نوار غزه با ۳۶۴ کیلومتر مربع مساحت و حدود دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت، متراکمترین نقطه جمعیتی جهان (با بیش از ۶ هزار و صد نفر در هر کیلومترمربع) محسوب میشود.
حدود ۷۰ درصد فلسطینیهای ساکن نوار غزه از بخشهای دیگر فلسطین به این منطقه آواره شدهاند. غزه با مصر و رژیم صهیونیستی مرزهای مشترک دارد. غزه ۱۱ کیلومتر با مصر و ۵۱ کیلومتر با فلسطین اشغالی مرز مشترک دارد و از ۴۰ کیلومتر ساحل مدیترانهای نیز برخوردار است.
کنترل این باریکه تنها از سال ۲۰۰۵ در اختیار فلسطین قرار گرفت. غزه از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ تحت کنترل مصر و از ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۵ نیز برای مدت ۳۸ سال تحت اشغال رژیم صهیونیستی قرار داشت. از سال ۲۰۰۵ که نظامیان اسرائیلی مجبور شدند از باریکه غزه خارج شوند و کنترل آن در اختیار جنبش حماس قرار گرفت، غزه بیش از همه شاهد محاصره و جنگ بود. رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۷ تاکنون غزه را تحت محاصره همهجانبه دارد و این باریکه را به بزرگترین زندان روباز جهان تبدیل کرده است. از سال ۲۰۰۵ تاکنون رژیم صهیونیستی جنگهای مکرری نیز علیه غزه انجام داد که از جمله میتوان به نسلکشی پنج روزه فوریه ۲۰۰۸، جنگ ۲۲ روزه ۲۰۰۸، جنگ ۸ روزه ۲۰۱۲، جنگ ۵۱ روزه ۲۰۱۴ و جنگ ۱۲ روزه ۲۰۲۱ اشاره کرد.
اکنون بار دیگر غزه شاهد جنگ است، جنگی که تاکنون حدود بیش از دو هزار و 800 شهید و بیش از ده هزار زخمی داشته است.
تفاوت جنگ اخیر با ۵ جنگ مهم گذشته در این است که در جنگهای گذشته رژیم صهیونیستی مهاجم بوده و فلسطینیها مدافع بودند، اما جنگ اخیر با تهاجم بیسابقه حماس به اراضی اشغالی آغاز شد و رژیم صهیونیستی در واکنش به این اقدام، حمله همهجانبه علیه غزه را آغاز کرد. در واقع، حمله حماس به اراضی اشغالی سنگینترین شکست نظامی رژیم صهیونیستی بود زیرا علاوه بر غافلگیری اطلاعاتی و نظامی، تاکنون بیش از ۱۵۰۰ صهیونیست کشته و بیش از ۳۵۰۰ نفر نیز زخمی شدند.
این در حالی است که در جنگ ۲۲ روزه ۱۳ نفر، در جنگ ۸ روزه تنها ۳ نفر، در جنگ ۵۱ روزه ۶۸ نفر و در جنگ ۱۲ روزه نیز ۱۴ صهیونیست کشته شدند. با توجه به این وضعیت، رژیم اشغالگر قدس که به شدت خشمگین از این شکست است، حملات علیه باریکه غزه را آغاز کرده و همچنان ادامه میدهد و خبرها نیز حاکی از امکان آغاز حمله زمینی به غزه است.
۱۵ مهرماه ۱۴۰۲ در تاریخ سیاسی منطقه غرب آسیا ماندگار خواهد شد. در این روز، رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) با حمله به رژیم صهیونیستی، سنگینترین شکست تاریخ ۷۵ ساله این رژیم جعلی را بر آن تحمیل کردند.
رهبر معظم انقلاب روز ۱۸ مهرماه در مراسم دانشآموختگی دانشجویان افسری دانشگاههای نیروهای مسلح در سخنانشان به طوفان الاقصی اشاره و آن را تبیین کردند. سخنان رهبر معظم انقلاب ۴ بعد داشته که به شرح زیر است.
۱. شکست غیرقابل ترمیم
بُعد نخست این است که رژیم صهیونیستی متحمل سنگینترین شکست تاریخ خود شده است. رژیم جعلی صهیونیستی همواره تصویری از خود ارائه کرده که نشان میداد از قویترین بازیگران منطقه غرب آسیا بهخصوص در دو بعد نظامی و اطلاعاتی است.
در واقع رژیم اشغالگر قدس به دلیل همین هویت اطلاعاتی و نظامی برای خود یک قدرت نرم رسانهای و بین الاذهانی ایجاد کرده بود. یکی از دلایل عادیسازی روابط برخی کشورها با رژیم صهیونیستی نیز همین عامل بود، اما ۱۵ مهر ۱۴۰۲ این هویت از بین رفت. رژیم صهیونیستی دچار یک غافلگیری و شوک بزرگ اطلاعاتی، امنیتی و نظامی شد بهنحویکه خشونت و حملات همه جانبهای که بعد از عملیات طوفان الاقصی علیه غزه انجام داد بیش از آنکه یک راهبرد نظامی - عقلانی باشد، واکنشی خشمگین به این شکست بزرگ بود. ۱۵ مهر ۱۴۰۲ آبرو و اعتبار نظامی و اطلاعاتی رژیم غاصب صهیونیستی از بین رفت.
در واقع، طوفان الاقصی سازمانهای اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی را با انتقادهای شدیدی مواجه کرده و احتمالاً نیز تغییرات جدی در این سازمانها ایجاد خواهد کرد. حملاتی که این رژیم پس از طوفان الاقصی علیه باریکه غزه انجام میدهد با هدف کاستن از سنگینی این شکست بزرگ و ترمیم این اعتبار از دست رفته است، اما رهبر معظم انقلاب قاطعانه بیان فرمودند که: «در این قضیه ۱۵ مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی هم از لحاظ نظامی و هم از لحاظ اطلاعاتی یک شکست غیرقابل ترمیم خورده است. شکست را همه گفتند، من تأکیدم به غیرقابل ترمیم بودن است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانسته است بعضی از سازههای اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کند که تجدید بنای آن سازهها به این آسانی امکانپذیر نیست.»
سال گذشته اپوزیسیون برانداز خارجنشین با مستمسک قرار دادن یک واقعه تلخ، در پی تحقق اهداف سیاسی خود برآمدند و کوشیدند، نظام مستقر در ایران را طی یک روند چند ماهه منزوی، مطرود، بیاعتبار و در نهایت ساقط نمایند. اما برخلاف انتظار، هدف مزبور صورت واقعیت به خود نگرفت و پس از وحدت و مرافقت اولیه، کثرت و مفارقت، نصیب براندازان شد. در وجیزه پیش رو به ذکر دلایل شکست پروژه براندازی در پاییز سال گذشته پرداختهام.
۱- غریبگی با مناسبات سنتی جامعه ایران:
نخستین عاملی است که ضد انقلاب را در رسیدن به مطلوب خویش ناکام گذاشت، بیگانگی با امر سنتی بود. براندازان و در صدر آنها فرزند پهلوی دوم، بارها در مواضع خود، بر لزوم بازگشت نظام سیاسی سکولار تاکید و تصور داشتند که جامعه هنجارمند ایرانی با ایده آنها همراهی نشان خواهد داد. دلیل عدم همراهی مردم با ایده سکولاریسم، تقید تاریخی بخشهای وسیعی از جامعه ایران به امر دینی و دینمداری(به عنوان یکی از وجوه مهم سنت) است. شواهد موجود از جمله حضور گسترده در مراسمات مذهبی نشان میدهند که توده ایرانیان با وجود دگردیسی فرهنگی و اجتماعی، همچنان دینمدار هستند و پایبندی سیاست به اصول دیانت را مطالبه دارند.
۲- بیگانگی با تمایلات سیاسی مردم:
دومین عاملی که روی شکست پروژه براندازی تاثیر گذاشت، فرض اشتباه جریان ضد انقلاب درباره تمایلات سیاسی مردم ایران خاصه بخشهای جوان بود. جریان ضد انقلاب تصور میکرد با رادیکالیزهنمودن یک غائله حول یک دختر جوان، میتواند توده مردم را با امیال خود همراه سازد و بدین شکل، انقلاب را تحقق بخشد. این در حالی است که خردِ جامعهی ایرانی، اصلاح روندها را به شورش و اغتشاشِ منتهی به انقلاب رجحان میدهد و هیچگاه حاضر نیست، عنصر بیرونی برایش تعیین تکلیف کند. براندازان قصد داشتند با کاربست عنصر زور(force) وضعیت انقلابی را برساخته و تودهها را به همراهی با این وضعیت وادار سازند؛ اما نشد. به بیان فلسفی، نه سوبژکتیویه براندازان، انقلابی شد و نه اوبژکتیویه آنها.
واژه کودتا که از زبان فرانسوی وارد زبان فارسی شده، به معنی ضربه ناگهانی به دولت است. این واژه در فرهنگ سیاسی یعنی برافکندن دولت و جابجایی قدرت در درون نظام از گروهی به گروه دیگر که معمولا به صورت ناگهانی و قهرآمیز صورت می گیرد که حتی می تواند پیامدهای اجتماعی نیز در پی داشته باشد.
یک کودتا در دو صورت موفق خواهد شد: یا فعالان سیاسی در جامعه کم شمار باشند و یا کودتا باید به تایید بخش جالب توجهی از فعالان سیاسی برسد. تقسیم قدرت نیز در کودتا میان گروه های سیاسی به سختی صورت می گیرد و در غیاب این شرایط کودتا به شکست یا جنگ داخلی می انجامد.
فرق انقلاب با کودتا در این است که انقلاب ماهیت مردمی دارد ولی کودتا چنین نیست. در کودتا یک اقلیت مسلح و مجهز به نیرو، در مقابل اقلیت که حاکم بر اکثریت جامعه است، قیام میکنند و وضع موجود را در هم می ریزد و خود جای گروه قبلی قرار میگیرد و این استقرار ارتباطی به صالح یا ناصالح بودن کودتاگران ندارد؛ آنچه که اهمیت دارد اینست که در کودتا اکثریت مردم از حساب خارج هستند و در فعل و انفعالات نقشی ندارند.
در میان کودتاها و شبه انقلاب ها، انقلاب اسلامی ایران یک انقلاب به تمام معنی واقعی است که در واقع اگر قرار باشد نظیری برای آن پیدا کنیم، شاید بتوانیم انقلاب صدر اسلام را مثال بزنیم .ماهیت انقلابی این انقلاب از بسیاری از انقلاب های اصیل در تاریخ ، اصیل تر است، چرا که در این انقلاب اکثریت افراد یک ملت از زن و مرد و پیر و جوان با دست خالی، اما با روحیه ای انقلابی علیه یک رژیم قدرتمند قیام کردند و به پیروزی رسیدند.
کودتای 28 مرداد 1332 یکی از نقاط پرمسئله و حساس تاریخ معاصر ایران است که سرنوشتی متفاوت را برای کشور رقم زد؛ به همین دلیل باید بارها مورد بررسی و تدقیق قرار بگیرد این کودتا از جمله پیچیده ترین و درعین حال پرابهام ترین اتفاقات تاریخ معاصر به شمار می آید و تفسیرهای مختلفی از این واقعه ارائه گردیده است. لیکن همواره سوالاتی اساسی از جمله اینکه گردانندگان اصلی این کودتا چه کسانی بوده اند؟ هدف از انجام کودتا چه بود؟ وچه شکافی باعث گسست همبستگی نیروهای ملی ومذهبی ،مصدق و کاشانی شد که نتوانستند طرح اجرای کودتا را نافرجام بگذارند؟ همه وهمه از جمله مواردی است که ذهن پژوهشگران ومورخان را به خود معطوف ساخته است
بر اساس قانون و شرع، قمار به هر نحوی جرم است و طبق قانون جمهوری اسلامی ایران با همه کسانی که به هر نحور در شکل گیری و ایجاد شرایط قمار دخیل هستند برخورد قضایی صورت میگیرد.
با سرعت تکنولوژی، قمار هم به سایت ها و فضاهای مجازی کشیده شده و گذشت زمانی که افرادی دور هم جمع می شدند برای این کار و رفتن پای میز قمار مجازی و یا وارد شدن به گود شرط بندی کار بسیار آسانی شده است و کافی است مبلغی اندک پرداخت کنید و فرمهای شناسایی را پر کنید و به همراه مشخصات بانکی و شماره کارت ملی خود برای سایت مورد نظر ارسال کنید و پس از تایید هویت وارد بازی میشوید.
از آنجا که قوانین کشور اجازه فعالیت این سایتهای شرط بندی را نمیدهد دامنه بیشتر این سایتها از کشورهای همسایه مثل ترکیه و ارمنستان اداره میشوند.
سایتهای شرط بندی ۲۴ساعته و شبانهروز آنلاین هستند و به اصطلاح از کاربران خود پشتیبانی میکنند. نشانی اینترنتی این سایتهای 24 ساعته ساخته میشوند و در بسیاری از موارد به فاصله چند روز قبل از مسدود شدن در شبکه اینترنت ایران از دسترس خارج میشوند و دوباره با دامنه جدیدی متولد میشوند. هرچند که این سایتها با عنوان «سایتهای شرطبندی» شناخته میشوند اما فعالیت آنها تنها محدود به شرطبندی مسابقات ورزشی و یا رویدادهای دیگر نیست. «قمار مجازی» هم یکی از مهمترین بخشهای فعالیت این سایتهاست و در واقع باید گفت یک کازینوی اینترنتی فراهم شده است.
هنگام برگزاری مسابقات مهم ورزشی مثل جامجهانی فوتبال یا جام قهرمانی باشگاههای اروپا و یا رویدادهای ورزشی که علاقهمندان بیشتری دارد، تعداد کاربران این سایتها به شکل قابل توجهی بالا میرود و در واقع گروه بیشتری خود را در معرض ریسک شرطبندی قرار میدهند و اما تعطیلی مسابقات ورزشی الزاما به معنای کساد شدن بازار شرطبندی نیست و گویی برای شیفتگان شرط بندی هر موضوعی میتواند بهانه باشد.
اما برخی مدیران سایت های شرط بندی از برخی افراد در داخل ایران شماره حساب یا کارت اجاره میکنند تا مبادلات مالی خود با کاربران را از آن طریق انجام دهند و در فرصت زمان بسیار کوتاهی پولهای پرداختی کاربران را از این حسابهای اجارهای به حسابهایی امن منتقل کنند و افرادی که شماره حسابشان را اجاره میدهند درصدی از گردش مالی حساب را به عنوان اجاره دریافت میکنند.
گردانندگان سایتهای شرط بندی با استفاده از تبلیغ در کانالها و گروههای شبکههای اجتماعی و یا مراجعه به دیگران و تقاضای اجاره کارت بانکی آنها برای اعمال مجرمانه خود نه تنها تلاش میکنند از دست قانون بگریزند بلکه اعمال مجرمانه خود را به گردن دیگران نیز میاندازند.
گردانندگان سایتهای قمار و شرط بندی با مراجعه به برخی از اشخاص کم اطلاع از قوانین و مقررات و با جلب رضایت آنان از طریق پرداخت وجوهی ناچیز کارت بانکی آنها را در اختیار گرفته و یا با استفاده از مدارک آنان اقدام به افتتاح حساب کرده و با در اختیار گرفتن کارت بانکی مربوطه تمامی مراودات پولی خود را بابت معاملات نامشروع و غیرقانونی مثل قمار و شرط بندی را به حساب و اسم افتتاح کنندگان حساب انجام میدهند.
البته سازوکار مالی سایتهای شرط بندی به سادگی عضویت در آنها نیست وهرچند کاربران باید مشخصات حقیقی خود را به همراه اطلاعات بانکیشان به سایت مربوطه اعلام کنند اما باید به شماره حسابی پول واریز کنند که قطعا اگر شناسایی شوند برخورد قانونی و قضایی با آنها صورت خواهد گرفت.
برخی گزارشها از حجم گردش مالی بسیار بالا در سایتهای شرط بندی حکایت دارد و از سوی دیگر بسیاری از مبادلات مالی در این سایتها از طریق ارز دیجیتال انجام میشود.
طبق آمار منتشر شده، پنج هزار و 827 مورد قمارخانه در فضای مجازی مسدود شده است.
هزار و 63 حساب اجاره ای، 816 حساب مرتبط با رمزارز، 11 هزار و 860 حساب مرتبط با خرید و فروش ارز، 103 مورد حساب جرم، 539 حساب زیر 18 سال شناسایی شده است.
در مجمع طی شش ماه گذشته 20 هزار و 208 حساب مسدود شده و گردش مالی در این حوزه 124 هزار میلیارد تومان بوده است.
روزگاری بود که انسان جز شکار و کاشت و برداشت، چیزی نمیدانست و در آن روزگار، برآمدن و فرورفتن خورشید، مهمترین رویداد زندگی هر انسان بود. هر روز را میشمرد. هر هفت روز را یک هفته نامید و هر چهار هفته را یک ماه و هر دوازده ماه را یک سال و هر سال را سالگردی میگرفت برای شادمانی تولدش.
روزگار، دیگر گشته است ولی آن سنت عصر شکار و کشاورزی، همچنان باقی است و هر سال، یک روز را به جشن مینشینیم و شمعی برافروخته را با بازدم خود خاموش میکنیم، ولی هنوزم هم نمیدونم به چه نشانهای، به نشانه سالی که گذشت یا به یادآوری سالهایی که بدون ما خواهد گذشت؟!
اما پایه زندگی امروزی، نه شکار است و نه برداشت. نه طلوع و نه غروب. چه روزها که میخوابیم و چه شبها که بیدار میمانیم.
دنیای امروز دنیای فکر و احساس است
دیوار نُدبه (در عبری: הכותל המערבי، تلفظ: هَکوتِل همعراوی (به معنای دیوار غربی)، تلفظ عامیانه عبری: کُتِل) مقدسترین مکان مذهبی یهودیان است که بر روی تپه «موریا» در شهر اورشلیم قرار دارد. به باور یهودیان دیوار ندبه از آخرین باقیماندههای هیکل سلیمان و دومین پرستشگاه اورشلیم و مرکز دعا و منبع الهام برای یهودیان در اسراییل و سراسر جهان میباشد. در نماز سه گانه (روزانه) یهودیان جهان، مختصات این مکان به عنوان قبله استفاده می شود.
مطلبی که می خوام بگم، عمل خاصی هست که یهودی ها درباره این دیوار انجام میدن. اونها آرزوها و دعاهاشون رو توی تکه ای از کاغذ می نویسن و لای درزهای این دیوار میذارن. سالانه بیش از یک میلیون تکه کاغذ لابلای درز های این دیوار قرار میگیره و قرار بر این شده که بانک الکترونیکی ایجاد بشه و متن این دعاها و نیایش های مردم رو حفظ کنه.
بحثم اینجاست: هیچ کجا شما درباره ی اینکه این دعا نوشتن ها خرافاته وخشک مذهبیه و به دردنخوره؛ نه چیزی میخونید و نه چیزی می شنوید. برعکس، با غرور و مباهات از این مکان نام برده میشه و از مقامات درجه اول دنیا تا یهودی های معمولی، با احترام با این مکان برخورد میکنن و بهش اعتقاد دارن. عکس هایی که در ادامه میذارم، نشون میده دیوار ندبه یکی از مکان هاییه که سران کشورها برای نشون دادن احترامشون به یهود، قطعا از اون بازدید میکنن و گاها (مثل روسای جمهور امریکا) دعا می نویسن و لابلای درز این دیوار قرار میدن؛ خیلی شیک و باکلاس!
حالا رسانه ها و جوامع تحت یوغ همین اسرائیل، چه ها که برای زیارت گاه های شیعه نگفتن و نمیگن! و گاهی بعضی از روشنفکرنماهای کشور خودمون چه مته ای که به خشخاش این مباحث نمی ذارن! از زیارت و دعا خوندن و تبرک گرفتن ها...
اونقدر که خود ما مذهبی ها گاهی خجالت می کشیم تبرک بگیریم از بارگاه این معصومین {که مبادا ببینن و بگن فلانی اُمّله!}
این دیوار تنها قطعه باقی مونده از معبد حضرت سلیمان هستش، تاریخچه ش به صدها سال قبل از ائمه معصوم ما بر میگرده. ببینید چطور روسای عالی رتبه ی دنیا رو وادار به احترام و اعتقاد به این دیوار میکنن، اونوقت من و شما باید بابت زیارت ضریح امام ها مون به هر کسی (حتی وهابی و یهودی) جواب پس بدیم!