قرار گرفتن دو واژه پوشک و موشک کنار هم فارغ از هم آوایی، گزنده و طعنه آمیز است. وقتی در قلب خاورمیانه ای که بوی باروت و خون می دهد قرار گرفته اید نه تنها باید موشک داشته باشید بلکه لازم است بهترین آن را هم برای دفاع در اختیار بگیرید. در این تردیدی نیست. اینجا میان پشمینه پوش های تندخوی طالبان و داعش نمی شود فقط از گُل گفت. زامبی های بو کردن گُل را نمی فهمند، آن را می خورند!
روزگار کودکی که شعر و ترانه کم بود اما گلوله و زخم فراوان، یکی از چیزهایی که در بازی های بچگی می خواندیم شعرهایی مثل این بود: «نه شن داریم نه ماسه/مرگ بر فرانسه»!، «نه تاید داریم نه ریکا/مرگ بر آمریکا»!
چیزی در مورد تحریم نمی دانستیم، اما ماسه و فرانسه در کنار ریکا و آمریکا هم قافیه های خوبی بودند. بزرگترها می گفتند که همه ی دنیا در حال جنگ با ماست و حتی اسلحه نمی فروشند که بتوانیم با صدام بجنگیم. همین برادران روس که الان تا هر شب از گونه ما بوسه نگیرند خوابشان نمی برد، یکی از کارخانه های تامین بمب و خمپاره و موشک صدام بودند.
به دلایل امنیتی هیچوقت اسم بسیاری از آنها که خطر به جان می خریدند و اینور و آنور دنیا می رفتند تا بتوانند اسلحه بخرند برای دفاع از کشور فاش نشد، آنها که می رفتند افغانستان تا خمپاره خمسه خمسه بخرند، می رفتند سوریه و لبنان تا شاید موشک و فشنگ گیر بیاورند... داستان شجاعت های آنها نانوشته مانده است.
همانطور که ما هرگز نفهمیدیم چطور در اوج مذاکرات هسته ای، روی موشک به عبری شعار نوشتند و به هوا فرستادند. لابد حکمتی در آن بوده که بزرگان می دانند. ساخت موشک و تقویت قوای دفاعی «یکی» از کارهایی است که ایران به آن نیازمند است. دستکم تا زمانی که این همه دور و برمان پر از صدای انفجار است. رونمایی از این دستاوردها هم به خودی خود قابل توجیه است که روحیه می دهد اما ...
اما این روزها بسیاری از مردم با این تناقض ها روبرو شده اند که چطور می شود از پیشرفت گفت اما همزمان یک مسئول دولتی اعلام کند «به دلیل تحریم ها نمی توانیم کارت ملی هوشمند تولید کنیم و به مردم متقاضی بدهیم»! یا «مواد اولیه پوشک وارد نمی شود به همین دلیل گران و نایاب است»!