لیدر طیف موسوم به اعتدال و باند همراه او با نزدیک شدن به ایام انتخابات و پایان عمر دولت یازدهم، در شرایطی که باید آماده پاسخگویی درباره عملکرد و اقدامات چهار ساله خود باشد، به شدت در تلاش است تا به هر نحوی شده، دو قطبی های کاذب را ایجاد کند تا شاید بتواند با ایجاد مانع بر سر ریزش روزافزون پایگاه اجتماعی، از پاسخگویی درباره سوءمدیریت های چندسال اخیر طفره برود.
در تازه ترین اقدام و بعد از شانتاژ برخی کانال های ضدانقلاب وابسته به برخی مراکز خاص در داخل، حسن روحانی نیز در هفته اخیر، طی دو نوبت درصدد ایجاد تقابل با قوه قضاییه برآمد تا شاید این بار، دوقطبی پیش بینی شده در سطح جامعه با اقبال مواجه شده و حامیان دولت را به هدف انتخاباتی خود نزدیکتر نماید.
روحانی ابتدا در حرف زدن های تلویزیونی اش با مردم، اشاره ای گذرا و سطحی به موضوع انحرافی و کذب حساب های قوه قضائیه کرد و سعی کرد با کنایه گویی، پیام خود را منتقل کند.
در ادامه، با واکنش قاطع آیت الله آملی لاریجانی و طرح موضوع کمک بابک زنجانی به ستاد انتخابات ریاست جمهور، برخی از اهداف پشت پرده تهاجمات اخیر و تلاش برای دوقطبی سازی برای مردم افشا شد. اما روحانی که ظاهرا عزم خود را بر دوقطبی کردن کامل در آستانه انتخابات جزم کرده، با انتشار دو توئیت متوالی در صفحه غیرقانونی توئیتر، مجددا بر تلاش قبلی خود اصرار ورزید.
بوئینگ به آسمان ایران می آید. این خبری است که خوشحالی رسانه ها و روزنامه های اصلاح طلب و هوادار دولت را هم به همراه داشته است. خوشحالی برای ورود یک برند آمریکایی به ایران آن هم بعد از تهدیدهای ترامپ علیه «برجامی که همه چیز دولت تدبیر است».
در میان خوشحالی اصلاح طلبان و البته تایید این مسئله که ناوگان هوایی ایران بعد از تحریم ها شدیدا نیاز به نوسازی دارد، این نکته نادیده گرفته شده است که هنوز یک ماه هم از تمدید تحریمهای ایران به نام ISA توسط آمریکا نگذشته و در حالی که همچنان ارکان مختلف کشور در حال بررسی راهکاری متناسب برای پاسخ به پیمانشکنی آمریکا هستند، این قرارداد بسته شده است و این یعنی نوعی حق السکوت به ایران برای واکنش نشان ندادن به ISA. این قرارداد در واقع در میان هیاهوی ضد آمریکایی دولتی ها بعد از تمدید تحریم های 10 ساله بسته شده است.
بیکار در اقتصاد به فردی گفته میشود که در سن کار (۱۵ تا ۶۵ سال) و جویای کار باشد، اما شغل یا منبع درآمدی پیدا نکند. کودکان و افراد مسن از آن جهت که قادر به انجام کار نیستند، جزو جمعیت فعال به حساب نمیآیند. زنان خانهدار و دانشجویان اگر جویای کار نباشند، جزو جمعیت فعال شمرده نمیشوند.
بیکاری شاخص مهمی است که نشان می دهد آیا سیاستهای اقتصادی دولت در مسیر درست و پیشرفت قرار دارد و یا خیر؟ همچنین عنوان می شود افزایش تعداد بیکاران نشان دهنده بدتر شدن اوضاع اقتصادی و تولید است و در نقطه مقابل آن، خروجی بهبود فعالیت های اقتصادی رونق اشتغال و کاهش نرخ بیکاری خواهد بود.
با این وجود، سالهاست بازار کار ایران با سیل انبوهی از متقاضیان کار مواجه است که دستکم نیمی از آنها را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل می دهند. جوانانی که روزی به امید یافتن شغل بهتر و مناسب تر در آینده راهی دانشگاه ها شده اند و حالا چند سالی از بهترین دوران عمر خود را در پشت میزهای دانشگاه ها گذرانده اند؛ بنابراین آنها توقع دارند امکانات بهتری برای اشتغال متناسب با میزان تحصیلات خود داشته باشند.
آشفتگی آماری در بازار کار سبب شده است برآورد روشنی از تعداد واقعی بیکاران کشور وجود نداشته باشد و یکی از مهمترین مسائلی که درباره وضعیت بازار کار کشور وجود دارد، مستند نبودن آمارها و گزارش های متفاوت فراوان از وضعیت بازار کار کشور است، به طوری که اگر تنها به سخنان مسئولان توجه کنیم، هر از گاهی اظهارات و آمارهای متناقضی درباره اشتغال و بیکاری ارائه می کنند و این مشکل، یکی از دلایل تصمیمگیری نادرست و ناتوانی در برنامهریزی مناسب بهمنظور مهار بیکاری کشور است
روز نهم شهریور 1395 ، جلسه مهمی در بیت رهبری برگزار می شود. در آن جلسه، محمود احمدی نژاد گزارشی از سفرهای استانی اش که با عنوان "تبیین انقلاب" انجام می شود را به رهبر انقلاب می دهد ؛ "تبیین انقلاب" نامی است که احمدی نژاد برای سفرهای تبلیغاتی اش نهاده است!
پس از ارائه این گزارش، رهبر انقلاب او را از ادامه فعالیت های انتخاباتی منع و تصریح می کنند که کاندیداتوری اش نه به صلاح خودش هست و نه به صلاح کشور.
احمدی نژاد، اما چه می کند؟ او دو هفته بعد از این ماجرا، سفرهای استانی اش را از سر می گیرد و این بار در روز 25 شهریور، با تبلیغات و هیاهوی فراوان به گرگان می رود و همانند سفرهای قبلی، به تبلیغات می پردازد.
سه روز بعد از این سفر، خبرگزاری فارس، خبر می دهد که رهبر انقلاب، احمدی نژاد را از کاندیداتوری منع کرده است. با این حال، یاران احمدی نژاد که قطعاً در جریان این جلسه هستند، موضوع را انکار می کنند تا این که رهبر انقلاب در نهایت، "از پشت بلندگو" موضوع را رسماً بیان می دارند.
حال سؤال از احمدی نژاد مدعی ولایتمداری این است که اگر واقعاً به توصیه رهبر معظم انقلاب پایبند بوده، چرا تنها 2 هفته بعد از آن دیدار، سفرهای استانی اش را که همه می دانند انتخاباتی است، ادامه می دهد و با آن تبلیغات پرحجم، به گرگان می رود؟
اینکه رهبری و رئیس جمهور سابق یک کشور، جلسه محرمانه ای داشته باشند و فرد دوم، بعد از بیرون آمدن از جلسه، محتوای جلسه محرمانه را در بوق و کرنا کند، آیا معنایی جز این دارد که او می خواهد همچنان از رهبری هزینه کند؟
صورت مسئله خیلی ساده است: احمدی نژاد نزد رهبری رفته و نظر ایشان را درباره کاندیداتوری اش جویا شده و رهبری هم جواب داداه اند که به صلاح نیست.
اگر احمدی نژاد نزد ایشان نمی رفت، طبیعتاً چنین جوابی نیز نمی گرفت و کاندیداتوری احتمالی اش روند عادی خود را طی می کرد زیرا روش رهبری هرگز این نبوده است که رأساً کسی را از ورود به انتخابات منع یا بدان امر کند. ولی وقتی کسی نظر می خواهد، ایشان هم مانند هر انسان دیگری، نظرشان را می گویند.