به عقب برنمیگردیم. یادتان هست؟ شعار انتخاباتی روحانی این بود: به عقب برنمیگردیم. اما حالا که نزدیک به دو سال از آن ایام گذشته. باید پرسید، به کدام عقب برنمیگردیم؟ و یا بهتر است پرسیده شود قرار است تا چه حد به عقب برنمیگردیم. یادتان هست؟ شعار انتخاباتی روحانی این بود. به عقب برنمیگردیم. اما حالا که نزدیک به دو سال از آن ایام گذشته. باید پرسید، به کدام عقب برنمیگردیم؟ و یا بهتر است پرسیده شود قرار است تا چه حد به عقب برگردیم؟ تا بیست سال پیش؟ تا زمان جنگ؟ یا حتی عقبتر؟ به دوران پیش از انقلاب؟ همهمان یادمان رفت بپرسیم قرار است به کدام عقب برنگردیم؟
وقتی برجام پاره شد و دلار شروع به بالا رفتن کرد، خیلیهایمان پرسیدیم اینکه قرار نبود به عقب برنگردیم، منظورتان تا قبل از تحریمهای دوره احمدینژاد بود؟ که حالا با این شرایط به آن دوران برگشتیم که. وقتی قیمت معیشت مردم بالا رفت، ناخدا گاه یاد تورم دوران مرحوم هاشمی افتادیم. و آنجا بود که متوجه شدیم انگار منظور دوستان این است تا پیش از دوران سازندگی برنخواهیم گشت.
اما حالا که از داستان تحریم و دلار و گرانیها گذشته و به تدبیر کوپن بازگشتهایم، متوجه میشویم که پس منظور دوستان از عدم بازگشت به گذشته این بوده که قرار نیست به دوران پیش از جنگ برگردیم. یعنی بازگشت سی – سیوپنجساله هم در برآورد عزیزان دولتی بوده و اگر اتفاقی در این رابطه میافتاد که حالا با بازگشت کوپن افتاده، اتفاق عجیبوغریبی نبوده.
از آنجا که ما ملت ایران را پدر پلاستیکهای کشان نامیدهاند، باید عنوان کرد که ما با انعطافی بیسابقه در تاریخ، با همه این تغییرات و به عقب برنگشتنها کنار آمدهایم. اما سؤال اینجاست که حد یقف این عدم بازگشت تا کجاست؟ یعنی از این بیشتر قرار نیست به عقب برگردیم؟ ایکاش تکلیف ما را معلوم میکردید تا برای ما روشن میشد تا کجا باید خودمان را کش بدهیم و منعطف باشیم؟
فقط امیدوارم منظور دولت محترم از به عقب برنمیگردیم، دوران پیش از انقلاب نباشد. بالاخره قبل از انقلاب هم کاپیتولاسیون دارد هم هایده. هرچند با عنایت ویژه دولت تدبیر و امید، با برجام و FATF روی کاپیتولاسیون سفید است و هایده پیش خیلی از این سلبریتی های دولت پرورده، شرف دارد. اما اگر قرار است به آن دوران برگردیم یک آمادگی به ما بدهید که بتوانیم خودمان را برای ثبت تاریخیترین انعطاف ملتها در کتاب گینس آماده کنیم.
ار است تا چه حد به عقب برگردیم؟ تا بیست سال پیش؟ تا زمان جنگ؟ یا حتی عقبتر؟ به دوران پیش از انقلاب؟ همهمان یادمان رفت بپرسیم قرار است به کدام عقب برنگردیم؟
وقتی برجام پاره شد و دلار شروع به بالا رفتن کرد، خیلیهایمان پرسیدیم اینکه قرار نبود به عقب برنگردیم، منظورتان تا قبل از تحریمهای دوره احمدینژاد بود؟ که حالا با این شرایط به آن دوران برگشتیم که. وقتی قیمت معیشت مردم بالا رفت، ناخدا گاه یاد تورم دوران مرحوم هاشمی افتادیم. و آنجا بود که متوجه شدیم انگار منظور دوستان این است تا پیش از دوران سازندگی برنخواهیم گشت.
اما حالا که از داستان تحریم و دلار و گرانیها گذشته و به تدبیر کوپن بازگشتهایم، متوجه میشویم که پس منظور دوستان از عدم بازگشت به گذشته این بوده که قرار نیست به دوران پیش از جنگ برگردیم. یعنی بازگشت سی – سیوپنجساله هم در برآورد عزیزان دولتی بوده و اگر اتفاقی در این رابطه میافتاد که حالا با بازگشت کوپن افتاده، اتفاق عجیبوغریبی نبوده
به رغم همه انتقادات جدی که نسبت به رویکرد و جهت گیری سیاست خارجی دولت وجود دارد اما در شرایط کنونی استعفای وی خلاف مصلحت کشور بود.
حال که گرد و غبار حاشیه ها فروکش کرده لازم است به چند نکته توجه کنیم:
۱. فارغ از اینکه دلیل واقعی استعفای ظریف، عدم تاب آوری مدیریتی وی بود یا اختلاف با روحانی یا بی انگیزه شدن به دلیل شکست برجام و مذاکرات با اروپا، آنچه مسلم است ؛ یک جریان رسانه ای معلوم الحال تلاش نمود انگار های غیرانقلابی خود را در این میان به افکار عمومی القا نماید.
۲. استعفای ظریف در حالت عادی برای مطلعان امر عجیبی نبود و عده ای تلاش کردند تا با غیرعادی سازی و بزرگ نمایی آن؛ سیاست خارجی حامی محور مقاومت را مورد هجمه قرار دهند و نهادهایی که قانونا در حفظ عمق استراتژیک ایران در منطقه تلاش می کنند را تخطئه کنند.
۳. در امتداد این جریان، متن نامه روحانی در مخالفت با استعفای ظریف و پست آشنا (مشاور متلک انداز و حاشیه ساز رئیس جمهور ) حاوی موارد دوپهلو و غیرمنصفانه بود.
«مورد داشتیم دختره فلان کار احمقانه را کرد. بعد راننده تاکسی /بقال/ قصاب و ..... از خنده دیوانه شد و دیوار را گاز زد و...»
دکلمه نمیکنم. شعر نمیگویم. تنها یک چیز میخواهم. لطفا به زنان احترام بگذارید!
درک کنید که متن ادبی ارزشی ندارد وقتی هر روز برای دیگران لطیفههای جنسیت زده «مورد داشتیم دختره ...» میفرستیم و به مادرمان که روزی «همین دختره» بوده توهین میکنیم.
متن ادبی ارزشی ندارد وقتی به تمام دختران سرزمینمان که مادران فردا هستند برچسب «خنگی و کودنی» میزنیم.
متن ادبی ارزشی ندارد وقتی رانندگی زنان را تمسخر میکنیم؛ آن هم درحالی که طبق آمار 99 درصد تصادفات مرگبار اتومبیل مربوط به آقایان است نه زنان!
متن ادبی ارزشی ندارد وقتی فکر میکنیم میتوان در قالب «شوخی» در فضای مجازی و غیرمجازی، خزعبلات پراکنی کنیم و لایک بزنیم و اینگونه به چرخه حماقت کمک کنیم.
چه بسیار مادرانی که میتوانستند نویسنده، مدیر و ... شوند و نشدند؛ زیرا جامعه نخواست، شوهر نخواست، پدر نخواست ... و چه بسیار گناهکاریم که دامن زدیم به این نخواستن.
خوشحال بودیم از خانهداری مادرمان. غمگین شدیم و غر زدیم از شاغل بودن مادرمان. چه بسیار گناهکاریم که تنها از دستپخت غذایش تعریف کردیم و نه از ترفیع شغلش.
چه گناهکاریم که با تعریف و تمجیدهای خودخواهانهمان از نقشهای سنتی که جامعه برای مادرانمان رقم زده و تحمیل کرده، دهانشان را بستیم و نگذاشتیم خودشان باشند.
من شعر نمیگویم! عذرخواهی می کنم! مادران سرزمینم! معذرت میخواهم که نادان و خودخواه بودم.
دختران سرزمینم! معذرت میخواهم که همه چیز را شوخی گرفتم و اعتماد به نفس را در شما کشتم.
فرزندان آینده وطنم، معذرت میخواهم که خواستم مادران شما (دختران نوجوان امروز) نادان بار بیایند تا ضعفهای بی حد و حصر خودم را بپوشانم.
من برای شما شعر نمیگویم. بلکه بر فرهنگ و تفکر خودم مرثیه میسرایم و خود را اصلاح میکنم.