرهیاهویی از سیاست‌های ضدایرانی بود که نه تنها ایران را به‌عنوان تهدیدی ساختگی برجسته کرد، بلکه وابستگی سران عرب به واشنگتن را عریان‌تر ساخت. گزارش «واشنگتن‌پست» نشان می‌دهد ترامپ طی این سفر ۷۸ بار نام ایران را تکرار کرد و ۴۸ دقیقه از سخنرانی‌هایش را به ایران اختصاص داد؛ اما این اقدام تا چه اندازه حساب‌شده بود و تا چه اندازه نتیجه عکس داشت؟

دشمن‌سازی یا توهم‌سازی؟ ترامپ با تکرار نام ایران به دنبال تثبیت روایتی از «تهدید ایران» بود؛ روایتی که پایه‌اش نه بر واقعیت، بلکه بر هراس‌افکنی و فروش امنیت استوار بود. او تلاش کرد تا سران عرب را به این باور برساند که ایران، دشمنی بزرگ است؛ درحالی‌که این اقدام، بیشتر به نمایشی برای پررنگ کردن جایگاه آمریکا و مشروعیت‌بخشی به فروش تسلیحات شباهت داشت.

معامله‌گری تسلیحاتی به قیمت بی‌ثباتی: ترامپ با استفاده از استراتژی ایران‌هراسی، قراردادی چند تریلیون دلاری برای فروش تسلیحات با عربستان، قطر و امارات منعقد کرد. او به شکلی هدفمند، ایران را به‌عنوان «عنصر تهدیدزا» معرفی کرد تا این قرارداد‌ها را توجیه کند؛ اما این سیاست، تنها به افزایش تنش‌ها و بی‌ثباتی منطقه انجامید.

رسانه‌سازی بحران؛ سیاستی که نتیجه معکوس داد: ترامپ با تمرکز بر ایران، درواقع تلاش کرد تا نگاه افکار عمومی عرب را از بحران‌های داخلی و مشروعیت‌زدایی از رژیم‌های سرکوبگر منحرف کند. او دشمنی خارجی ساخت تا مردم منطقه به‌جای مقاومت، دچار توهم ترس از ایران شوند؛ اما این تلاش نیز نتیجه معکوس داد و بیش‌ازپیش ایران را به‌عنوان قدرتی مستقل و مقاوم مطرح کرد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در سال ۱۳۵۶ «جیمی کارتر» رئیس‌جمهور وقت آمریکا در سفری به تهران، محمدرضا پهلوی را «محبوب مردم» خواند و ایران را «جزیره ثبات» در خاورمیانه پرآشوب نامید.

این تعریف‌ها که در ظاهر نشانه حمایت بی‌چون‌وچرای آمریکا از متحد کلیدی‌اش بود، تنها دو سال بعد با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ رنگ باخت. امروزدر سال ۲۰۲۵، شاهد حمایت‌های پررنگ دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جدید آمریکا از محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی هستیم و این حمایت‌ها که مصداق ضرب‌المثل «هندونه زیر بغل گذاشتن» تعبیر می‌شود، شباهت‌های عجیبی به گذشته دارد. اما آیا تاریخ در حال تکرار است؟ این تحلیل به بررسی شباهت‌ها، تفاوت‌ها و پیامد‌های این روابط می‌پردازد.

 

ریشه‌های تاریخی: چرا آمریکا از پهلوی حمایت کرد؟


در دهه ۵۰ شمسی (۱۹۷۰ میلادی) ایران تحت حاکمیت پهلوی یکی از ستون‌های استراتژی آمریکا در خاورمیانه بود. دکترین نیکسون به ایران و عربستان نقش «پلیس منطقه» داده بود تا در برابر نفوذ شوروی و بی‌ثباتی خاورمیانه ایستادگی کنند. ایران با درآمد‌های نفتی هنگفت، ارتش مجهز و برنامه‌های مدرنیزاسیون ظاهری مثل انقلاب سفید، به نظر می‌رسید که باثبات و قابل اعتماد است، اما زیر این پوسته، نارضایتی‌های عمیق مذهبی، اقتصادی و سیاسی توسط مردم ایران در حال جوشش بود.

کارتر با وجود شعار‌های دهن پرکُن حقوق بشری‌اش، چشم بر سرکوب‌های ساواک و شکاف میان رژیم و مردم بست و نتیجه انقلابی شد که نه تنها رژیم پهلوی، بلکه کل معادلات ژئوپلیتیکی منطقه را زیر و رو کرد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در دنیای معاصر، که تحول دیجیتال به یکی از ارکان اصلی تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است، روابط عمومی با چالش‌هایی پیچیده و چندوجهی روبه‌روست که هر یک می‌تواند بر هویت و کارکرد این حوزه تأثیرات عمیق و پایدار برجای بگذارد. روز روابط عمومی، ۲۷ اردیبهشت، فرصتی است برای تحلیل جایگاه این حرفه در دنیای پرشتاب و پیچیده امروز و ارزیابی دقیق چالش‌های آن در تقاطع دو جهان سنتی و دیجیتال. در این فضا، روابط عمومی باید به‌طور هم‌زمان از مزایای هر دو رویکرد بهره‌برداری کند، در حالی‌که در عین حال از تهدیدات و خطرات احتمالی هرکدام نیز آگاه باشد.

 

روابط عمومی سنتی، با اتکای به ابزارهایی همچون رسانه‌های چاپی، کنفرانس‌های خبری و بیانیه‌های مطبوعاتی، توانسته است نقش کلیدی در تثبیت هویت سازمان‌ها و برقراری ارتباطات بلندمدت ایفا کند. این ابزارها از منظر ثبات و استحکام پیام‌ها، در حفظ اعتبار برند و سازمان‌ها نقشی حیاتی دارند. اما در مقابل، این روش‌ها در برابر سرعت بی‌سابقه تحولات دیجیتال و حجم عظیم اطلاعات در فضای آنلاین به‌شدت محدود هستند. رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، با قدرتی بی‌نظیر در انتشار سریع اطلاعات، این امکان را فراهم کرده‌اند که روابط عمومی در مواجهه با بحران‌ها و تحولات آنی، واکنش‌های سریع و مؤثری نشان دهد. این ویژگی‌ها اگرچه در مواقع بحرانی حائز اهمیت‌اند، اما ممکن است موجب تحریف اطلاعات، انتشار اخبار جعلی و حتی تشدید بحران‌های جدید شوند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در دنیای معاصر، که تحول دیجیتال به یکی از ارکان اصلی تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی تبدیل شده است، روابط عمومی با چالش‌هایی پیچیده و چندوجهی روبه‌روست که هر یک می‌تواند بر هویت و کارکرد این حوزه تأثیرات عمیق و پایدار برجای بگذارد. روز روابط عمومی، ۲۷ اردیبهشت، فرصتی است برای تحلیل جایگاه این حرفه در دنیای پرشتاب و پیچیده امروز و ارزیابی دقیق چالش‌های آن در تقاطع دو جهان سنتی و دیجیتال. در این فضا، روابط عمومی باید به‌طور هم‌زمان از مزایای هر دو رویکرد بهره‌برداری کند، در حالی‌که در عین حال از تهدیدات و خطرات احتمالی هرکدام نیز آگاه باشد.

روابط عمومی سنتی، با اتکای به ابزارهایی همچون رسانه‌های چاپی، کنفرانس‌های خبری و بیانیه‌های مطبوعاتی، توانسته است نقش کلیدی در تثبیت هویت سازمان‌ها و برقراری ارتباطات بلندمدت ایفا کند. این ابزارها از منظر ثبات و استحکام پیام‌ها، در حفظ اعتبار برند و سازمان‌ها نقشی حیاتی دارند. اما در مقابل، این روش‌ها در برابر سرعت بی‌سابقه تحولات دیجیتال و حجم عظیم اطلاعات در فضای آنلاین به‌شدت محدود هستند. رسانه‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی، با قدرتی بی‌نظیر در انتشار سریع اطلاعات، این امکان را فراهم کرده‌اند که روابط عمومی در مواجهه با بحران‌ها و تحولات آنی، واکنش‌های سریع و مؤثری نشان دهد. این ویژگی‌ها اگرچه در مواقع بحرانی حائز اهمیت‌اند، اما ممکن است موجب تحریف اطلاعات، انتشار اخبار جعلی و حتی تشدید بحران‌های جدید شوند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

مهم نیست که سال کی تحویل می شود

 صبح،  بعدازظهر،  شب

 مهم این است که ما کی تحویل می شویم.

سال نو و سال های نو همه تکرارند، تکرار حرف های قدیمی، همون حرف هایی که سالهای سال است که همه می گویند و هر کسی از ظن خود.

 فکرش را بکن! عالم همانطور می چرخد که همیشه چرخیده است، مگر اینکه ما اون حرف کهنه را جور دیگری بگوییم.

پروردگارا!  دلهایمان  را به تو میسپاریم، دلهایی که همچون یک دفتر پر است از غم  ... دلتنگی ...  گناه ... آرزو

خدای من! با دستان مهربانت قلمی به دست گیر و به لطف خود پاک کن گناهانمان را، خط بزن غم هایمان را، تایید کن آرزوهایمان را و دل هایی را رسم کن در دفتر دل هایمان به بزرگی دریا.

 احسن حال هر کسی با دیگری متفاوت است، خدایا در سال جدید هر کسی را به احسن حال خودش برسان.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

اول بهار هنگام شکوفه زدن گل های بهاری است و با آمدن فصل گل و شکوفه دل های بهاری به یاد گل های بهاری می افتد که در اوج زیبایی پرپر شدند!

وقتی همه گل ها جوانه می زنند، عده ای به سراغ گل هایشان در دل خاک می روند. همه گل ها سر از خاک در آوردند، اما گل های ما هنوز در زیر خاک ها پنهانند.

هنوز مادرانی به دنبال گل هایشان هستند و هنوز صدای انتظار از وجودشان می آید! هنوز کمر خمیده پدری که سالهاست جوانش را ندیده و حتی سنگ یادبودی نیز ندارد صاف نشده است.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ماه رمضان هم از راه رسید و همه آفریده‌های خدا را به ضیافت عشق و عشقبازی با معبود دعوت کرد.

سفره ای که به وسعت بخشندگی خداست، پهن شده و من تو اگه لایق باشیم، دعوت صاحبخانه را لبیک میگیم و ریزه‌خوار این خان پر نعمت الهی میشیم.

میگن میهمان حبیب خداست و چه لذتی بیش از اینکه دوست و همنشین خالقت باشی، معبودی که عاشق بنده ‌هاشه و نعمتهاشو براشون تمام و کمال سر سفره میاره.

تا که باشیم و چه باشیم و...

«  گــــر گـــدا کاهل بُوَد   ***   تقصیر صاحبخانه چیست؟ »

رمضان یک تحول، تحولی از خویش به او، از منیّت به آدمیت، از بی‌قیدی به مسئولیت، مسئولیت انسان شدن، خدایی شدن، آسمانی شدن، پیدا کردن گمشده‌های درون، گمشده‌هایی که اگر بشناسیمشون و پیداشون کنیم واژه اشرف مخلوقات را درک کردیم و فهمیدیم

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

"ولنتاین" در واقع یک مناسبت غربی و فرهنگ وارداتی است که چند سالی است میان جوانان باب شده و همه ساله در روز ۲۵ بهمن مطابق با ۱۴ فوریه همراه با آداب و رسوم به خصوصی برگزار می شود. جشنی همراه با هدیه دادن و دوستی و عشق ورزیدن به نامحرم و جنس مخالف که در واقع فرصتی است تا دوستی های خیابانی از سوی متولیان ابتذال، هویتی پوشالی یابد.

اینکه این روز چه تاریخچه ای دارد و بر اساس چه رویدادی گرامی داشته می شود، نکته ای است که همچنان نه منابع مبدع این طرح و نه پیروانشان اطلاعات موثقی برای پایه و اساس آن ندارند و تنها قصه ای ساختگی و تایید نشده، محملی برای گرامیداشت این روز عنوان شده و جالب اینجاست که بسیاری از جوانان وطنی بدون اطلاع از ریشه این افسانه ساختگی، پیرو این فرهنگ وارداتی شده اند که این گونه قصه سازی شده است:

"زمانی فرمانروای روم باستان برای حفظ آمادگی سربازانش، از ازدواج آنها جلوگیری می کرده است به این دلیل که ازدواج باعث سستی آنها خواهد شد. در این بین کشیشی به نام "ولنتاین" مبادرت به عقد سربازان با دختران می نموده است که پس از اطلاع فرمانروا، به زندان می افتد. کشیش در زندان عاشق دختر زندانبان شده و خطاب به وی کارت هایی را می نوشته است و عاقبت در روز ۱۴ فوریه به دستور شاه وبه جرم اقداماتش اعدام شده و توسط غربی ها "شهید عشق" نامیده می شود!" 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ششم آذر سال ۱۳۲۲ رؤسای جمهور سه کشور فاتح جنگ جهانی دوم وارد خاک ایران شده و یکی از کنفرانس‌های چندگانه‌شان را در تهران برگزار کردند. در این کنفرانس چهار روزه «فرانکلین روزولت» رئیس‌جمهور آمریکا، «وینستون چرچیل» نخست‌وزیر انگلیس و «ژوزف استالین» رهبر اتحاد جماهیر شوروی درباره وضعیت جهان بعد از جنگ جهانی دوم صحبت کردند.

غم‌انگیزترین خاطره تلخ باقی مانده از این کنفرانس برای مردم ایران، بی‌اطلاعی محمدرضا پهلوی، شاه وقت ایران از برگزاری این نشست در کشورش بود. او که در پی اخراج پدرش رضا شاه از ایران در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ با حمایت انگلستان بر تخت پادشاهی نشست تا لحظه ورود روسای وقت روسیه، آمریکا و انگلیس به ایران کلا از ماجرا بی‌اطلاع بود.

ایران در آن زمان همچنان در اشغال قوای متفقین بود. نیروهای شوروی در آذربایجان و نظامیان انگلیسی در اطراف تهران حضور داشتند. سوم شهریور ۱۳۲۰، قوای متفقین برای نجات شوروی از پیشروی آلمان‌ها به این بهانه که “ایران در مقابل متفقین و درخواست‌های آنان سیاست مبهمی در پیش گرفته و در اخراج عمال آلمان اقدامی نکرده” به خاک این کشور حمله کردند. حرکت آنها در آن زمان به سمت تهران موجب شد تا رضاشاه روز ۲۵ شهریور از سلطنت استعفا دهد.

علت تشکیل این کنفرانس در تهران به پیشنهاد استالین رهبر شوروی بود و ملاقات نیز در محل سفارت شوروی برگزار شد. در روز ورود رهبران متفقین، علی سهیلی نخست‌وزیر وقت ایران در جریان سفر این سه‌ نفر قرار داده شد و وی نیز خبر حضور آنها را به سمع محمدرضا پهلوی که بعد از تبعید پدرش به سلطنت رسیده بود، می‌دهد. محمدرضاشاه نیز برای شرکت در کنفرانس ناگزیر شد به محل سفارت برود، اما در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و با وی تنها در محل سفارت دیدار کردند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

سلام بر تو ای مطلع فجر، ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش ‏آمدی.

خوش آمدی که با آمدنت غل ‏های سنگین از گردنمان فرو ریخت، زنجیرها از دست و پایمان گسیخت، کمرهای خمیده‏مان راست ‏شد، بر لب ‏های پژمرده‏مان شکوفه‏ های تبسم نشست، در قلب‏ های سوخته‏ مان‏گلبوته ‏های عشق و امید روئید و برگونه ‏های زردمان گلخنده‏ های سرخ‏ نمودار شد.

 خوش آمدی که با مقدمت، عطر آزادی به جای بوی باروت در فضای ‏میهن اسلامیمان پیچید. قفس ‏ها شکسته شد و نفس‏ ها از زندان سینه‏ ها رهایی یافت.

 خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهر و دیارمان‏ گریخت، برف های بهمن با حرارت ایمان و اخلاص، آب حیات شد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ﻧﻔﺲ ﻧﻜﺶ، اﻳﻨﺠﺎ ﻫﻮا ﺑﺮای ﺭﻳﻪ ﻫﺎی ﺗﻮ ﺑﻴﺶ اﺯ ﺣﺪ ﻣﺴﻤﻮﻡ اﺳﺖ.

ﻧﻔﺲ ﻧﻜﺶ ﻛﻪ ﻫﻮای اﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ، ﺑﻮی ﻏﻴﺮت و مردانگی ﻧمی ﺩﻫﺪ!

ﻧﻔﺲ ﻧﻜﺶ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻋﺪﻩ ای ﻫﻮا ﺑﺮﺷﺎﻥ ﺩاﺷﺘﻪ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺳﺎﻝ ﻫﺎیی ﻛﻪ ﺟﻮاﻧﺎﻥ اﻳﻦ ﻣﻤلکت اﺯ ﺟﺎﻥ و ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ و ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺧﻮﺩ ﮔﺬﺷﺘﻨﺪ و ﺟﻨﮕﻴﺪﻧﺪ، ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺳﺘﻢ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ و ﻫﻤﻪ ﻛﺎﺭﻩ!

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

تو متولد شدى، ولی نخست دست‌هایت به دنیا آمدند. دست‌هایت که پیش از تولد تو در تمام هستی زبانزد بوده‌اند. دست‌هایت که دست استغاثه تمام عالم به سوی آن‌هاست. دست‌هایت که تاریخ را ساخته‌اند... خدا نخست دست‌هایت را آفرید.

به آن دست‌های توفانی عاشقانه نگاه کرد و گفت: «این دست‌ها بهترین دست‌های عالمند» آنگاه تمام افلاک در برابر دست‌هایت به سجده افتادند. تمام فرشتگان بر دست‌هایت بوسه زدند و خدا گفت: «برای این دست‌ها مردی خواهم آفرید که نامش را در آسمان‌ها دست به دست خواهند برد» و خدا تو را آفرید، برای آن دست‌های بی‌بدیل ...دست‌های معجزه‌گر...

دست‌هایت را دوست می‌دارم که با دست‌های خدا نسبت دارند و از ازل با ثارالله بیعت کرده‌اند؛ دست‌هایی که تنها برای حمایت از آفتاب به زمین ‌آمده‌اند برای آنکه پسر خورشید روی زمین باشند.

از تو تنها به همین دست‌ها کفایت می‌کنیم و گره‌های کور روزگارمان را به آستانه مهر این دست‌ها می‌آوریم تا گشوده شوند. تا نمک‌گیر شویم، تا از نو ایمان بیاوریم به تو، به عشقی که تو را این‌گونه شهره عالم کرد، و به خدایی که این عشق را آفرید.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

فرشته‏ ها گوش به رنگ صدای تو هستند!

زمین و زمان، سرشار از انتظاری دلنشینند!

آسمانیان لحظه ‏ای نگاه از خاک بر نمی‏ دارند.

پیامبر (ص) تبسّم بر لب، لحظه موعود را به شوق ایستاده و امیرمومنان علی علیه ‏السلام ، لحظه شمار در آغوش فشردن توست!

مدینه دوباره محور توجّه است. هر لحظه که می‏ گذرد، التهاب بیشتر می‏ شود و انتظار، شیرین ‏تر! و ناگهان

پیامبر (ص) قنداقه نور دیده‏اش را در آغوش گرفته و نگاه از ماه رخسارش بر نمی ‏دارد! برازنده نام این طفل چیست؟

جبرئیل خواهد آمد! باید منتظر بود؛ منتظر اراده خداوند.

و حسین علیه‏ السلام انتخاب مخصوص پروردگار است.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ملت ها همواره در بایگانی خاطرات خود روزهایی را به یادگار دارند که تداعی گر لحظات تلخ و شیرین برای آنهاست.

 

این لحظات که به منزله تندیسی از علقه و عقده ها، یک واقعه است در برخی موارد به عنوان یک رویداد ملی ثبت می شوند و درگذر ایام، زاد روز این وقایع یادآور آن لحظات تلخ و شیرین خواهد شد. در این گذر، اما ثبت این وقایع نشان از واقعیتی مهم نیز دارد و آن تبیین اندیشه یک ملت نسبت به یک شخص، واقعه و یا اندیشه است.

 

۲۶ دی ماه نیز در شمار همین وقایع قرار می گیرد، چرا که تندیسی است از ظهور یک عزم ملی برای تحقق یک دغدغه ملی.آنگاه که دیکتاتور ایران پله های هواپیما را یک به یک می پیمود تا به خیال خود عازم دیاری شود که وی از سال ها قبل رخت آن سامان را بر تن پوشانیده و دل در گرو ساکنان و صاحب منصبان آن بسته بود، اوج نفرت از حضور و نهایت لذت از خروج او در هرگام از قدم هایش هویدا بود و البته خوشتر از آن، به ثمر نشستن اراده ای ملی بود که این مهم را سبب شد.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
 
 

کعبه، در هلهله فرشتگان، برای میلاد عشق لحظه شماری می‏کرد؛ میلاد علی مظهر تمام عشق و صفا و تفسیر بلند عدالت و شجاعت.

مولا! ولادت تو، آفتابی‏ترین روز تاریخ بود که روشنایی روز را خجل کرد.

 حجرالاسود، بر دست‏های تو بوسه زد و مسجد الحرام، تو را در آغوش گرفت. صفا و مروه به نظاره‏ات نشستند، تا این که همانند آفتاب، از درون کعبه سرزدی. آن گاه، لبخند بر لبان عدالت نقش بست.

ای آشنای نخلستان‏ها و ای همدم چاه! ای درد و آشنای کوچه پس کوچه‏های کوفه! سکوت تو، بلندترین فریاد در تاریخ بود که در پژواک خویش، طنین مردی را داشت که ردپای مظلومیتش هنوز در بستر تاریخ جاری است.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

من نبودم و تو بودی،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی،
حالا سال‌هاست که با بودنت زندگی می‌کنم،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی،
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی‌بینمت،
ببخش تمام نادانی‌ها و نفهمی‌ها و کج فهمی‌هایم را،
اعتراض‌ها و درشتی‌هایم را، و هر آنچه را که آزارت داد.
دستانت را می‌بوسم و پیشانیت را،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست،
به حرمت شرافتت می‌ایستم و تعظیم می‌کنم.

 

 

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ماه های عربی یا قمری، دوازده ماه است که به ترتیب عبارتند از: محرم، صفر، ربیع الاول، ربیع الثانی، جمادی الاول، جمادی الثانی، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذیقعده و ذیحجه

رجَب یا رَجَب المُرَجَّب، هفتمین ماه از ماه های قمری است. ماهی است که در آن بندگان و مؤمنان و ره پویان، خود را برای شرکت در مهمانی بزرگ خداوند آماده می کنند؛ ماه زدودن غبار تیرگی از روح و جان، ماه تمرین حضور و توجه به بیشتر به معنویات، و ماه بندگی و فرمان بری و در نهایت سرآغاز اُنس و الفتی جانانه به پروردگار هستی بخش است.

در حدیثی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) آمده است: رجب ماه خداست، شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من.

طبق روایات اسلامی ماه رجب، ماه تهذیب و عبادت و خودسازی، و آغاز یک دوره جدید سلوک به سوی خداست.

باز ماه رجب از راه رسید، ماهی که آمده تا با صیقل دادن دل و آشتی دادن انسان‌هایی که در طول سال درگیر زندگی روزمره از خدای خود غافل شده و احیانا او را از یاد برده‌اند، دل را به میهمانی خوبی‌ها ببرد، و خوشا به حال آنان که برای رسیدن این مهمان که قرار است همسفر رمضان ما، باشد لحظه شماری می‌کردند.

http://www.dana.ir/News/697711.html

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

دوستان مزخرف روشنفکر و کوروش دوستان عزیز و حال بهم خوردنی که دائم، روشنفکری آروغ میزنن! که فقط در ماه محرم و صفر یاد فقرا میفتن و اشک تمساح میریزین و کمپین درست میکنن که به جای برگزاری هیئت، مخارج برگزاری مراسم عزاداری ها را بدیم به فقرا و محتاجین و نیازمندان، چرا هیچ جا کمپینی برای کم خرج کردن یا کلا خرج نکردن مهمانی شب یلدا درست نکردن؟

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

«ماه» دلداده «مهر» است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه، شب است و مهر، روزها برمی‌آید.

ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او درآمیزد، اما همیشه در خواب می‌ماند و روز فرا می‌رسد که ماه را در آن راهی نیست.

سرانجام ماه، تدبیری می‌اندیشد و ستاره ای را اجیر می‌کند، ستاره‌ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد.

ماه به استقبال مهر می‌رود و راز دل می‌گوید و دلبری می‌کند و مهر را از رفتن باز می‌دارد.

درچنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می‌کنند و عاشقی پیشه می‌کنند و مهر دیر برمی‌آید و این شب «یلدا» نام می‌گیرد.

از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می‌رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست.

 


و چه فرقی دارد که فال حافظت چه می‌گوید وقتی حال و احوالت می‌تواند تنها به دست خدایت و اعماق افکارت،بهترین باشد.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

باید هر از گاهی خودم را هرس کنم و شاخه‌های اضافی را بزنم و پای تمام شاخه بریده‌هایم بایستم

تمام سختی‌هام ... دردهام ...

باید باغبانی کنم خودم را ... خاطرات بدم را ...

و سبک کنم فکرم را از هرچه که آزارم می‌دهد

باید ریاضیدان بشم و حساب و کتاب کنم

خوبی‌های زندگیمو جمع کنم و آدم‌های بد و هرزه‌گوی زندگیمو کم کنم

اون وقت همه چیز خوب میشه.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

نمیدونم قد ما کوتاه بود یا قدیما برف بیشتر میومد،

نمیدونم دل ما خوش بود یا قدیما بیشترخوش میگذشت،

نمیدونم سلامتی بیشتر بود یا ما مریض نبودیم،

نمیدونم ما بی نیاز بودیم یا توقع ها پایین بود،

نمیدونم همه چی داشتیم یا چشم وهمچشمی نداشتیم،

نمیدونم تو مملکت پول نبود یا دزد نداشتیم،

اون موقع ها حوصله داشتیم یا الان وقت نداریم.

نمیدونم چی داشتیم

چی نداشتیم


حواست هست یک پاییز یگر هم گذشت و حالا باید دوباره دل خوش کنیم به آمدن زمستان، یک زمستان خوشرنگ و شاید سفید، به زمستانی که دلت نگیرد و غروبش غم نداشته باشد.

یک زمستان دوست داشتنی، زمستانی که نه از فاصله خبری باشد نه از درد، نه از زخم نه از جنگ، نه از فقر،

پاییز که به پایان رسید و جوجه ای از ما کم نشد، به امید زمستانی که وقتی به آخر رسید جوجه ای از جوجه هایمان کم نشده باشد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

هر سال همزمان با شروع فصل سرما، زخم کهنه آلودگی هوا سر باز می‌کند و باز روز از نو و روزی از نو و تنها راه‌حل هم تعطیلی و محدودیت تردد خودروها است. پدیده‌ای که با عوارضی نظیر تنگی نفس و سردرد و سرگیجه در کوتاه مدت و همچنین تشدید عوارض قلبی و ریوی در بیماران و گروه‌های پرخطر همراه است.

آلودگی هوا نه دیگر در پایتخت و چند کلان شهر، که برای اکثر مردم شهرها عادی و عادت شده است و دانش آموزان و دانشجویان و حتی کارمندان البته بخش دولتی نه خصوصی! به جای علم اندوزی و پژوهش و فعالیت کاری، به مطالعه زیرنویس شبکه های اجتماعی و خبری چشم دوخته اند تا با تعطیلی روزهای آلوده لبخندی به لبانشان بیاید!

این قصه پر تکرار آلودگی هوای کلان شهرها  دیگر قصه نیست بلکه روایت‌ هر ساله و نهادینه شده مردم کشور است و مردم هم به آن خو گرفته و عادت کرده اند و می دانند که راه حلی جز باد و باران و برف ندارد!

مسئولین مربوطه هم با افتخار تنها راهکار مقابله با آلودگی هوا را تشکیل جلسات کارگروه اضطراری و نهایتا تعطیلی یا اعمال محدویت تردد خودروها و تعطیلی کارخانجات و تعطیلی مراکز آموزشی و سازمان های دولتی نه خصوصی! می‌دانند.

بماند که قانون هوای پاک سالهاست در دستگاههای اجرایی دولت‌ها خاک می‌خورد و کسی هم نیست از خاطیان آن بازخواست کند. سازمان محیط زیست که سرگرم و دنبال قلاده‌های ببر و پلنگ و پرندگان مهاجرو جلوگیری از توسعه جزایر گردشگری و… هست و هوای پاک را در زمره وظایف سازمانی بر نمی‌شمارد .

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

بشار اسد خودش خواست و سقوط کرد و کسی جز خودش مقصر نیست. آن موقع که پشت مقاومت و آن سید عزیز و شهید را خالی کرد سقوط کرده بود.

وقتی به موقع به کمک برادرت نشتابی خودت هم در چاه خواهی افتاد و اسد هم افتاد !

وقتی در پاسخ رزمندگان بدون مرز و کلی پیشنهاد عملیات باز کردن جبهه سوریه که تیر خلاص برای اسراییل در حال محاصره آن موقع بود میگفتی: سوریه وارد جنگ نمی‌شود باید آماده ورود به جنگ و نابودی بودی!

نمی‌دانم زنده است یا نه، ولی عاقبت به خیر نشد و فریب آمریکا و عربستان و امارات و وعده پوچ بازسازی ۷۰ میلیارد دلاری و اتحادیه عرب و ... را خورد و مثل همه فریب‌خورده ها خورده شد !

آن موقع که مقاومت پشتوانه تو بود کل دنیا گفتند اسد باید برود ولی تو ماندی اما الان که پشت مقاومت را خالی کردی با ستونی از تویوتاهای تروریست ها به سرعت شکست خوردی که بدانی مقاومت رمز پیروزی است نه سازش و اعتماد به وعده های پوچ ...

اسد هم به لیست نابود شدگانی که به بیگانه اعتماد کردند از پهلوی و بن علی و مبارک و قذافی و صدام اضافه شد تا عبرتی برای آیندگان باشد که با وعده های پوچ مقاومت را با سازش عوض نکنند که هزینه سازش خیلی بیشتر از مقاومت است.

باشد که عراق و ایران از سوریه عبرت بگیرند و برادران خوبی برای هم باشند که تنهاگیر دشمن نشوند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi