* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *
با زبانی سرخ، همچنان سری سبز دارم

❤ بِسمِ اللهِ الرَحـمنِ الرَحیم. وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَــقُـــولُـــونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ و ما هُوَ إلا ذکرٌ اللعالمین❤

سال‌هاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لب‌های خشک و ترک خورده بشر تازیانه می‌زند. آن زمان که دروازه‌های بهشت باز بود هر کسی با حرفه‌ای خود را به آن باب می‌رساند و ما نسل سومی‌ها (یا همان دهه شصتی‌ها) هم که دستمان درگیر صفر و یک است، بابی را گشودیم تا جرعه‌ای را تا شهادت بنوشیم. افتخارم این است که سرباز ولایت فقیه هستم و هرچند دستم خالیست، اما دلم پر است از عشق به ولایت. افتخارم پایبندی به دین مبین اسلام و فرهنگ و تمدن غنی ملی ایرانی است؛ که اگر این دو را در کنار هم حفظ کنیم به اوج قله‌های افتخار و سعادت خواهیم رسید. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته والمستشهدین بین یدیه.


خدایا ببخش مرا:

به خاطر مطالبی که به خاطر تو ننوشتم،
به خاطر کامنت‌هایی که تو در آن نبودی،
از اینکه با مطالبم بنده‌ای را از تو دور کردم،
که می‌توانستم با اطلاع بیشتر بنویسم اما کم کاری کردم،
که وقتی مطالبم پرنظر و پر بازدید شد، گمان کردم که از سعی تلاش خودم است و تو را فراموش کردم،
که در وبلاگی مطلبی به چشمم خورد که تو در آن بودی ولی در آن تأمل و درنگ نکردم،
به خاطر اینکه به دوستی در وبلاگی بی‌ادبی و یا بی‌اعتنایی کردم،
به خاطر اینکه شکر این نعمت را بجا نیاوردم،
برای اینکه بدون قصد قربت پشت میز کار نشستم،
که گاهی اوقات به جای وظیفه و تکلیف به سلیقه خود نوشتم و نظر گذاشتم،
که کلبه ام آماده پذیرایی از حضرت ولیعصر (عج) نبود، چرا که برای خود مینوشتم نه برای او،
خدایا از «تو» نوشتن را به من آموختی، «برای تو» نوشتن هم به من بیاموز که چه سخت و چه شیرین است «برای تو» نوشتن.


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
بایگانی
نویسندگان

۴۳۷ مطلب توسط «مصطفی برزی / Mostafa Barzi» ثبت شده است

از قدیم گفته اند دوری و دوستی. آخر چرا شما اصرار دارید که ما بگوییم ما منتظر ظهور شما هستیم؟ آیا شما حاضر به دروغ گفتن شیعیانتان میباشید مولا؟ آقا جان شاید دلتان به چهار راه ولیعصر و کوی نصر و خیابان منتهی به میدان ولیعصر که مزین به نام شماست خوش است؟

از خدا که پنهان نیست از شما هم پنهان نباشد که در چهارراه ولیعصر، گشت ارشادی برای هدایت بانوان مسلمان به سمت داشتن حجاب گذاشته اند! و در کوی نصر هم اوضاع دست کمی از آنجا ندارد و در میدان ولیعصر آنچنان فضا مزین به نام و یاد شماست! که حتی پاساژهای میدان بنری برای تبریک میلاد شما بر سر درشان نصب کرده اند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

این روزها، به دلیل دریافت چند پیشنهاد شغلی با بسته های مزایای عالی، وادار شدم بار دیگر به سلسله مراتب ارزشها در زندگیم فکر کنم. تجربه سه دهه زندگی در فضای فرهنگی جاری کشورم، این احساس را به من داده که مردم از آنجا که نمیخواهند منحصراً یکی از این دو را انتخاب کنند، ترجیح میدهند انتخابی ترکیبی داشته باشند. همان ماجرای خواستن خدا و خرما.

چنین است که در مقابل سوال «علم بهتر است یا ثروت»، دو نوع پاسخ میشنوی. کسانی که میگویند: «علم» بهتر است چون میتواند در خدمت کسب «ثروت» باشد. و دیگرانی که میگویند «ثروت» میخواهیم تا آن را صرف کسب علم کنیم.


خلاصه این میشود که گویا، ثروت، خواسته ای است که اگر چه اسماً در مقام دوم است، اما رسماً اولویت نخست را به خود اختصاص داده است.


من طی سالهایی که گذشت، علم را اولویت قرار دادم و این روزها فرصتی بود تا این تصمیمم را مجدداً ارزیابی کنم.

ثروت بهتر از علم است

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

سال 1398 علیرغم اینکه سال خوبی برای ایرانی‌ها نبود و با سیل‌های وحشتناکی آغاز شد و با کرونا به پایان رسید اما یکی از پربارترین سال‌ها برای اهالی بورس بود به طوری که شاخص کل حدودا سه برابر شد و سودهای به یادماندنی هم عاید سهامداران بورس تهران کرد.

بر این اساس رشد شاخص بورس که در فروردین ماه 1398 از کانال 178 هزار واحدی آغاز شد پس از غلبه بر چهار ابر کانال بیش از 180 درصد بازدهی را به نام خود ثبت کرد

اما آیا وضعیت در سال آینده هم به همین منوال خواهد ماند؟

برای بررسی این موضوع بررسی چند فاکتور اساسی موردنیاز است.

1- انتخابات آمریکا در آبان ماه سال 1399: بی‌‌شک یکی از مهمترین فاکتورهای موثر بر بازارهای جهانی به خصوص برای بورس ایران نتیجه انتخابات آتی آمریکا خواهد بود. بطوریکه اگر دموکرات ها برنده انتخابات باشند احتمالا شاهد بازگشت آمریکا به برجام، گشایش در اوضاع تحریم‌ها و صادرات، افزایش فروش نفت، کاهش تنش بین ایران و آمریکا و... خواهیم بود که از این منظر باعث بهبود چشم انداز اقتصادی ایران خواهد شد. در سمت مقابل اگر ترامپ مجددا انتخاب شود احتمالا برای مدتی بازار ارز و طلا رونق خواهد گرفت و می دانیم اثرات تورمی این موضوع نیز با تاخیر زمانی به بورس تهران خواهد رسید و در نهایت شاهد افزایش قیمت سهام خواهیم بود. البته به شرطی که ثبات نسبی اوضاع سیاسی تغییر چشمگیری نداشته باشد!

 

2- بازارهای جهانی: بورس تهران به عنوان یک بورس کالامحور تاثیر شدیدی از اوضاع اقتصادی بازارهای جهانی می‌پذیرد، اما اوضاع فعلی بازارهای جهانی به علت افت قیمت نفت و شیوع کرونا چندان مساعد نیست و احتمال رکود اقتصادی جهانی بسیار پر رنگ تر از قبل مطرح است. البته عمده بانک های مرکزی جهانی با کاهش نرخ بهره سیاست‌های انبساطی در پیش گرفتنه اند که توانسته تا حدی اثرگذار باشد اما برای قضاوت زود است  و باید صبر کرد. اگر رکود اتفاق نیافتد و قیمت کالای های اساسی مجدد رشد کند آنگاه برای شرکت‌های ایرانی صادرات محور که مواد اولیه را صادر می کنند، اتفاق خوبی خواهد بود و باعث رشدشان خواهد شد. 

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

تولد "حماسه" در مدینة‏النبی، در شعبان آسمانی، نویدی است که بوی بال فرشتگان را در سرتاسر جهان گسترش می‏دهد و "شهید" به دنیا ‏آمد تا "قیام" را شهادت دهد.

آسمان و زمین، تولدش را  به یکدیگر تبریک می‏گویند و "حسین منّی و انا من حسین" بر لبان پیامبر (ص) شکوفا می‏شود.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

آن شب، شب بیست و هفتم رجب بود و محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) غرق در اندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم در غار پیچید: بخوان، بخوان به نام پروردگارت که بیافرید آدمی را از لخته خونی آفرید، بخوان که پروردگارت ارجمندترین است، همو که با قلم آموخت و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

پرواز که نشست منتظر بودیم درهای هواپیما باز شود  میان مردم حاج آقا مجتبی پسر آقا را دیدم که آقای بروجردی هم کارشان بودند. میان مردم پیاده شدند و فکر کنم خیلی ها کنجکاو بودند ببینند که آیا ایشان با خودروی اختصاصی پاویون می روند یا نه.

با شناختی که داشتم؛ می دانستم جوابش چیست، اما چون فاصله داشتیم این جواب را شخصا ندیدم. درهای اتوبوس که باز شد تا پیاده شویم من و خیلی های دیگر جواب را دیدیم. ایشان هم بین مردم از اتوبوس پیاده شدند. حالا دیگر من هم کنجکاو شده بودم ببینم ایشان کجا و با چه خودرویی سوار می شود.

به پائین پله ها که رسیدند آقای بروجردی از ایشان جدا شد و چون خودروی پلاک قرمز وی پایین پله ها منتظر بود. از نظر من طبیعی بود که حاج آقا مجتبی هم همانجا سوار خودرو شود؛ یعنی اگر من جای ایشان بودم چنین عمل می کردم، اما دیدم ایشان رفت سمت جایی که خودروهای عادی می آیند و مسافرانشان را پیاده می کنند و مردم سوار تاکسی می شوند.

فردی که کنار ایشان بود و من فکر می کردم محافظ است با علاقه و شوری ویژه از درحالی که مصافحه می کرد از ایشان خداحافظی کرد و تازه فهمیدم شخصی از مردم است که فرصت را غنیمت دانسته و خیلی راحت هم کلام فرزند رهبر انقلاب شده.

حاج آقا مجتبی بعد از خداحافظی با وی جایی که همه مسافرانشان را پیاده و سوار می کنند، سوار خودروی پژو 405 بدون شیشه دودی شد و رفت و من با خود گفتم بیخود نیست که هیچ کس برای مردم "آقا" نمی شود چون هیچ کس مثل "آقا" و تربیت شدگان توسط  ایشان مردمی نمی شود."

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

چند وقتی است که بهترین درسهای عمرم را در زمان سختی آموختم و فهمیدم صبور بودن یک ایمان است و خویشتنداری یک نوع عبادت.

فهمیدم ناکامی به معنی تاخیر است نه شکست و خندیدن یک نعمت است و یک نوع نیایش.

روزگارا: تو اگر سخت بهم میگیری، باخبر باش که پژمردن من آسان نیست،

گرچه دلگیرتر از دیروزم و  اگرچه فردای غم انگیز مرا میخواند، لیک باور دارم دلخوشی ها کم نیست.

کاری میکنم که گذشته ام در برابر آینده ام لنگ بیندازد.

زندگی باید کرد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

زر و زور و تزویر و تطمیع و تلبیس حق و باطل و فتنه و شبهه و سفسطه و تملیق و تمجید و ... هم از جمله تدابیری بود که بنا به ظرفیت روحی و عقلی و اعتقادی انسانها به کار میبرد تا بین انتخاب حق و باطل همواره دچار تردید شوند و راه را از چاه باز نشناسند. انسانها هرچقدر که از لحاظ روحی و اعتقادی ظرفیت بالاتری داشتند، امتحان‌ها و انتخاب‌های سخت تری هم در مقابلشان قرار میگرفت و تاریخ همواره شاهد این مصاف بوده است.

داستان زندگی پیامبران چون آدم تا نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و ایوب و یوسف و یعقوب علی نبینا و آله و علیهم السلام نمونه‌ها و مصادیق همین ابتلاآت الهی هستند. پس از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که خاتم پیامبران بودند، در دوره امامان معصوم نیز این بزنگاههای تاریخی مشاهده میشد.

ماجرای سقیفه، ماجرای کوچه و درب سوخته، ماجرای تیرباران تابوت و صحرای کربلا از جمله امتحاناتی بود که چون غربالی، مسلمانان و مومنان واقعی را از منفعت طلبان و بی بصیرتان و نان به نرخ روز خورها و البته ساکتین و منفعلان جدا کرد! سالها بود که حکومت اسلامی تشکیل نشده بود و جو خفقان در بلاد اسلامی حکمفرما بود و مسلمانان محکوم به تقیه بودند.

امام خمینی که آمد، دوباره اسلام بر سر زبانها افتاد، زمزمه حکومت اسلامی تشکیل شد، مردم و علما بیدار شدند، مبارزه کردند، خودشان خواستند که کشورشان را از زیر دست استعمار و استکبار رها کنند و دینشان را فریاد کنند و قانونشان و مسئولینشان را اسلامی انتخاب کنند. خداوند هم به هر قدمشان برکت داد و کمک کرد تا پیروز شدند.

جمهوری اسلامی ما که ان شاءالله مقدمه حکومت اسلامی در آینده است، نعمتی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است چون خودمان خواستیم. در این راستا هر چند سال هم انتخاباتی داریم و امتحاناتی . افرادی خود را در معرض انتخاب میگذارند و ما هم حق اختیار و انتخاب داریم تا بهترینهایشان را به نمایندگی از خود برای کارهای کشوری بزرگتر، همچون وضع و اصلاح قوانین، رای اعتماد به رئیس جمهور و وزیران، شرح و تفسیر قوانین عادی، بررسی لوایح ارائه شده از سوی دولت، حق تحقیق و تفحص در امور کشوری، تصویب عهدنامه‌ها و قراردادهای بین‌المللی و ... انتخاب کنیم.

متاسفانه خیلی از همین کاندیداها با وعده‌های مختلفی که اصلا در راستای وظایفشان نیست مردم را گول میزنند و قول تبدیل شهرستان به مرکز استان، تاسیس کارخانه، استخدام های شغلی، احداث راه و جاده و ... می‌دهند و مردم هم متاسفانه بعضا برای رای خود به جای تحقیق از برنامه‌ها و اولویت‌های کاری شخص کاندیدا، هم قوم بودن، همسایه بودن، دوست بودن، چهره زیبا و یا اسامی خاص و ... را ملاک قرار می‌دهند!

نتیجه انتخاب‌های غلط ما در سال‌های گذشته، باعث شد که تدبیر و امید، کلید دروغینی نشانمان دهد و با عوام فریبی ما را سال‌ها منتظر برجام نگهدارد که شاید اقتصادمان را زیر و رو کند.

نتیجه عدم تحقیقات ما در انتخابات گذشته باعث شد شورای شهری بیاید که به جای عمران شهری، تنها به فکر تعویض نام خیابان به اسم فلان بازیگر و فلان شخصیت باشد.

نتیجه انتخاب نادرست ما در گذشته باعث شد برجام در ۲۰ دقیقه تصویب شود و سلفی حقارت آبرویمان را ببرد.

کاش این بار حواسمان را جمع کنیم و درست انتخاب کنیم. به هر اشکی اعتماد نکنیم؛ به هر سوگندی اطمینان نکنیم؛ حتی به نظر سنجی‌ها هم توجه نکنیم؛ کاش لیست‌های چندگانه و برنتابیدن وحدت بین مثلا خوبان کشورمان، ما را دچار چندگانگی نکند. کاش بفهمیم آنها که وحدت را نمیفهمند و به فکر منفعت خودشان هستند و می‌خواهند خود را به زور در هر لیستی جای دهند ، قطعا از این پل هم رد بشوند به درد مملکت نمیخورند!

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

خیلی تماشای چرخ و فلک رو دوست دارم. دوست دارم ساعت ها چرخیدن چرخ و فلکو ببینم، چرخیدن چرخ ِ فلک را !

دوست دارم ساعت ها بشینم و چرخیدن چرخ های فلک رو ببینم که چگونه میچرخاند و آدم ها رو ببینم  که چگونه میچرخند و میچرخانند و میچرخانندشان.

یک جور همزاد پنداری عجیبی به من دست میده. به چرخ و فلک نگاه میکنم، به آدمایی که این پایین منتظر و مشوش در آرزوی بالا بودن به آن بالایی ها چشم دوخته اند و به آدمایی که اون بالا شاد و مغرورند.

شاد و مغرور از اینکه در اوجند و بالاتر از همه به خود می بالند!  اما نه آنها که بالایند و نه اینها که پایینند، اصلا حواسشان نیست به این بالا و پایین رفتن ها.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

"ولنتاین" در واقع یک مناسبت غربی و فرهنگ وارداتی است که چند سالی است میان جوانان باب شده و همه ساله در روز ۲۵ بهمن مطابق با ۱۴ فوریه همراه با آداب و رسوم به خصوصی برگزار می شود. جشنی همراه با هدیه دادن و دوستی و عشق ورزیدن به نامحرم و جنس مخالف که در واقع فرصتی است تا دوستی های خیابانی از سوی متولیان ابتذال، هویتی پوشالی یابد.

اینکه این روز چه تاریخچه ای دارد و بر اساس چه رویدادی گرامی داشته می شود، نکته ای است که همچنان نه منابع مبدع این طرح و نه پیروانشان اطلاعات موثقی برای پایه و اساس آن ندارند و تنها قصه ای ساختگی و تایید نشده، محملی برای گرامیداشت این روز عنوان شده و جالب اینجاست که بسیاری از جوانان وطنی بدون اطلاع از ریشه این افسانه ساختگی، پیرو این فرهنگ وارداتی شده اند که این گونه قصه سازی شده است:

"زمانی فرمانروای روم باستان برای حفظ آمادگی سربازانش، از ازدواج آنها جلوگیری می کرده است به این دلیل که ازدواج باعث سستی آنها خواهد شد. در این بین کشیشی به نام "ولنتاین" مبادرت به عقد سربازان با دختران می نموده است که پس از اطلاع فرمانروا، به زندان می افتد. کشیش در زندان عاشق دختر زندانبان شده و خطاب به وی کارت هایی را می نوشته است و عاقبت در روز ۱۴ فوریه به دستور شاه وبه جرم اقداماتش اعدام شده و توسط غربی ها "شهید عشق" نامیده می شود!" 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

یادتونه دم محرم هی میگفتین پول هیئتارو خرج فقرا کنین؟ یادتونه میگفتین پول نذری ها رو بجاش برای بچه فقیرا مرغ و گوشت بخرین؟

 

حال نوبت تو هموطنی هست که خون غلیظ آریایی تو رگهات هست! تو هموطن کوروش دوستی که دم محرم این حرفارو میزدی، حالا تو چرا پول عروسکا و کافی شاپا و شکلاتاتو خرج فقرا نمیکنی!؟

 

تو چرا نمیری جای عروسک، گوشت و مرغ بخری بدی دم خونه فقرا؟

 

تو دختر خانوم، تو چرا پول کادوت رو نمیری یه دست لباس بخری برای بچه فقیر ها؟

 

یا چرا اصلا پول کافی شاپ ها و رستورانایی که میخوااین برین رو غذا نمیخربد و نمیدید به فقرا؟

 

دیدین؟ هیچ کدومتون عرضه همچین کاری ندارین. یعنی دلشو ندارین که از کسی که میدونین دو روز دیگه ولتون میکنه بگذرین. اون وقت توقع دارین ما از امام حسینمون بگذریم؟ از هیئتامون بگذریم؟ از کسی بگذریم که آبرو و اعتبارمون رو مدیونشیم؟ نه ... این خبرا نیست.

 

حالا بفهمید که هرچیزی جایگاه خودش رو داره. کمک کردن به فقرا جای خودش، هیئت امام حسین جای خودش.

 

لبیک یا علی (ع)
لبیک یا زهرا (س)
لبیک یا حسین (ع)

لبیک یا زینب (س)

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

شهاب حسینی از حرکت جو زده کیمیایی انتقاد کرد، از کشورش دفاع کرد و خودش را سیبل تخریب‌ها قرار داد. خیلی جرأت میخواهد بین فضایی آلوده و کثیف یکی مثل حسینی از اعتقاد و کشورش دفاع کند، اگر دیدین اونایی که تا چند روز پس حسینی را کنار فرهادی میذاشتن و براش کف میزدن امروز تخریبش می‌کنند، تعجب نکنید!!

هنر این هست که تو آلوده‌ترین فضای موجود در کشور (فضای حاکم بر سینما و موسیقی ایران) بتونی اعتقادات رو حفظ کنی و از بایکوت و هجمه بقیه نترسی!

شهاب حسینی ثابت کرد تو بدترین شرایط هم میتونی هم رنگ جماعت نشی و به اعتقاداتی که داری پایبند بمونی

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

بعد از خبر تلخ سقوط هواپیمای اوکراینی و حواشی همراه آن، موج انصراف برخی مجریان از تلویزیون و کناره‌گیری سینماگران از جشنواره فجر داغ شد. جالبتر آنجا بود که بعضی از بازیگران و کارگردانان با آنکه حتی فیلمی هم در جشنواره نداشتند خبر انصراف خود را از این جشنواره سینمایی منتشر کردند. اما درباره نوع رفتار این به اصطلاح هنرمندان نکاتی قابل ذکر است که در ادامه خواهید خواند:

1. با اندک جستجویی در فضای مجازی متوجه خواهیم شد که این موج خبری توسط افرادی راه‌اندازی شده که مردم سالهاست این قشر خاص را تحت عنوان سلبریتی می‌شناسند. جماعتی که شهرت و ثروت محور اصلی زندگی آنهاست. پس با این تفسیر اتفاق خاصی رخ نداده و همان سلبریتی‌ها بار دیگر خبرآفرینی کردند نه هنرمندان کشور که جمعیت آنها چندصد برابر این اقلیت مشهور است. حرکت جدید در این میان، کناره‌گیری برخی مجریان صداوسیما بود که شاید بتوانند از این میان شهرت بیشتری برای خود دست و پا کنند.

2. این سلبریتی‌ها که گمان می‌کردند از رهگذر سقوط هواپیما بهانه‌ای برای خدشه به اعتبار نظام پیدا کرده‌اند، بدون فوت وقت کار خود را شروع کرده و حتی منتظر شنیدن توضیحات بیشتر نشدند. امروز که از آن حادثه تلخ بیش از چند روز می‌گذرد، آن موج فروکش کرده و حتی بدخواهان هم نتوانستند با کار خیابانی این موضوع را به دلیلی برای افتراق بین مردم تبدیل کنند و بار دیگر روسیاهی برای سلبریتی‌ها باقی ماند.

3. بهانه‌گیری سلبریتی‌ها برای سقوط هواپیما در حالی بود که این جماعت پرسروصدا کمتر واکنشی به ترور حاج قاسم سلیمانی ابراز کردند. شهیدی که ملت ایران بخشی مهمی از امنتیش را مدیون تلاش‌های او و یارانش است. تاسف بار تر آنکه برخی از آنها حتی برای تحرکات میدانی به نام دلسوزی برای جانباختگان هواپیما بنزینی هم بر آتش ریختند.
 
4. دور از انتظار نیست که این سلبریتی‌ها که حرف از کناره‌گیری به میان آورده اند، چندی بعد و بدون سروصدا سر کارهایشان حاضر شوند؛ موضوعی که اتفاقا تجربه رخداد آن در گذشته وجود دارد. جالب آنجاست که افرادی نظیر محسن تنابنده و احمد مهرانفر در حرکتی نو گفتند که بعد از بازی در پایتخت شش انصراف خواهند داد!

5. نکته‌ای که باید یادآوری شود آن است که این جماعت به ظاهر دلسوز همان‌هایی هستند که مانند امیر جعفری، مردم ایران رعیت و تن‌پرور خواندند یا مثل حمید فرخ‌نژاد، خم ابروی پسرش را از نبودن هشتاد میلیون نفر جمعیت ایران مهمتر دانسته بود. از همه واضح‌تر پاسپورت آمریکایی باران کوثری بود که اوج فریبکاری سلبریتی‌ها را نشان داد که این افراد اساسا نمی‌توانند برای مردم ایران دلسوز باشند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ماجراهای دولت روحانی با رژیم استعماری انگلیس وارد مراحل مضحکی شده است؛ مراحلی که البته برای دلسوزان و مطلعان از ابتدا قابل تصور بود اما عده‌ای ساده‌لوح و یا خائن همیشه تلاش می‌کردند به اصطلاح بگویند «انشاءالله گربه است»!

حتی اگر تمامی خباثت‌های گذشته انگلیسی طی 100 سال اخیر را نادیده بگیریم، اما آنچه که آنها به دلیل اطمینان خاطری که از باند بنفش به دست آورده بودند و طی 6شش سال اخیر مرتکب شدند، لیست شود، از اقدامات دشمنانه آنها و انفعال عجیب دستگاه دیپلماسی ظریف پرده‌برداری خواهد شد. از برجام و سایر دخالت‌های انگلیس در امور داخلی ایران و اتحاد کامل آن با آمریکا در تحریم همه‌جانبه ایران که بگذریم، در تازه‌ترین خباثت، سفیر آنها با سابقه نظامی و امنیتی، سه روز پس از حادثه تلخ و البته به شدت مشکوک سقوط هواپیمای مسافری اوکراین و دستوری که از اتاق فرمان غرب صادر شد، به سرعت تعدادی سلبریتی‌نما را به سفارتخانه‌اش دعوت کرده و در ادامه، همراه با آنان و براساس فراخوانی که چند ساعت قبل در شبکه‌های اجتماعی (بازوی عملیاتی دشمن در کشورمان) اعلام شده بود، خود را مقابل دانشگاه امیرکبیر تهران می‌رساند و تلاش می‌کند لیدری پنهان تجمع چند عنصر خودفروخته و فریب خورده را به دست گرفته و دستور پاره کرده تصویر قهرمان ملی ایرانیان (سردار شهید قاسم سلیمانی) و سر دادن شعارهای تند و بی ارتباط به ماجرای هواپیمای مسافری را صادر کند!

او به سرعت شناسایی و بازداشت شد و البته طی همین مدت کوتاه بازداشت، دو بار شلوارش خیس می‌شود تا اوج شجاعت روباه‌صفتان آشکار گردد اما بلافاصله با وساطت ماله‌کش بزرگ برجام، مجوز آزادی می‌گیرد!

در ادامه، دستگاه دیپلماسی منفعل بنفش او را احضار و حضورش در تجمع غیرقانونی و دخالت در امور داخلی کشورمان را شدیدا(!) محکوم می‌کند! همزمان، وزارت خارجه انگلیس نیز با طلبکاری عجیب، سفیر ایران در لندن را فرا خوانده و او را شدیدا(!) محکوم می‌کند! و البته وزیر انگلیس نیز با گستاخی کامل ناشی از بی‌عملی دستگاه دیپلماسی روحانی، رسما اعلام می‌کند کشورش تا چند روز دیگر از اتحادیه اروپا خارج خواهد شد و به ائتلاف کامل با آمریکا در تحریم همه جانبه ایران خواهد پیوست!

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ایران، بامداد امروز در «عین‌الاسد» با آمریکا چه کرد؟ آمریکایی‌ها برای حفظ آبرو ادعا می‌کنند تلفاتی به آنها وارد نشده. بسیار خوب! چرا همین حالا گزارشگران بی.بی.سی و سی.ان.ان و فاکس نیوز را داخل این پایگاه نظامی نمی‌برند تا فضای گل و بلبل آن را به نمایش بگذارند؟

بالاخره انبوه جنازه‌ها بیرون می‌آید و معلوم می‌شود تعداد تلفات 80 نفر است یا بیشتر. (دهها بالگردی که از صبح از این پایگاه بلند شده‌اند، بار گوجه و خیار که با خود نمی‌برند!) اما اتفاق مهمتر این است که عملیاتی‌ترین و جنگی‌ترین پایگاه نظامی آمریکا، بدون هیچ سپر دفاعی بازدارنده‌ای شخم خورده است.

چند سال قبل وقتی موشک‌های ایران رونمایی شد، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و صهیونیست‌ها گفتند فتوشاپ است؛ اما ایران دیشب نشان داد هم موشک‌های نقطه‌زنی دارد که هیچ سپر موشکی جلودار آن نیست؛ و هم اراده قاطع و آمیخته به خشمی که موشک‌ها را به قلب به امن‌ترین پایگاه های آمریکا بکوبد

این اراده انقلابی است که هم موشک‌های فوق مدرن ساخت و هم بر گوش دشمن گستاخ نواخت. دولت وحشت‌زده آمریکا طی روزهای گذشته چه قدر واسطه فرستاد تا شاید دست و دل ایران بلرزد و از انتقام منصرف شود.

آمریکا دیشب فقط، چیزی را نوبر کرد که طعم گزنده آن را نچشیده بود. این اما، نه همه توانمندی ایران است که هنوز در شهرهای موشکی خود را نگشوده، و نه همه انتقامی که باید از آمریکا گرفته شود. ایران فقط سیلی اول را زده، اما همین دست گرمی، رسانه ها و سیاستمداران و فرماندهان آمریکایی را به شدت به هم ریخته است. آنها می‌دانند که ظرف 20 سال گذشته با وجود هفت تریلیون دلار هزینه، نتوانسته‌اند هیچ جنگی را در افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین به سرانجام برسانند و حال آنکه طرف آن جنگ‌ها، به مراتب ضعیف‌تر و کم امکانات‌تر از ایران بوده‌اند.

حماقت اخیر تیم ترامپ موجب شد خط قرمز حیثیتی و بازدارنده آمریکا در 75 ساله پس از جنگ جهانی دوم شکسته شود و اگر ریسک بیشتری بکنند، حتما برای دولت او که با وعده کاستن از هزینه‌های نظامی در خاورمیانه پیروز شد، پیامد غیرقابل‌جبران‌تری به همراه خواهد داشت. ایران با چند سال تاخیر، اقدام به تلافی خباثت‌ها کرد. آمریکایی‌ها سال‌هاست که جنگ را با پوشش‌های مختلف آغاز کرده‌اند و ما نجابت نشان داده‌ایم. از جنایت‌های دوره بوش و اوباما که بگذریم، اردیبهشت سال گذشته وقتی ترامپ توافق را زیر پا گذاشت و به تحریم و جنگ اقتصادی همت گماشت و کار را به تروریستی خواندن سپاه و ممانعت از فروش نفت ایران رساند، ما باید به وعده «امنیت فروش نفت برای همه، و ناامنی آن هم برای همه» عمل می‌کردیم.

اگر به منطق ضربه در برابر ضربه همت می‌کردیم و فریب بازی تعامل و مذاکره (با وجود کارشکنی و فشار) را نمی‌خوردیم، و اگر برخی سیاسیون ما در قول و فعل وانمود نمی کردند «دوره موشک سپری شده و عصر مذاکره است»، دشمن جرات نمی‌کرد جنایت تروریستی اخیر را مرتکب شود. آنها با تصور اینکه دولت ما واکنشِ در خور نشان نمی‌دهد، بسیاری از جنایت‌ها و کارشکنی‌های تعبیه شده در نقشه جنگی خود را مرتکب شدند و پیش آمدند تا به ترور قهرمان ملی ما رسیدند.

پیغام سیلی موشکی دیشب این است که دوران خویشتنداری و مماشات به سر آمده و آتشفشان خشم انقلابی ایران در حال فوران است. این تنها زبانی است که آمریکا می‌فهمد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi