من نبودم و تو بودی،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی میکنم،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی،
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمیبینمت،
ببخش تمام نادانیها و نفهمیها و کج فهمیهایم را،
اعتراضها و درشتیهایم را، و هر آنچه را که آزارت داد.
دستانت را میبوسم و پیشانیت را،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست،
به حرمت شرافتت میایستم و تعظیم میکنم.