امسال ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری که شاهد خیل ثبتنام چهرههای سیاسی در آن بودیم، دو اتفاق ویژه داشت.
اتفاق اول
بسیاری از آنهایی که ما و بسیاری از مردم به اصولگرایی و یا اصلاحطلبی میشناسیمشان، در نطقهای انتخاباتی خود در ستاد انتخابات کشور خود را مستقل مینامند.
آنگونه که از شواهد پیداست این انتخابات، رقابت مستقلهاست نه نامزدهای دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا.
واقعا این رفتار از کسانی که نام سیاستمدار را یدک میکشند، عجیب است. سیاسیون سالها زیر پرچم این دو جریان سینه زدهاند و وقتی فصل انتخابات میرسد آنها سعی میکنند خود را از زیر این بیرق خارج کنند و خود را مستقل بنامند.
این رفتار نشان میدهد که هر کدام از این نامزدها میدانند هر دو جریان سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا به معنای واقعی کلمه ناکارآمد هستند و نمیتوان با نام آنها به رای مردم رسید.
اما همه ما میدانیم که این رفتار تنها یک ژست سیاسی است. همه مستقلان وابستگی عجیب و غریب به جریانهای سیاسی خود دارند. با نگاهی به اعضای ستاد این افراد مشخص میشود که آنها اصولگرا و یا اصلاح طلب شش دانگ هستند. قطعا بعد از پیروزی هم جریانهای سیاسی پیروزی آنها را به نام خود خواهند زد.
اتفاق دوم
سیل نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد که بسیاری از سیاستمدارن ایرانی درک درستی از شرایط اقتصادی و سیاسی کشور ندارند.
در شرایطی که واقعا اقتصاد ایران سختترین روزهای خود را تجربه میکند، معلوم نیست کسانی که با شناسنامه راهی وزارت کشور شدند، با خود چه فکر کردهاند و چه برنامهای برای اداره کشور دارند؟
شرایط به گونهای است که تعداد نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ازتعداد رای دهندگان بیشتر شده است. به قول آن ضرب المثل قدیمی «در عزای سرور آزادگان مستمع کمتر بود از روضه خوان» !
خیلی از این افراد در سخنرانیهای خود به نکات کلی اشاره میکنند و هیچ راهکاری برای اداره کشور ارائه نمیدهد. آقای دوربینی را مسخره میکردند چرا همه جا هست و امروز ما در ستاد انتخابات شاهد افرادی هستیم که علاقه مند به دوربین و دیده شدن هستند و هیچ راهکاری ندارند و فکر میکنند بعد از رسیدن به قدرت، راهکاری برای اداره کشور پیدا میکنند.
البته باید به این نکته اشاره کرد که بعضی نیاز به دیده شدن دارند. وقتی هیچ تریبون عمومی برای آنان در نظر گرفته نمی شود از این فرصت برای دیده شدن استفاده می کنند. هر چند فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بخشی از این نیاز را رفع کرده ولی شاید اگر تریبون های عمومی مانند صدا و سیما نیز از انحصار در آیند به حل مشکل کمک کند.
دو نکته بالا نشان میدهد که این کشور چقدر احتیاج به احزاب برای اداره کشور دارد. احزابی که هم اعضای آن پایبند به آرمانهای حزبشان باشد و هم برنامه مشخصی برای اداره کشور داشته باشند.
اگر حزب در این کشور نهادینه نشود، هر چهار سال یک بار شاهد چنین رفتارهای عجیب و غریبی خواهیم بود. رفتارهایی که بیشتر خندهدار است تا یک احساس تکلیف برای کشور.