پرواز که نشست منتظر بودیم درهای هواپیما باز شود میان مردم حاج آقا مجتبی پسر آقا را دیدم که آقای بروجردی هم کارشان بودند. میان مردم پیاده شدند و فکر کنم خیلی ها کنجکاو بودند ببینند که آیا ایشان با خودروی اختصاصی پاویون می روند یا نه.
با شناختی که داشتم؛ می دانستم جوابش چیست، اما چون فاصله داشتیم این جواب را شخصا ندیدم. درهای اتوبوس که باز شد تا پیاده شویم من و خیلی های دیگر جواب را دیدیم. ایشان هم بین مردم از اتوبوس پیاده شدند. حالا دیگر من هم کنجکاو شده بودم ببینم ایشان کجا و با چه خودرویی سوار می شود.
به پائین پله ها که رسیدند آقای بروجردی از ایشان جدا شد و چون خودروی پلاک قرمز وی پایین پله ها منتظر بود. از نظر من طبیعی بود که حاج آقا مجتبی هم همانجا سوار خودرو شود؛ یعنی اگر من جای ایشان بودم چنین عمل می کردم، اما دیدم ایشان رفت سمت جایی که خودروهای عادی می آیند و مسافرانشان را پیاده می کنند و مردم سوار تاکسی می شوند.
فردی که کنار ایشان بود و من فکر می کردم محافظ است با علاقه و شوری ویژه از درحالی که مصافحه می کرد از ایشان خداحافظی کرد و تازه فهمیدم شخصی از مردم است که فرصت را غنیمت دانسته و خیلی راحت هم کلام فرزند رهبر انقلاب شده.
حاج آقا مجتبی بعد از خداحافظی با وی جایی که همه مسافرانشان را پیاده و سوار می کنند، سوار خودروی پژو 405 بدون شیشه دودی شد و رفت و من با خود گفتم بیخود نیست که هیچ کس برای مردم "آقا" نمی شود چون هیچ کس مثل "آقا" و تربیت شدگان توسط ایشان مردمی نمی شود."