خرج تو میکنم دلتنگیهایم را ، به امید دیدار کربلای تو
من دلم نازک است و زود میگیرد
اما ایمانم اگر به چیزی بند کند، دیگر هیچ حرفی نمیتواند آن را سست کند؛
ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ میشود
وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد
وقتی عجیب جاذبه قلبم به سوی توست
آن لحظه نوشته میشود به پایم ثواب زیارتت!
و دلم قرص میشود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجرهای نیمهباز زیارت کردهام
وقتی که نسیم، موهایم را نوازش میکند به خودم تلقین میکنم که تو صدایم را شنیدهای و قدری از هوای ملکوتی بینالحرمینت را برای دل خستهام فرستادهای
من به همین چیزها دل خوش کردهام و گرنه که تا به حال از غم دوریت.
دلم به حال خود میسوزد...دلم میسوزد که نمیتوانم از نزدیک ببویمت...
عطر سیب حرمت آرزوست
حضرت ارباب ، سلام علیـک