عجایب این عالم محدود به عجایب هفتگانه نیست. چیزهای عجیب و غریب زیادی توی این عالم هست که بعضی هاش ازعجایب هفتگانه هم عجیب تره. یکی از اینها، رفتارها و انتظارات برخی از ما آدم هاست!
همه مون دوست داریم :
* زندگی موفقی داشته باشیم
* در تحصیل و شغلمون پیشرفت فوق العاده ای رو تجربه کنیم
* زندگی آرام و شادی داشته باشیم
* محبوب و دوست داشتنی باشیم
* در اخلاقیات و معنویات رشد کنیم و به اون بالا بالاها برسیم و اگه شد یه طی الارضی هم بکنیم.
اما عجیب اینجاست که اغلب حاضر نیستیم بهای اون رو بپردازیم.
همه مون می دونیم که هر چیزی بهایی داره. چه بخواین یک کیلو میوه بخرین و چه بخواین یه ماشین داشته باشین در هر صورت باید قیمتش رو پرداخت کنین. باید باور کنیم که موفقیت هم بها و قیمتی داره.
* متأسفانه ما دوست داریم موفقیت تحصیلی فوق العاده ای رو تجربه کنیم و در بهترین رشته ها و بهترین دانشگاه ها قبول بشیم. اما حاضر نیستیم حداقل بهای اون رو که رفیق بازی نکردن و تلویزیون تماشا نکردنه بپردازیم!
* دلمون می خواد به موفقیت و پیشرفت شغلی بزرگی برسیم و ثروت و درآمدمون چنین و چنان بشه اما حاضر نیستیم بهای اون رو که جدیت و پشتکار و سختکوشی و البته صبر و حوصله و بردباریه بپردازیم.
* دوست داریم محبوب و دوست داشتنی باشیم اما حاضر به پرداخت بخشی از بهای اون که احسان و محبت، توقع نداشتن و جواب بدی رو با خوبی دادنه نیستیم.
* علاقه مندیم زندگی گرم و با نشاطی داشته باشیم اما حاضر به پرداخت بهای اون که تحمل، تغافل، گذشت و ادب و احترامه نیستیم.
* دوست داریم به رشد معنوی فوق العاده ای برسیم، از اولیای الهی بشیم و مستجاب الدعوه شویم اما حاضر نیستیم که تقوا رو زندگی کنیم، اونچه رو که خدا نمی پسنده نگیم و انجام ندیم و اونجا که خدا دوست نداره نریم و با کسی که خدا راضی نیست معاشرت نکنیم. استعانت ویاری خدا رو می خوایم اما بهاش رو که عبودیت و بندگیه نمیدیم.
این روزها به این فکر کنیم که چی می خوایم؟ چه آرزو و هدفی داریم؟
و پس از اون به این فکر کنیم که رسیدن به این خواسته ها چه بهایی داره و آیا حاضریم بهای اون رو پرداخت کنیم و اگه نه، پس توقع دست یابی به آرزوهامون رو نداشته باشیم.
امسال ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری که شاهد خیل ثبتنام چهرههای سیاسی در آن بودیم، دو اتفاق ویژه داشت.
بسیاری از آنهایی که ما و بسیاری از مردم به اصولگرایی و یا اصلاحطلبی میشناسیمشان، در نطقهای انتخاباتی خود در ستاد انتخابات کشور خود را مستقل مینامند.
آنگونه که از شواهد پیداست این انتخابات، رقابت مستقلهاست نه نامزدهای دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا.
واقعا این رفتار از کسانی که نام سیاستمدار را یدک میکشند، عجیب است. سیاسیون سالها زیر پرچم این دو جریان سینه زدهاند و وقتی فصل انتخابات میرسد آنها سعی میکنند خود را از زیر این بیرق خارج کنند و خود را مستقل بنامند.
این رفتار نشان میدهد که هر کدام از این نامزدها میدانند هر دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا به معنای واقعی کلمه ناکارآمد هستند و نمیتوان با نام آنها به رای مردم رسید.
اما همه ما میدانیم که این رفتار تنها یک ژست سیاسی است. همه مستقلان وابستگی عجیب و غریب به جریانهای سیاسی خود دارند. با نگاهی به اعضای ستاد این افراد مشخص میشود که آنها اصولگرا و یا اصلاح طلب شش دانگ هستند. قطعا بعد از پیروزی هم جریانهای سیاسی پیروزی آنها را به نام خود خواهند زد.
وقتى کسی را که دوستش داریم بیمار میشه را میگیم امتحان الهى است و وقتی آن کسی که دوستش نداریم بیمار میشه را میگیم عقوبت الهی است.
وقتى آن کسی که دوستش داریم دچار مصیبتى میشه را میگیم از بس که خوب بود و وقتی آن کسی که دوستش نداریم دچار مصیبتی بشه را میگیم از بس که ظالم بود.
مراقب باشیم قضا و قدر الهى را آنطور که پسندمان هست تقسیم نکنیم.
همه ما حامل عیوب زیادى هستیم و اگر لباسى از سوى خدا که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردنهاى ما از شدت خجالت خم می شد.
پس عیبجویى نکنیم در حالى که عیوب زیادى چون خون دررگها در وجودمان جاری است.