این روزها با هرکسی صحبت میکنی یا به دنبال گرفتن کد در بورس است و یا پای کامپیوتر بورس بازی و خرید و فروش سهام میکند. برای من خیلی جای تعجب بود که چطور وقتی رونقی در کارخانجات نیست و اتفاق خاصی نیفتاده و حتی به خاطر کرونا در رکود اقتصادی هستیم؛ چرا باید بر خلاف منطق اقتصاد، سهام شرکت ها به یکباره اینقدر افزایش پیدا کند و حتی بازار سرمایه اعتنایی هم به تحولات نفتی جهان نکند و روند صعودی خود را ادامه دهد.
به نظر من دلایل مختلفی برای رشد بیسابقه و یکباره بازار سرمایه وجود دارد که سادهترین آن بیکاری مردم و خانهنشینی به خاطر کرونا است. مردم ترجیح میدهند حالا که به خاطر کرونا نمیتوانند از خانه خارج شوند، سرمایه های خرد خود مثلا ۲۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان را وارد بازار بورس کنند تا هم سودی برده باشند و هم از بیکاری نجات پیدا کنند. اما همه ماجرا این نیست، بلکه اصل قضیه به کسری بودجه دولت در سال ۹۹ بازمیگردد.
دولت علاوه بر کسری بودجه با مشکل تحریم و شیوع کرونا و رکود اقتصادی، بیکاری، کاهش بیسابقه قیمت نفت و عدم تحقق درآمدهای مالیاتی هم مواجه است که مشکلات کسری و فقدان بودجه را چند برابر کرده است. پیشبینیها این بود که کسری بودجه از دوران جنگ تحمیلی هم بدتر شود لذا دولت برای جبران کسر بودجه خود اقداماتی به اجبار باید انجام میداد که اولین گام، کاهش سهم صندوق توسعه ملی از در آمدهای نفتی تا ۲۰ درصد بود که از این محل حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان از کسری بودجه جبران می شد. بخش دیگر کسری را با فروش اوراق جبران کرد اما باز هم یکصد هزار میلیارد تومان کسری وجود داشت که باید از منابع مختلف تامین کند.
یکی از بهترین منابع جبران کسری بودجه، بازار سرمایه بود که دولت باید کاری میکرد که با جذاب کردن بازار سرمایه، سرمایههای سرگردان مردم جذب این بازار شود، لذا با این هدف سود سپردههای بانکی را از ۲۱ ، ۲۰ و ۱۸ درصد به ۱۵ درصد کاهش داد تا سپرده بانکی جذابیت قبل را برای مردم نداشته باشد و مردم ترغیب شوند به بازار سرمایه روی آورند، همچنین قیمت دلار را افزایش داد.
نکته دیگر این که دولت باید سهام بنگاههای دولتی را در بازار بورس عرضه کند تا از فروش سهام کارخانجات بتواند کسری بودجه خود را جبران کند و به همین دلیل سهام شستا یکی از بزرگترین هلدینگ های کشور را در بورس عرضه کرد و توجه مردم را بیش از پیش به این بازار جلب کرد. دولت برنامه دارد ۵۵ هزار میلیارد تومان از فروش سهام دولتی در بازار سرمایه تامین کند لذا چارهای ندارد مگر این که بازار سرمایه را رونق دهد که این کار در شرف انجام است.
سیاست دولت و هجوم مردم به بورس باعث شده در سهام خیلی از شرکتها که در بورس عرضه شدهاند حباب بزرگی ایجاد شود. رییس سابق سازمان مالیاتی میگوید شرکتی در بورس که شش ماه تعطیل بوده و به قیمت ۲۰ میلیارد تومان فروخته شد ارزش آن طی این مدت به ۳۸۰۰ میلیارد تومان رسید. شرکت دیگری که سه سال است طبق حسابرسیهای صورت گرفته ورشکسته اعلام شده سهام آن از ۶۰ تومان به ۶۰۰۰ هزار تومان رسیده است که از نظر علم اقتصاد این کاملا غیرمنطقی است.
لذا با این تحلیل سهام اولیها باید بسیار مراقب باشند که با ترکیدن حباب بورس و آشکار شدن ارزش واقعی سهام شرکتها زیان نکنند. به همین دلیل همه کسانی که در بازار سرمایه تازه وارد هستند به چند نکته باید توجه کنند . مردم به هیچوجه نباید سرمایه اصلی زندگی خود را وارد بورس کنند یا به خاطر کسب سود بیشتر لوازم اولیه زندگی خود را بفروشند بلکه باید پول مازاد خود را به بازار سرمایه بیاورند. خریداران سهام باید بازی در بازارسرمایه را خوب بشناسند و بدانند چه سهامی را باید بخرند؟ چه زمانی بخرند ؟ و چه زمانی از آن خارج شوند؟
سهامدار بورس باید صبور باشد و با هر اقدام هیجانی جوگیر نشده و فوری خرید یا فروش نکند. در شرایط کنونی که بازار سرمایه ریسکی است، افراد با تجربه و مسلط به بازار سرمایه سهام خود را با قیمت خوب میفروشند و به تدریج از بازار خارج میشوند تا شرایط تثبیت شود. بهترین اقدام برای بورس اولیها این است که حتما از طریق صندوقهای بورسی اقدام به خرید و فروش سهام کنند که زیان نکنند و افراد صاحبنظر بر سرمایه آنها نظارت داشته باشند.