* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *

با زبانی سرخ همچنان سری سبز دارم

* شانس نام مستعار خداست *
با زبانی سرخ، همچنان سری سبز دارم

❤ بِسمِ اللهِ الرَحـمنِ الرَحیم. وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَــقُـــولُـــونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ و ما هُوَ إلا ذکرٌ اللعالمین❤

سال‌هاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لب‌های خشک و ترک خورده بشر تازیانه می‌زند. آن زمان که دروازه‌های بهشت باز بود هر کسی با حرفه‌ای خود را به آن باب می‌رساند و ما نسل سومی‌ها (یا همان دهه شصتی‌ها) هم که دستمان درگیر صفر و یک است، بابی را گشودیم تا جرعه‌ای را تا شهادت بنوشیم. افتخارم این است که سرباز ولایت فقیه هستم و هرچند دستم خالیست، اما دلم پر است از عشق به ولایت. افتخارم پایبندی به دین مبین اسلام و فرهنگ و تمدن غنی ملی ایرانی است؛ که اگر این دو را در کنار هم حفظ کنیم به اوج قله‌های افتخار و سعادت خواهیم رسید. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته والمستشهدین بین یدیه.


خدایا ببخش مرا:

به خاطر مطالبی که به خاطر تو ننوشتم،
به خاطر کامنت‌هایی که تو در آن نبودی،
از اینکه با مطالبم بنده‌ای را از تو دور کردم،
که می‌توانستم با اطلاع بیشتر بنویسم اما کم کاری کردم،
که وقتی مطالبم پرنظر و پر بازدید شد، گمان کردم که از سعی تلاش خودم است و تو را فراموش کردم،
که در وبلاگی مطلبی به چشمم خورد که تو در آن بودی ولی در آن تأمل و درنگ نکردم،
به خاطر اینکه به دوستی در وبلاگی بی‌ادبی و یا بی‌اعتنایی کردم،
به خاطر اینکه شکر این نعمت را بجا نیاوردم،
برای اینکه بدون قصد قربت پشت میز کار نشستم،
که گاهی اوقات به جای وظیفه و تکلیف به سلیقه خود نوشتم و نظر گذاشتم،
که کلبه ام آماده پذیرایی از حضرت ولیعصر (عج) نبود، چرا که برای خود مینوشتم نه برای او،
خدایا از «تو» نوشتن را به من آموختی، «برای تو» نوشتن هم به من بیاموز که چه سخت و چه شیرین است «برای تو» نوشتن.


اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ
بایگانی
نویسندگان

۱۱ مطلب در خرداد ۱۴۰۴ ثبت شده است

سید مصطفی میرزاباقری‌ برزی، کارشناس مسائل سیاسی، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بررسی نقش تاریخی حوزه علمیه در وضعیت امروز پس از تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران و حملات ایران به اسرائیل پرداخته که در ادامه می خوانیم:

در شرایطی که جبهه دشمن صراحتاً رهبران دینی به ویژه مقام معظم رهبری را تهدید می‌کند و جهان اسلام از شرق تا غرب در حال ابراز همبستگی با آرمان‌های مقاومت است، حوزه‌های علمیه و مراجع عظام تقلید در برابر یک آزمون تاریخی قرار گرفته‌اند، آزمونی که موفقیت در آن می‌تواند موجب احیای جایگاه تمدنی حوزه‌ها در دنیای اسلام شود.

بیانیه‌های مشترک و صدای واحد مرجعیت

یکی از انتظارات جدی از مراجع تقلید و علمای بزرگوار قم و حوزه‌های علمیه، صدور بیانیه‌های دسته‌جمعی و هماهنگ در مواجهه با تحولات اخیر است. در روزگاری که کوچک‌ترین تحرک رسانه‌ای به‌سرعت بازتاب می‌یابد، سکوت یا واکنش‌های پراکنده نمی‌تواند پاسخگوی عطش فکری و عاطفی جامعه مؤمنین باشد.

صدای واحد مرجعیت می‌تواند روحیه ایمانی مردم را تقویت کرده، و تفسیر دینی از حوادث سیاسی و بین‌المللی را در فضای عمومی برجسته سازد.

خلق رویدادهای رسانه‌ای؛ بازتولید آیین‌های انقلابی

یکی از ظرفیت‌های مغفول حوزه‌های علمیه، تولید رویدادهای رسانه‌ای و آیینی با رنگ‌وبوی مقاومت است. همان‌گونه که در دهه‌های اخیر، مراسم عزاداری اهل‌بیت (ع) از حالت سنتی به حرکت‌های اجتماعی قدرتمند تبدیل شده، امروز نیز می‌توان از همان الگو برای حضور پررنگ در عرصه اجتماعی بهره برد.

حرکت‌هایی همچون راهپیمایی‌های نمادین، تجمعات هدفمند، پویش‌های مردمی و حتی عناصر نمادین مثل «پای برهنه آمدن در حمایت از مظلوم»، قدرت تولید رسانه‌ای عظیمی دارند که حوزه می‌تواند آغازگر آن باشد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi
در نخستین ساعات بامداد جمعه، حمله‌ای نظامی از سوی رژیم صهیونیستی به داخل خاک ایران انجام شد؛ حمله‌ای که به شهادت چند تن از فرماندهان نظامی و متخصصان مرتبط با حوزه هسته‌ای منجر شد. اگرچه ابعاد دقیق این عملیات هنوز در حال بررسی است، اما نفس این اقدام و زمان‌بندی آن، حاوی پیام‌هایی فراتر از محاسبات صرف نظامی است و باید در بستری راهبردی و چندلایه مورد تحلیل قرار گیرد.
 
از بازدارندگی فعال تا اقدام پیش‌دستانه: تغییر در الگوی رفتار اسرائیل
 
رژیم صهیونیستی طی دو دهه گذشته، راهبرد خود را در قبال ایران بر پایه «بازدارندگی فعال» بنا نهاده بود؛ به‌این‌معنا که از طریق عملیات محدود اطلاعاتی، ترور‌های هدفمند، فشار‌های دیپلماتیک و جنگ روانی تلاش می‌کرد مانع از پیشرفت برنامه‌های منطقه‌ای و فناوری‌های راهبردی ایران شود، بدون آنکه به تقابل مستقیم وارد شود.
 
اما آنچه اکنون رخ داده است، از لحاظ ماهیت، تفاوتی آشکار با این الگوی پیشین دارد. اقدام به حمله مستقیم علیه اهدافی در خاک یک کشور مستقل با حاکمیت تثبیت شده، گامی بسیار پرخطرتر و پرهزینه‌تر از اقدامات مخفی اطلاعاتی یا سایبری گذشته است. به نظر می‌رسد تغییر در توازن قدرت منطقه‌ای، افزایش عمق راهبردی محور مقاومت، و کاهش کارایی بازدارندگی روانی، رژیم صهیونیستی را به اتخاذ گزینه‌هایی از سر اضطرار وادار کرده است.
مصطفی برزی / Mostafa Barzi

رسانه‌ها، به‌عنوان یکی از ارکان اصلی شکل‌دهی به افکار عمومی، نقشی بی‌بدیل در روایت‌سازی سیاسی و اجتماعی ایفا می‌کنند. اما هنگامی‌که این ابزار قدرتمند از بازتاب حقیقت فاصله گرفته و به خدمت اهداف سیاسی و ژئوپلیتیک درمی‌آید، روایت‌ها به ابزاری برای دستکاری اذهان تبدیل می‌شوند. این یادداشت به بررسی دوگانگی آشکار در پوشش رسانه‌ای بحران‌های ایران و آمریکا می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه این رویکرد، بخشی از یک پروژه هدفمند برای هدایت افکار عمومی است.

اغراق هدفمند: ایران در لبه پرتگاه؟

رسانه‌های غربی و برخی جریان‌های داخلی همسو، کوچک‌ترین ناآرامی‌ها در ایران را به‌گونه‌ای بازتاب می‌دهند که گویی نظام سیاسی کشور در آستانه فروپاشی است. با انتخاب گزینشی تصاویر، تحلیل‌های یک‌جانبه و برجسته‌سازی نقاط ضعف، تصویری مخدوش از ایران ارائه می‌شود که در آن هیچ نشانی از توانمندی‌های ملی، همبستگی اجتماعی یا مقاومت مردمی در برابر اغتشاش به چشم نمی‌آید.

این بزرگنمایی‌ها دو هدف اصلی را دنبال می‌کنند: مشروعیت‌زدایی از نظام جمهوری اسلامی در عرصه جهانی و تزریق یأس و ناامیدی به جامعه ایرانی از طریق جنگ روانی. نتیجه این رویکرد، تلاش برای تضعیف انسجام ملی و تشدید فشار‌های بین‌المللی است.

سانسور و تخفیف: آشوب‌های آمریکا، مسئله‌ای گذرا؟

در سوی دیگر، ناآرامی‌های گسترده در کشور‌های غربی به‌ویژه آمریکا، با رویکردی کاملاً متفاوت پوشش داده می‌شود. شورش‌های خشونت‌آمیز، درگیری‌های خیابانی با پلیس و اعزام گارد ملی به شهر‌های آمریکا یا سانسور می‌شوند یا به‌عنوان «چالش‌های موقتی» و «مسائل محلی» تقلیل می‌یابند. پلیس آمریکا هم که مثل همیشه مظلوم است. رسانه‌های غربی با تمرکز بر توجیه شرایط و نمایش تلاش‌های دولت برای مدیریت بحران، عمق وخامت اوضاع را پنهان می‌کنند. این در حالی است که کارشناسان برجسته غربی به‌ویژه پس از بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، هشدار‌هایی جدی درباره خطر جنگ داخلی، افزایش خشونت‌های سیاسی، قطب‌بندی اجتماعی و گرایش به اقتدارگرایی مطرح کرده‌اند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

تکرار پدیده شوم استفاده ابزاری از زنان با شعارهای آزادی خواهانه سال‌های اخیر به لکه ننگی در کارنامه برخی رسانه‌ها بدل شده است؛ ترفندی که رخدادهای تلخ انسانی را به ابزاری برای جنجال‌سازی و بهره‌برداری سیاسی تبدیل می‌کند و این روند که با سرعت سرسام‌آوری در شبکه‌های اجتماعی کلید می‌خورد، به وسیله برخی رسانه‌ها (داخلی ناآگاهانه یا خارجی و مغرضانه) بازتولید می‌شود و پیش از روشن ‌شدن حقیقت، روایتی مغرضانه را به افکار عمومی تحمیل می‌کند.

ماجرای قتل دختر اسلامشهری (و موارد مشابه آن) نمونه‌ای تازه از این بازی کثیف است؛ پرونده‌ای جنایی که در مراحل اولیه بررسی قضایی است، اما برخی رسانه‌ها با تیترهای زهرآگین و روایت‌های جهت‌دار، آن را به صحنه تسویه‌حساب‌های سیاسی کشانده‌اند.

تکرار حوادث چند سال اخیر با محوریت مرگ ناگهانی یک دختر کُرد، راهبرد شرم‌آوری است که در آن، تراژدی انسانی از بستر واقعی خود خارج و به خوراکی برای التهاب‌آفرینی تبدیل می‌شود. این فرآیند، با شعارهای فریبنده‌ای همچون «عدالت‌خواهی» یا «مطالبه‌گری» بزک می‌شود، اما در باطن جز تضعیف فرآیندهای حقوقی، تخریب اعتماد عمومی و ایجاد شکاف‌های اجتماعی حاصلی ندارد.

ماجرای مرگ ناگهانی دختر کُرد پیش تر این الگو را عیان کرد؛ جایی که برخی رسانه‌ها بدون منتظر ماندن برای مشخص شدن حقیقت، روایت‌هایی بازنشر کردند که گویی از اتاق فکر رسانه‌های بیگانه تراوش کرده بود. این هم‌سویی، چه از روی ناآگاهی باشد و چه خیانت، نتیجه‌ای جز آشوب روانی و بی‌ثباتی اجتماعی ندارد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در دنیای امروز که اطلاعات به مثابه سرمایه‌ای بی‌بدیل و قدرتی نرم شناخته می‌شود، جایی که توانایی دیدن بدون دیده شدن، یکی از کلیدی‌ترین ارکان تسلط است، تحولات اخیر در عرصه اطلاعاتی غرب آسیا نشان از یک تغییر بنیادین و شاید سرنوشت‌ساز در منازعات منطقه‌ای دارد.

روایت ما از تورقوزآباد تا تل‌آویو، داستان تقابل معکوس و به نوعی «بازی وارونه» میان دو دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی است؛ تقابلی که فراتر از جنگ‌های مرسوم نظامی، عرصه را به میدان نبردهای سایبری، نفوذ اطلاعاتی و جنگ روایت‌ها کشانده است.

شکست قلعه‌ای نفوذناپذیر

رژیم صهیونیستی طی دهه‌ها، خود را به عنوان قلعه‌ای نفوذناپذیر در حوزه اطلاعاتی معرفی کرده است. ساختارهای پیچیده و لایه‌لایه امنیت سایبری، شبکه‌های جاسوسی داخلی، و استفاده از فناوری‌های پیشرفته، به شکلی طراحی شده بودند که هرگونه نفوذ را عملاً ناممکن کنند. این ساختار نه فقط برای دفاع از امنیت ملی که برای حفظ تصویر شکست‌ناپذیری و سیاست بازدارندگی تل‌آویو حیاتی بود اما عملیات اخیر اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران نشان داد که این قلعه در واقعیتی شکننده‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شد. دسترسی به هزاران سند طبقه‌بندی‌شده و حساس از جمله اطلاعات مربوط به تأسیسات هسته‌ای و پروژه‌های راهبردی رژیم صهیونیستی، نه تنها یک رخنه کوچک نیست بلکه یک ضربه راهبردی به بنیادهای امنیتی این رژیم محسوب می‌شود

از تورقوزآباد تا تل‌آویو؛ بازگشت به بازی شوهای اطلاعاتی

بنیامین نتانیاهو در سال ۲۰۱۸ با ادعایی بی‌اساس و خنده‌دار و بهره‌برداری از اسناد مثلا هسته‌ای ضبط‌ شده ایران، کوشید از طریق یک نمایش رسانه‌ای جهانی علیه تهران اجماع ایجاد کند اما اکنون بازی کاملاً وارونه شده است. ایران با صبر و مدیریت هوشمندانه این اسناد را به دست آورده و برخلاف هیاهوی سیاسی نتانیاهو، عجله‌ای در اعلام آن نداشته است.

این رویکرد حاکی از بلوغ اطلاعاتی است که به جای جلب توجه زودگذر، به دنبال ایجاد یک اهرم فشار راهبردی بلندمدت است؛ موضوعی که بازی را وارد فاز جدیدی از تعادل قدرت در منطقه می‌کند

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

در سالروز رحلت معمار بزرگ انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، فرصتی یگانه فراهم آمده است تا از دریچه‌ای ژرف و تأمل‌برانگیز به جایگاه بی‌بدیل رسانه در منظومه فکری ایشان نظر افکنیم؛ رسالتی که از نوار کاست‌های ساده و ابتدایی دیروز، به کدهای پیچیده و جهان‌گیر دیجیتال امروز پیوسته و همچنان چراغ هدایت انقلاب فرهنگی و رسانه‌ای ما را فروزان نگاه داشته است.

رسانه در گذر زمان، از صرفاً ابزاری برای انتقال پیام، به عرصه‌ای پیچیده و چندبُعدی بدل شده است؛ میدانی که در آن تقابل اراده‌ها، بازتعریف هویت‌ها و بازسازی ارزش‌ها در گستره‌ای فراتر از مرزهای جغرافیایی رقم می‌خورد. امروز، در بستر فضای مجازی و شبکه‌های هوشمند دیجیتال، بازگشت به اندیشه‌های بنیان‌گذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره)، نه تنها ضرورتی تاریخی بلکه ضرورتی راهبردی و تمدنی است تا دریابیم چگونه می‌توان رسالت اصیل رسانه را در برابر هجمه‌های بی‌امان رسانه‌ای نوین، به چراغی فروزان برای عدالت، حقیقت و اخلاق مبدل ساخت.

در اندیشه امام خمینی (ره)، رسانه نه یک ابزار خنثی، که آیینه‌ای برای بازتاب حقیقت، اخلاق و عدالت بود. اگر دیروز نوار کاست، پیام انقلاب را از حنجره یک مرجع تبعیدی به گوش توده‌ها رساند، امروز کدهای دیجیتال، حامل همان رسالت‌اند؛ با ابعادی گسترده‌تر و مسئولیت‌هایی سنگین‌تر.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

تقابل اخیر میان دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، و ایلان ماسک، میلیاردر جنجالی و مدیرعامل تسلا و اسپیس‌ایکس، صرفاً یک اختلاف شخصی یا رسانه‌ای نیست. آنچه این روز‌ها در فضای عمومی ایالات متحده در حال وقوع است، نمایش آشکاری از تضاد منافع، ارزش‌ها و شیوه‌های اعمال قدرت در ساختار نخبگان آمریکایی است؛ تضادی که می‌تواند پیامد‌هایی فراتر از یک نزاع لفظی داشته باشد.

در گزارش اخیر روزنامه گاردین، ۱۰ سناریوی احتمالی برای اقدامات متقابل این دو چهره مطرح شده است؛ از فشار‌های سیاسی و قضایی تا افشاگری رسانه‌ای و اخلال در پروژه‌های فضایی. اما برای درک عمیق‌تر این تحولات، باید به ریشه‌های پنهان‌تر آن پرداخت.

دولت‌گرا در برابر پلتفرم محور

ترامپ، چهره‌ای برخاسته از جریان راست افراطی و ملی‌گرایانه، نماینده نگاهی محافظه‌کار و نوستالژیک به هویت آمریکایی است. او همچنان از ابزار‌های سنتی قدرت بهره می‌گیرد: نهاد‌های دولتی، بدنه بوروکراتیک، ساختار‌های حزبی و شبکه رسانه‌ای راستگرا.

در نقطه مقابل، ماسک نماینده نسلی از نخبگان فناور است که قدرت خود را نه از دولت، بلکه از نوآوری، سرمایه دیجیتال و سلطه اطلاعاتی به دست آورده‌اند. در دنیای او، پلتفرم‌ها به جای پارلمان‌ها نشسته‌اند و الگوریتم‌ها جای سیاست‌گذاری سنتی را گرفته‌اند.

در این نبرد، ترامپ می‌تواند با لغو قرارداد‌های دولتی، آغاز تحقیقات قضایی، و حتی تهدید به اخراج ماسک از خاک آمریکا، قدرت دولتی را به رخ بکشد. در مقابل، ماسک نیز با در اختیار داشتن پلتفرم رسانه‌ای X (توئیتر سابق)، اختیاراتی در پروژه‌های ژئوپلیتیکی نظیر استارلینک، و حتی آگاهی از اسرار پشت پرده کمپین‌های جمهوری‌خواهان، توانایی ضربه زدن به چهره سیاسی ترامپ را دارد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

شب تهران در سکوتی ژرف و جان‌گداز فرو رفته بود، گویی ماه نیز در اندوه مردم شریک شده و نورش را در غمی سنگین پنهان کرده بود. ستارگان آسمان، ناآرام و منتظر، نظاره‌گر بودند؛ منتظر عروج ستاره‌ای که نه‌تنها ایران، بلکه تاریخ را با نور وجودش دگرگون ساخته بود. در آن لحظات، شهر نفس خود را حبس کرده بود و در دل‌های مردم، طوفانی از اضطراب و امید در هم آمیخته بود. چشمان بیدار، اشک‌بار و امیدوار، به سوی آسمان دعای «امن یجیب» زمزمه می‌کردند و مساجد، مأمن دل‌های شکسته‌ای بود که برای سلامتی رهبرشان به درگاه الهی التجا می‌جستند. اما تقدیر، گویا اراده‌ای دیگر داشت.

ناگهان، گویی زمان از حرکت بازایستاد و قلب امت در سینه‌ها متوقف شد. امام خمینی (ره)، آن روح سترگ انقلاب، آن یار وفادار محرومان و صخره استوار در برابر طاغوت، به ابدیت پیوست. او که با عزمی پولادین و قلبی سرشار از ایمان، راه روشن انقلاب را گشود، دیگر در میان مردم نبود. قلبش که عمری برای عدالت و حقیقت تپیده بود، از حرکت ایستاد، اما روحش در آسمان‌ها جاودانه شد.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

بیش از ۸۰ روز از استیضاح عبدالناصر همتی وزیر پیشین امور اقتصادی و دارایی، می‌گذرد؛ با این حال وزارتخانه‌ای که نقشی کلیدی در راهبری سیاست‌های مالی، تنظیم بازار‌ها و هدایت منابع عمومی دارد، همچنان در وضعیت سرپرستی موقت اداره می‌شود و این استمرار فقدان مدیریتی، نه تنها پرسش‌هایی بنیادین در خصوص انسجام ساختاری دولت مسعود پزشکیان را به میان آورده، بلکه بر شکنندگی ظرفیت اجرایی کشور در شرایط بحران‌آلود کنونی دلالت دارد.

در مقطع کنونی که اقتصاد ایران با انبوهی از چالش‌های مزمن و فزاینده، چون تورم، نوسانات ارزی، تحریم‌های پیچیده بین‌المللی و کسری‌های بودجه‌ای مستمر مواجه است، فقدان رأس مدیریتی در وزارت اقتصاد صرفاً یک نقیصه ساختاری نیست؛ بلکه پدیده‌ای است که پیامد‌های مستقیم بر پایداری نظام تصمیم‌گیری، اعتماد عمومی، و افق پیش‌روی اقتصاد ملی دارد.

از منظر مفهومی، وزارت امور اقتصادی و دارایی باید تجسم نهادی انسجام، ثبات و هماهنگی در سطوح کلان حاکمیتی باشد. اما تداوم وضعیت سرپرستی، نوعی خلأ تصمیم‌گیری به همراه دارد که قابلیت‌های نهادی این وزارتخانه را در عرصه‌های تنظیم‌گری، اصلاحات ساختاری و سیاست‌گذاری مؤثر به طرز محسوسی تضعیف کرده است.

با نگاهی ژرف‌تر به زمینه‌های ایجاد این وضعیت، می‌توان دریافت که تأخیر در معرفی وزیر جدید ناشی از برآیند پیچیده‌ای از تلاطم‌های سیاسی، ناکارآمدی در فرآیند اجماع‌سازی درون‌دولتی و نارسایی ساختار‌های انتصابی است. تحلیل‌های سیاسی، استیضاح وزیر پیشین را نه تنها اقدامی فنی یا عملکردی، بلکه بخشی از منازعه‌ای جناحی و فشار‌های بیرونی برای بازتعریف موازنه‌های قدرت در دولت تلقی می‌کنند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

صبح امروز (۳۰ اردیبهشت) در مراسم بزرگداشت رئیس‌جمهور شهید آیت‌الله سیدابراهیم رئیسی، رهبر معظم انقلاب اسلامی با بیانی شفاف، چند محور کلیدی در حوزه سیاست خارجی را مطرح کردند که نه‌تنها یادآور مشی دولت سیزدهم در تعامل با جهان بود، بلکه نشانه‌ای روشن از استمرار یک رویکرد راهبردی در آینده کشور به‌شمار می‌رود.

این سخنان، در عین آنکه پاسداشت مقام شهید رئیسی بود، حاوی پیام‌های دقیقی به داخل و خارج از کشور بود. آنچه در ادامه می‌آید، مروری تحلیلی است بر مهم‌ترین محور‌های این بیانات:

تثبیت سیاست «عدم مذاکره مستقیم» با آمریکا

رهبر انقلاب با یادآوری صریح موضع شهید رئیسی در اولین مصاحبه تلویزیونی‌اش مبنی بر «عدم مذاکره مستقیم با آمریکا»، تأکید کردند که این راهبرد، برخاسته از یک تحلیل عمیق از ماهیت رفتار آمریکا است. ایشان تصریح کردند که در دولت سیزدهم، تنها مذاکرات غیرمستقیم انجام شد و آن هم بدون دستیابی به نتیجه.

این سخنان در واقع، پاسخی روشن به برخی جریان‌های داخلی است که بار دیگر زمزمه‌های مذاکره مستقیم را مطرح می‌کنند. به بیان دیگر، رهبر انقلاب با تثبیت این خط قرمز، جهت قطب‌نمای سیاست خارجی کشور را مشخص ساختند.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi

رهبر معظم انقلاب صبح امروز -۳۰ اردیبهشت‌ماه- در مراسم بزرگداشت رئیس‌جمهور فقید، شهید آیت‌الله رئیسی، با قاطعیت فرمودند: «غنی‌سازی حق مسلم ایران است و کسی منتظر اجازه غرب نیست.»

 این سخنان کوبنده، نه‌تنها زیاده‌خواهی‌های آمریکا و غرب را به چالش کشید، بلکه بار دیگر اقتدار دیپلماتیک و استقلال ایران را در برابر فشار‌های جهانی به نمایش گذاشت.

ایران، پرچمدار استقلال در برابر زیاده‌خواهی غرب

سخنان امروز آیت‌الله خامنه‌ای که در گرامیداشت فداکاری‌های رئیس‌جمهور فقید و «شهدای خدمت» بیان شد، پیامی روشن به جهانیان ارسال کرد: جمهوری اسلامی ایران سیاست‌های خود را نه بر اساس فشار‌های خارجی، بلکه بر پایه منافع ملی و استقلال سیاسی تنظیم می‌کند. 

ایشان با رد ادعای گستاخانه غرب مبنی بر «اجازه ندادن به غنی‌سازی ایران» و تأکید بر اینکه «کسی منتظر اجازه این و آن نیست»، خط بطلانی بر تلاش‌های آمریکا و متحدانش برای مهار پیشرفت علمی ایران کشیدند.  همچنین، با اشاره به بی‌ثمر بودن مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا و اصرار واشنگتن بر مذاکره مستقیم، نشان دادند که ایران با تکیه بر توان داخلی و سیاست‌های مستقل، دست برتر را در میدان دیپلماسی جهانی حفظ کرده است.

استقلال استراتژیک ایران در برنامه هسته‌ای

اظهارات رهبر معظم انقلاب بار دیگر بر این حقیقت تأکید داشت که برنامه هسته‌ای ایران به ویژه غنی‌سازی، نمادی از خودکفایی علمی و اقتدار کشور است. 

وقتی ایشان فرمودند «اینکه بگویند ما به ایران اجازه‌ی غنی‌سازی نمی‌دهیم، این غلط زیادی است»، این موضع نه تنها دفاع از حق قانونی ایران در چارچوب معاهده NPT بود، بلکه نشانه‌ای از اراده‌ای بود که تسلیم زیاده‌خواهی‌های خارجی نخواهد شد. برنامه هسته‌ای ایران، که تحت نظارت دقیق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پیش می‌رود، ابزاری برای حفظ استقلال و پیشرفت در برابر هژمونی غرب است.

مصطفی برزی / Mostafa Barzi