میدانید درد چیست؟ آهان! دیدید اشتباه کردید! دستتان شکسته؟ این که درد نیست پای آدم هم که بشکند درد نیست، اصلا دور از جانتان، زیر غلتک ده تنی هم که بروید باز هم درد نیست.
به هر حال از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان که ما با هوش و ذکاوت بالایی که دارم! ـ اصلا خودمم هم شیفته این تواضعمان هستم ـ به این نتیجه رسیده ام که درد واقعی این است که شما مثلا دستتان بشکند، اما به جای آن که دنبال دلیل آن بگردید و بفهمید که چرا این اتفاق ناخوشایند برای شما افتاده و یک گوشه بنشینید و مدام تکرار کنید که تقدیر ما این بوده و حتما اتفاق بدتری در راه بوده و خدا را شکر که به همین ختم شد!
البته خدا را شکر، اما چرا یک لحظه هم فکر نمی کنیم که شاید این اتفاق براثر بی ملاحظگی خودمان افتاده است؟ در عوض مدام فکر می کنیم تمام بدبختی های دنیا را فقط برای ما ساخته اند و قرار است یک به یک برایمان اتفاق بیفتد. ضمنا خیلی اوقات با گفتن این که مشیت الهی بود، اشتباهات خودمان را توجیه می کنیم.
بین خودمان باشد، همین چند وقت پیش خبطی کردیم و برای درآوردن وسایل از بالای کمد منزلمان رفتم روی صندلی، چشمتان روز بد نبیند که یهو عینهو ...کف اتاق پخش شدم و بعد چشم که باز کردم، دیدیم وسط بیمارستانم و بعد... خلاصه الان حالمان خوب است.
اما به جان شما که نباشد به جان خودم از صد نفری که به عیادت ما آمدند حتی یک نفر هم نگفت: "مرد حسابی صندلی برای این کارها نیست!" اما در عوض تا دلتان بخواهد برای ما داستان های مختلف از کسانی که روی صندلی رفته بودند و الان یا در قید حیات نبودند یا حداقل ماه ها گرفتار بیمارستان و دوا و دکتر بودند تعریف کردند.
خلاصه آن قدر گفتند و گفتند که ما از خوشحالی در پوست خودمان نمی گنجیدیم، چون فقط یک دست و یک پا و مهره کمرمان مختصری شکسته بود! به هرحال الان مانده ایم که این چه عادتی است که هر بلایی سرمان می آید. یک نگاهی به کوتاهی خودمان نمی کنیم.
راستی دیشب داشتیم فیلم می دیدیم، باور بفرمایید با دیدن این فیلم بدجور یاد زندگی خودمان افتادیم. دقیقا همان جایی که یکی از بازیگرها گفت: "می شه بر درد غلبه کرد؟ / آره، یه بار مارتین دندون درد داشت، اتو رو زد به برق و صبر کرد، بعد اتوی داغو گذاشت روی شونش، دندون دردشو فراموش کرد."
به جان شما که نباشد به جان خودمان به این قسمت از فیلم که رسیدیم دی وی دی را خاموش کردیم و تخت خوابیدیم! چون گمان می کنیم که ما هم گاها هیچ اقدامی برای ریشه یابی و رفع مشکل اصلی مان نمی کنیم. راستی این قضیه برای شما هم آشنا نیست؟