«ماه» دلداده «مهر» است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه، شب است و مهر، روزها برمیآید.
ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او درآمیزد، اما همیشه در خواب میماند و روز فرا میرسد که ماه را در آن راهی نیست.
سرانجام ماه، تدبیری میاندیشد و ستاره ای را اجیر میکند، ستارهای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد.
ماه به استقبال مهر میرود و راز دل میگوید و دلبری میکند و مهر را از رفتن باز میدارد.
درچنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش میکنند و عاشقی پیشه میکنند و مهر دیر برمیآید و این شب «یلدا» نام میگیرد.
از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر میرسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست.
و چه فرقی دارد که فال حافظت چه میگوید وقتی حال و احوالت میتواند تنها به دست خدایت و اعماق افکارت،بهترین باشد.