در سینه شراره های غم میریزیم
خون، پای ورودی حرم میریزیم
گر پا بگذارید به صحن زینب
والله زمانه را بهم میریزیم
ما جلوه ای از یک غضب عباسیم
بر حرمت ناموس خدا حساسیم
زینب این بار خودش کرب وبلایی دارد
دشنه و راس نی و تشت طلایی دارد
سوریه گر که شده کرب وبلا باکی نیست
جنگ در زینبیه حال و هوایی دارد
ذوالفقار حیدریم یکباره طوفان می کنیم
پایگاه کفر را با خاک یکسان می کنیم
خدشه ای وارد شود بر مرقد آل علی
کربلا را تا مدینه بیت الاحزان می کنیم