اول بهار هنگام شکوفه زدن گل های بهاری است و با آمدن فصل گل و شکوفه دل های بهاری به یاد گل های بهاری می افتد که در اوج زیبایی پرپر شدند!
وقتی همه گل ها جوانه می زنند، عده ای به سراغ گل هایشان در دل خاک می روند. همه گل ها سر از خاک در آوردند، اما گل های ما هنوز در زیر خاک ها پنهانند.
هنوز مادرانی به دنبال گل هایشان هستند و هنوز صدای انتظار از وجودشان می آید! هنوز کمر خمیده پدری که سالهاست جوانش را ندیده و حتی سنگ یادبودی نیز ندارد صاف نشده است.
روزهای رفته سال را ورق میزنم،
خاطراتی که زنده نمیشوند،
چه روزها که دلم میخواست تا ابد تمام نشوند و چه روزها که هر ثانیهاش یک سال زمان میبرد،
چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذرهذره فرسود،
چه لبخندها که بیاختیار بر لبانم نقش بست و چه اشکها که بی اراده از چشمانم سرازیر شد،
چه آدمها که دلم را گرم کردند و چه آدمها که دلم را شکستند،
چه چیزها که فکرش را هم نمیکردم و شد؛ و چه چیزها که فکرم را پر کرد و نشد،
چه آدمها که شناختم و چه آدمها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان،
و چه..... و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.
برخی انسانها در زندگیمان رهگذرند، چون زمان چیز عجیبی است
میدود
جلو میرود
و دوست داشتنیترین آدمهای زندگیت را یا کهنه میکند و یا عوض؛
بعضیها یا تغییر میکنند یا حقیقت درونشان مشخص میشود،
زمان دیر یا زود به تو ثابت خواهد کرد که کدامشان ماندنی هستند و کدامشان رفتنی،
دعا میکنم زمان بگذرد و دنیا پر شود از آدمهای واقعی، آدمهایی که نه زمان عوضشان میکند و نه زمین
کاش ارمغان روزهایی که گذشت، آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود.
اگر این دنیا غریبه است، تو آشنا بمان
تو پایه خوبی هایت بمان.
ماه رمضان هم از راه رسید و همه آفریدههای خدا را به ضیافت عشق و عشقبازی با معبود دعوت کرد.
سفره ای که به وسعت بخشندگی خداست، پهن شده و من تو اگه لایق باشیم، دعوت صاحبخانه را لبیک میگیم و ریزهخوار این خان پر نعمت الهی میشیم.
میگن میهمان حبیب خداست و چه لذتی بیش از اینکه دوست و همنشین خالقت باشی، معبودی که عاشق بنده هاشه و نعمتهاشو براشون تمام و کمال سر سفره میاره.
تا که باشیم و چه باشیم و...
« گــــر گـــدا کاهل بُوَد *** تقصیر صاحبخانه چیست؟ »
رمضان یک تحول، تحولی از خویش به او، از منیّت به آدمیت، از بیقیدی به مسئولیت، مسئولیت انسان شدن، خدایی شدن، آسمانی شدن، پیدا کردن گمشدههای درون، گمشدههایی که اگر بشناسیمشون و پیداشون کنیم واژه اشرف مخلوقات را درک کردیم و فهمیدیم
همیشه انتخابات نماد تعیین سرنوشت مردم بوده و هست و با توجه به فرمایش بنیانگذار جمهوری اسلامی که فرمودند میزان رای ملت است، جمهوری اسلامی هم طی چهار دهه اخیر نتایج همه انتخاباتی که مردم در آن شرکت میکردند را پذیرفته است و طی 45 سال اخیر گرایشهای متفاوت سیاسی سکان ریاستجمهوری را به دست گرفتند و به مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا راه یافتند که این خود نشان دهنده سلامت و امنیت در انتخابات جمهوری اسلامی ایران است.
دوازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری 11 اسفند 1402 و با حضور حدود 25 میلیون نفر برگزار شد، انتخاباتی که قطعا مثل همیشه پیروز آن خود مردم بصیر و همیشه در صحنه بودند و با اینکه همچنان با مشکلات اقتصادی و معیشتی و مشکلات خارجی مثل تحریم و بمبارانهای تبلیغاتی منفی رسانههای بیگانه دست و پنجه نرم میکنند، در صحنه حضور دارند و کسانی که توهم براندازی نظام جمهوری اسلامی را دارند، ناامید کردند.
قطعا حضور مردم در صحنه، همیشه برنامههای شوم دشمن را به هم ریخته و میریزد و حضور مردم در پای صندوق رای 11 اسفند هم این بار برنامه جنگ ترکیبی دشمنان قسم خورده را به بنبست کشاند، چرا که دشمن به دنبال نشان دادن بیتفاوتی مردم به نظام و کشورشان بود اما حضور و مشارکت مردم در انتخابات به معنای ناکام ماندن دشمن در جنگ ترکیبی است، دشمن قسم خوردهای که ماههاست با ترفندها و روشها و بهکارگیری رسانههای مختلف درصدد بود تا مشارکت مردم در انتخابات را کاهش دهد.