* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *
با زبانی سرخ، همچنان سری سبز دارم

❤ بِسمِ اللهِ الرَحـمنِ الرَحیم. وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَــقُـــولُـــونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ و ما هُوَ إلا ذکرٌ اللعالمین❤

سال‌هاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لب‌های خشک و ترک خورده بشر تازیانه می‌زند. آن زمان که دروازه‌های بهشت باز بود هر کسی با حرفه‌ای خود را به آن باب می‌رساند و ما نسل سومی‌ها (یا همان دهه شصتی‌ها) هم که دستمان درگیر صفر و یک است، بابی را گشودیم تا جرعه‌ای را تا شهادت بنوشیم. افتخارم این است که سرباز ولایت فقیه هستم و هرچند دستم خالیست، اما دلم پر است از عشق به ولایت. افتخارم پایبندی به دین مبین اسلام و فرهنگ و تمدن غنی ملی ایرانی است؛ که اگر این دو را در کنار هم حفظ کنیم به اوج قله‌های افتخار و سعادت خواهیم رسید. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته والمستشهدین بین یدیه.


خدایا ببخش مرا:

به خاطر مطالبی که به خاطر تو ننوشتم،
به خاطر کامنت‌هایی که تو در آن نبودی،
از اینکه با مطالبم بنده‌ای را از تو دور کردم،
که می‌توانستم با اطلاع بیشتر بنویسم اما کم کاری کردم،
که وقتی مطالبم پرنظر و پر بازدید شد، گمان کردم که از سعی تلاش خودم است و تو را فراموش کردم،
که در وبلاگی مطلبی به چشمم خورد که تو در آن بودی ولی در آن تأمل و درنگ نکردم،
به خاطر اینکه به دوستی در وبلاگی بی‌ادبی و یا بی‌اعتنایی کردم،
به خاطر اینکه شکر این نعمت را بجا نیاوردم،
برای اینکه بدون قصد قربت پشت میز کار نشستم،
که گاهی اوقات به جای وظیفه و تکلیف به سلیقه خود نوشتم و نظر گذاشتم،
که کلبه ام آماده پذیرایی از حضرت ولیعصر (عج) نبود، چرا که برای خود مینوشتم نه برای او،
خدایا از «تو» نوشتن را به من آموختی، «برای تو» نوشتن هم به من بیاموز که چه سخت و چه شیرین است «برای تو» نوشتن.


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
بایگانی
نویسندگان

این شب‌ها سریال گاندو با مضمونی امنیتی روی آنتن شبکه ۳ رفته که مورد توجه مخاطبان سیما قرار گرفته است و اگر از بعضی نقاط ضعف آن چشم‌پوشی کنیم، می‌توان آن را سریالی کم‌نظیر در موضوع امنیتی دانست که از پرده‌پوشی سریال‌های پیشین تلویزیون با همین مضمون فرسنگ‌ها فاصله دارد؛ روایتی از میان نیروهای امنیتی که چالش آقازادگی، فساد اقتصادی و مساله امنیت ملی را مورد توجه قرار داده است. آغاز نمایش «گاندو» بهانه‌ای شد تا نگاهی داشته باشیم به خلق سریال‌هایی با مضمون امنیت ملی که کمتر مورد توجه مدیران رسانه ملی و سریال‌سازان قرار دارد.

تاریخچه فعالیت‌های تلویزیون نشان می‌دهد اگرچه تعداد سریال‌های با مضمون امنیتی چندان بالا نبوده اما عمده آنها با وجود ضعف‌های تکنیکی و محتوایی مورد توجه فراوان مخاطبان قرار گرفته، به گونه‌ای که همچنان با نام بردن از این آثار شاخص بخش زیادی از مخاطبان از تجربه خوشایند تماشای این آثار یاد خواهند کرد. علاوه بر سریال «شبکه» با مضمون عرفان‌های نوظهور که اخیراً پخش شد و مورد توجه نیز قرار گرفت، «هوش سیاه» با موضوع جرائم رایانه‌ای از جمله سریال‌هایی بود که مخاطبان فراوانی برای خود فراهم کرد.

«تعبیر وارونه یک رویا» نیز با محوریت مساله هسته‌ای و ترور دانشمندان کشور روی آنتن شبکه یک رفت و با توجه به اهمیت مساله هسته‌ای در آن سال‌ها توانست اقبال مخاطبان را به دست آورد. همچنین سوژه جذاب امنیت پرواز در سریال «آسمان من» نیز مورد توجه قرار گرفت. در کنار این مجموعه‌های نمایشی، سریال‌های دیگری نیز با مضمون امنیتی تولید شد که جذابیت موضوع و شیوه پرداخت، آنها را به آثاری پرمخاطب تبدیل کرده است.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

سلبریتی‌ها با توجه به شهرتی که دارند و در معرض دید افکار عمومی هستند به نوعی سبک زندگی خاص خود را به جامعه القا می‌کنند. این موضوع بعضاً مورد توجه مراکز تبلیغاتی هم هست و این افراد نه در زندگی عادی خودشان بلکه در خفا به مدل‌های مراکز تبلیغات تجاری تبدیل می‌شوند. لباسی که می‌پوشند طراحی یک برند خاص است. کیف و کفشی که استفاده می‌کنند، رستورانی که می‌روند و نوع غذایی که مصرف می‌کنند اغلب تبلیغات زده است و جوانان به سبب پنهانی بودن این موضوع اغلب نادانسته جذب این نوع سبک زندگی می‌شوند. خاصیت تبلیغات نیز رویافروشی و نوید زندگی بهتر دادن با مصرف آن کالاست؛ حالا این تبلیغات می‌تواند آشکارا صورت گیرد یا به صورت کاملاً مخفیانه و پنهانی برای اثرگذاری بیشتر.

سلبریتی‌ها از این نظر زندگی شی وار و مصنوعی دارند. نگاهی به سطح زندگی سلبریتی‌های غربی نشان می‌دهد که این افراد تحت سیطره برندها و مراکز تبلیغاتی قرار گرفته‌اند. حتی در آمریکا کار به جایی کشید که زندگی خصوصی و واقعی یک سلبریتی در فضای مجازی به عنوان مجموعه مستند در فضای مجازی منتشر و درآمدی کلان میلیون دلاری برای این سلبریتی‌ها به ارمغان آورده است. اما متاسفانه شرکت‌های تجاری با ساپورت مالی و تبلیغاتی این افراد بیشتر سبک زندگی مصرفی خود را به مخاطب القا کردند.

سلبریتی‌ها در ایران نیز کم کم به سمت همین روند پیش رفته‌اند و برخی از آنها به مدل تجاری شرکت‌ها تبدیل شده‌اند. زندگی سلبریتی‌ها به نوعی رقابت بر سر ماندن در انظار عمومی هم هست. هر چقدر سلبریتی‌ها بتوانند بیشتر در دید مردم و خصوصاً جوانان قرار بگیرند با اقبال بیشتری از سوی شرکت‌های تجاری روبرو می‌شوند. از این روست که یک نوع سناریوسازی برای ایجاد جنجال و حاشیه همیشگی و غیر واقعی در سلبریتی‌ها دیده می‌شود. رقابت جنجال سازی ها باعث می‌شود که سلبریتی‌ها بیشتر بتوانند خود را در معرض دید و توجه جوانان و علاقهمندان قرار دهند.



مصطفی برزی / Mostafa Barzi

نه کاری به ایران ایران کردن‌هایش داریم و نه سفر به فرنگ بابت به دنیا آمدن فرزندش. که ممکن است هزار و یک دلیل منطقی و درست پشت سر این کار باشد. اما هر کاری می‌کنیم نمی‌توانیم با دو رویی موج زده در این سفر کنار بیاییم. دورویی و دو چهرگی که صدای همه را درآورده. هم‌صدای مسلمانش را هم غیرمسلمانش را.

هر بار که خندوانه تمام می‌شد، آخرش چشممان به جمال تمثال مبارک حضرت مهدی (عج) روشن می‌شد. هر میلاد معصومی که می‌شد، شاهد نثارهای سلام و صلوات آقای جوان به آن معصوم بودیم. یا حتی در اعیاد انقلابی مثل دهه فجر هم می‌دیدیم که چطور ایشان بالا و پایین می‌پرد و شادی می‌کند. اما راستش را بخواهید هیچ‌وقت این اظهارات و نمایش‌ها به دلمان نمی‌نشست.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

احتمالاً قضیه راننده اسنپ و کمپین تحریم اسنپ را دیگر همه شنیده‌اید. اینگونه حرکت‌های جمعی اتفاقاً محکوم نیستند و باعث تقویت روحیه مطالبه‌گری می‌شوند اما یک مشکلی در این میان وجود دارد به نام مصداق مطالبه‌گری.

این مصداق مطالبه‌گری یعنی در زمانی که ما باید به صحبت‌های لعیا جنیدی و رضا اردکانیان پاسخ بدهیم و مسائل مالی اطراف دولتی‌ها را رصد کنیم و برخورد با مفاسد اقتصادی از مسیر قانونی در اولویت خواسته‌هایمان باشند، و نگران مذاکرات پشت پرده و سفر ماس و شینزو آبه باشیم،  سقف خواسته و جشن شادیمان از این باشد که دخترک متخلف عذرخواهی  کرده است و ما به موفقیت رسیدیم.

عزیزان چرا در این چند روز یک نفر نیامد از نادان فرض کردم مردم ایران توسط بیژن زنگنه بگوید که دستگاه پز با تراکنش 10 میلیاردی را می‌گوید برای پرداخت قبض آب و برق کارمندان استفاده می‌شده است. چرا یک نفر نیامد بگوید اوضاع کارخانه نیشکر هفت‌تپه به کجا رسید.

بلایی است رسانه نشناسی ما، و از همه بدتر خود من که نمی‌دانیم چه زمانی و در مقابل چه چیزی واکنش نشان بدهیم. اهم و فی الاهم کردنمان لنگ می‌زند. جایی که باید از طریق قانونی پیگیری کنیم و راه مطالبه‌گری درست را به مخاطب خود بیاموزیم، می‌رویم به سراغ کمپین راه انداختن و جایی که باید کمپین راه بیندازیم و مطالبه کنیم، اقدام میدانی غیرقانونی می‌کنیم. همه هم ادعایمان می‌شود که می‌دانیم و می‌فهمیم و انقلابی هستیم.

شاید عده‌ای بگویند که چرا بچه‌های حزب‌اللهی و انقلابی را می‌نوازم! می‌نوازم چون دوستشان دارم. قطعاً اینگونه نیست که توقع داشته باشیم همه بچه‌های انقلابی در نهایت علم و بصیرت سیاسی و رسانه‌ای باشند اما قطعاً می‌توانیم از بعضی دوستان که مرجعیت سیاسی بین جوانان انقلابی دارند، توقع داشته باشیم در مواقع لازم سکوت پیشه نکنند و در جایی که لازم نیست نقش قهرمان را ایفا نکنند.

عزیزان در توجیه این رفتارهایشان هم ما را متهم می‌کنند به ساده لوحی و بی‌بصیرتی و کندروی و بسیاری چیزهای دیگر. ما دوستانمان را متهم به این صفات نمی‌کنیم اما می‌توانیم بخواهیم که لااقل منطقی باشید و حرف هم فکران خودتان را بشنوید.

در دغدغه‌ها کنار هم هستیم اما روش‌های متفاوتی را انتخاب کرده‌ایم. چرا باید این تفاوت روش‌ها موجب شود که بابت یک مسئله ساده دو قطبی نه در مقابل رقبا و دشمنان که در میان هم فکران و دوستان ایجاد شود. در وضعیت کنونی مسائل مهم‌تری وجود دارند که لازم به پیگیری و ایجاد کمپین هستند؛ عجالتاً آن‌ها دریابید.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

 

جام زهر پنداری توافق هسته ای ناشی از عدم فهم مردمسالاری دینی است. التزام به لوازم مردمسالاری دینی، هیچوقت زهرآلود نیست. تا همینجای مذاکرات هسته ای ثابت شده که هیچکسی در ایران بیش از "سید علی خامنه ای" به مردمسالاری دینی اعتقاد و التزام عملی نداره.

دولت ها می آیند و می روند و آنچه میماند و باید بماند "نظام جمهوری اسلامی" و مردمسالاری دینی است؛ حتی اگر فناوری هسته ای نباشد.

رئیس جمهوری با شعار مذاکره تا رفع تحریم از "مردم" رأی گرفته و "رهبر" هم رأی مردم رو تنفیذ کرده. اصل مردمسالاری دینی میگه چوب لای چرخش نکنید

اصل مردمسالاری دینی مهمتر از کل انرژی هسته ای و دستاوردهایش هست. منتقدان مذاکرات جوری رفتار نکنند که اصل مردمسالاری دینی در ایران ضربه بخوره.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

گاهی دلم میگیرد و گاهی زندگی را نمیخواهم . گاهی تنهای تنها میشوم اما در همین گاه ها، میدانم خدایی در کنارم است که من قدرش را نمی دانم.


شب قدر، شب احیای خویش با دم مسیحایی دعاست. شبی است که باید قدر خویش را بشناسی، تقدیر خویش را رقم بزنی و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک ترسیم کنی.


مصطفی برزی / Mostafa Barzi

اگر می خوﺍﻫﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ؛ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮔﺮﻩ ﻧﺰﻥ

ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ...

ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ.

ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﺍﻧﯽ چقدﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻋﺰﯾﺰ ﻫﺴﺘﯽ؟

ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﺮﺍﻏﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﮕﯿﺮﯼ! ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻟﻮﺱ ﮐﻨﯽ، ﻧﻪ ﻫﺮﮔﺰ .

ﻓﻘﻂ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ. ﺩﺭ ﺍین صورت ﯾﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﺖ می شوند ﻭ ﯾﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ می کنند !

ﺍﮔﺮ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﻭ ﻧﮕﺮﺍﻧﺖ ﺷﺪﻧﺪ ﻗﺪﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺪﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ؛ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ، به رﺍﺣﺘﯽ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﺸﺎﻥ ﮐﻦ.

ﺍینها ﻫﻤﺎن هاﯾﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﺮﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ! ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻋﺪﻡ ﺗﻮﺟﻪ ﻭ ﺗﺎﺋﯿﺪ. ﻭ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺱ ﺩﺭ ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻫﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﺍﺿﯿﺸﺎﻥ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭی

گویا ﻫﻤﯿﺸﻪ به بعضی ها ﺑﺪﻫﮑﺎﺭﯼ.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در هیج جایی از قرآن ''اعتماد به نفس'' نیست و نمیدونم این لفظ ''اعتماد به نفس'' از کجا اومده

قرآن می‌گوید:
اعتماد به خدا بکن و نفس را زیر پا بگذار و این نفس را فدای پروردگار بکن!.

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

 

گاهی اوقات انسان از خداوند چیزهایی را درخواست می‌کند و فکر می‌کند اجابت آن به نفع او می باشد، حال آن که در واقع ضرر اوست. این حرف، اشاره به آیه 216 سوره بقره دارد که می‌فرماید: چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید حال آنکه خیر شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

 

 

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

ر مثل رزمنده


غ مثل غیرت


ش مثل شیمیایی


ج مثل جانباز


بی خیال مثل مسئولان!

 

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در ساده ترین تعریف برای واژه "مدیریت"، آن را تلاشی در راستای هدایت یک مجموعه شغلی می دانیم و شاید "فرماندهی" اولین انتظار ما از یک مدیر باشد.

در تعاریف رسمی و حرفه ای نیز "مدیریت" فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه‌ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می‌گیرد.

با توجه به مفاهیم مطرح شده ناچاریم که "مدیریت"  را قابلیتی تخصصی، دشوار و البته حساس بدانیم. بی شک برخورد با نیروی کار تحت عنوان کارمند و تلاش برای هدایت آنها در مسیر موفقیت شغلی، مخاطرات بسیاری را با خود همراه دارد. مدیران همواره در جریان مسائلی هستند که کارمندان کمتر از آنها مطلع می شوند و این فشاری نامحسوس است که پیوسته متوجه مقام مدیریت است. آگاهی کامل از استرس های بازار، موجودی حساب شرکت، بدهی ها، وضعیت پروژه ها و... بار سنگینی را بر دوش یک مدیر قرار می دهد و در این مساله هیچ جای شکی وجود ندارد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

جمشید مشایخی بازیگر پیشکسوتی که چندین بار شایعه مرگش طی ماه‌های اخیر توسط برخی افراد در فضای مجازی دست به دست می‌گشت و تکذیب می‌شد، تا حدی که انتشار کذب این خبر توسط فرزند و همسرش از طریق پلیس فتا  پیگیری می‌شد این روزها از طریق فرزند خودش تایید شد.

حوالی ساعت 9 شب سیزدهم فروردین 98 بازیگری که بیش از شش دهه در قاب تلویزیون، بر رده سینما و صحنه تئاتر خوش درخشید، در آستانه 85 سالگی از صحنه زندگی خداحافظی کرد و این چنین شد صحت در گذشت استاد مسلم بازیگری جمشید مشایخی که به کمال‌الملک سینمای ایران معروف است بر همگان آشکار شد.

کمال‌الملک سینمای ایران، یکی از بزرگان و بزرگ‌منشان عرصه بازیگری، رضا خوشنویس هزاردستان که با ایفای نقش در 90  فیلم سینمایی و حدود 50 مجموعه تلویزیونی نقشی خوش در ذهن‌ها به یادگار گذاشت.

«خاک پای مردم هستم» تیکه‌کلام این بازیگر بود. او چهره ماندگار و دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود. دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در «کمال‌الملک» و «گل‌های داوودی» بر شانه‌های خود داشت  و با کارگردان‌های برجسته‌ای همچون علی حاتمی کار کرد.

بعد از داوود رشیدی و عزت‌الله انتظامی، سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان یکی دیگر از مهم‌ترین نمادهای بخش بازیگریش را از دست داد. با درگذشت مشایخی یک نام دیگر از جمع پنج چهره معروف به اعتبار نقش‌آفرینی‌های سینما، تئاتر و تلویزیون کشورمان کم شد. وی در گذر از شش دهه حضور در آثار مختلف وارد خاطره جمعی لایه‌های مختلف جامعه ایران شده بود.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

چند وقتی است که بهترین درسهای عمرم را در زمان سختی آموختم و فهمیدم صبور بودن یک ایمان است و خویشتنداری یک نوع عبادت.

فهمیدم ناکامی به معنی تاخیر است نه شکست و خندیدن یک نعمت و یک نوع نیایش است.

روزگارا: تو اگر سخت بهم میگیری، با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،


گرچه دلگیرتر از دیروزم، گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند، لیک باور دارم دلخوشی ها کم نیست.


زندگی باید کرد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

به عقب برنمی‌گردیم. یادتان هست؟ شعار انتخاباتی روحانی این بود: به عقب برنمی‌گردیم. اما حالا که نزدیک به دو سال از آن ایام گذشته. باید پرسید، به کدام عقب برنمی‌گردیم؟ و یا بهتر است پرسیده شود قرار است تا چه حد به عقب برنمی‌گردیم. یادتان هست؟ شعار انتخاباتی روحانی این بود. به عقب برنمی‌گردیم. اما حالا که نزدیک به دو سال از آن ایام گذشته. باید پرسید، به کدام عقب برنمی‌گردیم؟ و یا بهتر است پرسیده شود قرار است تا چه حد به عقب برگردیم؟ تا بیست سال پیش؟ تا زمان جنگ؟ یا حتی عقب‌تر؟ به دوران پیش از انقلاب؟ همه‌مان یادمان رفت بپرسیم قرار است به کدام عقب برنگردیم؟

وقتی برجام پاره شد و دلار شروع به بالا رفتن کرد، خیلی‌هایمان پرسیدیم اینکه قرار نبود به عقب برنگردیم، منظورتان تا قبل از تحریم‌های دوره احمدی‌نژاد بود؟ که حالا با این شرایط به آن دوران برگشتیم که. وقتی قیمت معیشت مردم بالا رفت، ناخدا گاه یاد تورم دوران مرحوم هاشمی افتادیم. و آنجا بود که متوجه شدیم انگار منظور دوستان این است تا پیش از دوران سازندگی برنخواهیم گشت.

اما حالا که از داستان تحریم و دلار و گرانی‌ها گذشته و به تدبیر کوپن بازگشته‌ایم، متوجه می‌شویم که پس منظور دوستان از عدم بازگشت به گذشته این بوده که قرار نیست به دوران پیش از جنگ برگردیم. یعنی بازگشت سی – سی‌وپنج‌ساله هم در برآورد عزیزان دولتی بوده و اگر اتفاقی در این رابطه می‌افتاد که حالا با بازگشت کوپن افتاده، اتفاق عجیب‌وغریبی نبوده.

از آنجا که ما ملت ایران را پدر پلاستیک‌های کشان نامیده‌اند، باید عنوان کرد که ما با انعطافی بی‌سابقه در تاریخ، با همه این تغییرات و به عقب برنگشتن‌ها کنار آمده‌ایم. اما سؤال اینجاست که حد یقف این عدم بازگشت تا کجاست؟ یعنی از این بیشتر قرار نیست به عقب برگردیم؟ ای‌کاش تکلیف ما را معلوم می‌کردید تا برای ما روشن می‌شد تا کجا باید خودمان را کش بدهیم و منعطف باشیم؟

فقط امیدوارم منظور دولت محترم از به عقب برنمی‌گردیم، دوران پیش از انقلاب نباشد. بالاخره قبل از انقلاب هم کاپیتولاسیون دارد هم هایده. هرچند با عنایت ویژه دولت تدبیر و امید، با برجام و FATF روی کاپیتولاسیون سفید است و هایده پیش خیلی از این سلبریتی های دولت پرورده، شرف دارد. اما اگر قرار است به آن دوران برگردیم یک آمادگی به ما بدهید که بتوانیم خودمان را برای ثبت تاریخی‌ترین انعطاف ملت‌ها در کتاب گینس آماده کنیم.

 

ار است تا چه حد به عقب برگردیم؟ تا بیست سال پیش؟ تا زمان جنگ؟ یا حتی عقب‌تر؟ به دوران پیش از انقلاب؟ همه‌مان یادمان رفت بپرسیم قرار است به کدام عقب برنگردیم؟

وقتی برجام پاره شد و دلار شروع به بالا رفتن کرد، خیلی‌هایمان پرسیدیم اینکه قرار نبود به عقب برنگردیم، منظورتان تا قبل از تحریم‌های دوره احمدی‌نژاد بود؟ که حالا با این شرایط به آن دوران برگشتیم که. وقتی قیمت معیشت مردم بالا رفت، ناخدا گاه یاد تورم دوران مرحوم هاشمی افتادیم. و آنجا بود که متوجه شدیم انگار منظور دوستان این است تا پیش از دوران سازندگی برنخواهیم گشت.

اما حالا که از داستان تحریم و دلار و گرانی‌ها گذشته و به تدبیر کوپن بازگشته‌ایم، متوجه می‌شویم که پس منظور دوستان از عدم بازگشت به گذشته این بوده که قرار نیست به دوران پیش از جنگ برگردیم. یعنی بازگشت سی – سی‌وپنج‌ساله هم در برآورد عزیزان دولتی بوده و اگر اتفاقی در این رابطه می‌افتاد که حالا با بازگشت کوپن افتاده، اتفاق عجیب‌وغریبی نبوده

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

به رغم همه انتقادات جدی که نسبت به رویکرد و جهت گیری سیاست خارجی دولت وجود دارد اما در شرایط کنونی استعفای وی خلاف مصلحت کشور بود.

حال که گرد و غبار حاشیه ها فروکش کرده لازم است به چند نکته توجه کنیم:

۱. فارغ از اینکه دلیل واقعی استعفای ظریف، عدم تاب آوری مدیریتی وی بود یا اختلاف با روحانی یا بی انگیزه شدن به دلیل شکست برجام و مذاکرات با اروپا، آنچه مسلم است ‌؛ یک جریان رسانه ای معلوم الحال تلاش نمود انگار های غیرانقلابی خود را در این میان به افکار عمومی القا نماید.

۲. استعفای ظریف در حالت عادی برای مطلعان امر عجیبی نبود و عده ای تلاش کردند تا با غیرعادی سازی و بزرگ نمایی آن‌؛ سیاست خارجی حامی محور مقاومت را مورد هجمه قرار دهند و نهادهایی که قانونا در حفظ عمق استراتژیک ایران در منطقه تلاش می کنند را تخطئه کنند.

۳. در امتداد این جریان‌، متن نامه روحانی در مخالفت با استعفای ظریف و پست آشنا (مشاور متلک انداز و حاشیه ساز رئیس جمهور ) حاوی موارد دوپهلو و غیرمنصفانه بود.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi