ششم آذر سال ۱۳۲۲ رؤسای جمهور سه کشور فاتح جنگ جهانی دوم وارد خاک ایران شده و یکی از کنفرانسهای چندگانهشان را در تهران برگزار کردند. در این کنفرانس چهار روزه «فرانکلین روزولت» رئیسجمهور آمریکا، «وینستون چرچیل» نخستوزیر انگلیس و «ژوزف استالین» رهبر اتحاد جماهیر شوروی درباره وضعیت جهان بعد از جنگ جهانی دوم صحبت کردند.
غمانگیزترین خاطره تلخ باقی مانده از این کنفرانس برای مردم ایران، بیاطلاعی محمدرضا پهلوی، شاه وقت ایران از برگزاری این نشست در کشورش بود. او که در پی اخراج پدرش رضا شاه از ایران در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ با حمایت انگلستان بر تخت پادشاهی نشست تا لحظه ورود روسای وقت روسیه، آمریکا و انگلیس به ایران کلا از ماجرا بیاطلاع بود.
ایران در آن زمان همچنان در اشغال قوای متفقین بود. نیروهای شوروی در آذربایجان و نظامیان انگلیسی در اطراف تهران حضور داشتند. سوم شهریور ۱۳۲۰، قوای متفقین برای نجات شوروی از پیشروی آلمانها به این بهانه که “ایران در مقابل متفقین و درخواستهای آنان سیاست مبهمی در پیش گرفته و در اخراج عمال آلمان اقدامی نکرده” به خاک این کشور حمله کردند. حرکت آنها در آن زمان به سمت تهران موجب شد تا رضاشاه روز ۲۵ شهریور از سلطنت استعفا دهد.
علت تشکیل این کنفرانس در تهران به پیشنهاد استالین رهبر شوروی بود و ملاقات نیز در محل سفارت شوروی برگزار شد. در روز ورود رهبران متفقین، علی سهیلی نخستوزیر وقت ایران در جریان سفر این سه نفر قرار داده شد و وی نیز خبر حضور آنها را به سمع محمدرضا پهلوی که بعد از تبعید پدرش به سلطنت رسیده بود، میدهد. محمدرضاشاه نیز برای شرکت در کنفرانس ناگزیر شد به محل سفارت برود، اما در جریان کنفرانس، چرچیل و روزولت حاضر نشدند به دیدار شاه بروند و با وی تنها در محل سفارت دیدار کردند.
چرچیل نخستوزیر انگلستان تنها برای چند دقیقه در حیاط سفارت شوروی با شاه دیدار کرد که به یک سلام و احوالپرسی و گرفتن عکس ختم شد. در ملاقات با روزولت نیز محمدرضا پهلوی درخواست کرد پدرش را از جزیره موریس به نقطه دیگری که آب و هوایی بهتری داشته باشد تبعید کنند.
در آن روزگارپهلوی دوم به عنوان شاه دست نشانده حتی یک کلمه به اشغال و تحقیرملی ایرانیان توسط ارتش بیگانه واکنش نشان نداده و این حقارت تاریخی را به جان خرید.
مخفی نگه داشتن آن جلسات پیام بسیار مهمی برای شاه ایران داشت، شاه، مردم و منابع ایران صرفا بازیچه ای در دست قدرتهای برتر جهان هستند و لزومی دیده نمی شود با عرف دیپلماتیک با ایرانیان برخورد شود. نه اجازه ای بابت برگزاری کنفرانس در تهران از شاه ایران گرفته می شود، نه نماینده ای از ایران در جریان مذاکرات قرار می گیرد و نه اینکه چرچیل یا روزولت به دیدار شاه می روند.
چنین برخوردی نهایت زبونی حکومت پهلوی را عیان می کرد، به گواه تاریخ کنفرانس ۳ روزه تهران نقطه اوج حاکمیت استعمار و نمایانترین نشانه سرسپردگی پهلوی دوم به غربیها، برخورد تحقیرآمیز سران دولتهای پیروز در جنگ جهانی دوم در قبال ایران و شاه آن بود. در آن دوران عزت ملی ایران زیر پای سرباز خارچی لگد مال شد.
ایران دوران قاجار و پهلوی از هر نظر یک کشور وابسته به بیگانگان و تحت سیاستهای قدرتهای استکباری و در راس آن، انگلیس و آمریکا قرار داشت که توانمندیهای ملت ایران را تحقیر و مقدرات کشور در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و … در اختیار مستشاران غربی قرار گرفته بود اما پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و عزم و ایمان ملت انقلاب ایران، طومار ۲۵۰۰ ساله رژیم منفور شاهنشاهی را در هم پیچید و یک نظام اسلامی، مستقل و پیشرو در جهان شکل گرفت.
انقلاب اسلامی، گفتمانی پدید آورد که ملت ایران در 47 سال اخیر با خودباوری، عزت ملی و استقلال کامل سیاسی تحت زعامت حکیمانه حضرت امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای توانست؛ توطئههای گوناگون همچون جنگ تحمیلی، تحریمهای مستمر، تهدیدهای پیاپی و فتنههای عظیم علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی را یکی پس از دیگری با شکست مواجه سازد و در عرصههای مختلف علمی و فناوری به پیشرفتهای خیرهکننده، شگرف و درونزا دست یابد و با بر هم زدن هژمونی قدرت جهانی، جایگاه تعیین کننده و اقتدار خود در تحولات منطقهای و جهانی را به اثبات برساند.
امروز در دنیا عزت ملت ایران به برکت همین انقلاب و این حضور مردمی است؛ و ملت ایران این را از دست نخواهند داد و بدون تردید موفقیتها و سربلندیها در همه عرصهها تا رسیدن به قلههای رفیع عزت و اقتدار ادامه خواهد داشت.
https://namayandegraph.com/?p=17095